|
بارندگی های اخیر موجی از شادی و امید را در دل همه ی دوستداران طبیعت ایجاد کرده و پس از هر بار ندگی مردم اولین چیزی را که سراغ می گیرند وضعیت دریاچه پریشان است که این نشان دهنده ی اهمیت وجود دریاچه در نزد مردم می باشد .
جمعه گذشته برای اطلاع از آخرین وضعیت دریاچه عزم دیدارش نمودیم . از ماشین که پیاده شدیم تازه صدای اذان صبح از روستاهای اطراف دریاچه بگوش می رسید . باد سردی در حال وزیدن بود و تنمان را می آزرد اما اندکی که راه افتادیم و بدنمان گرم شد سرما را از یاد بردیم . از تپه های مشرف بر شمال دریاچه یکی پس از دیگری گذشتیم و پس از یکساعت کوهپیمایی بر بلندای تپه ای مشرف به روستاهای هلک و پریشان توقف نمودیم .کم کم هوا در حال روشن شدن بود و ما بهتر می توانستیم منظره ی پائین دست خود را ببینیم . بستر خشکیده و خاموش پریشان در هاله ای از ابر و مه غرق گشته بود و ابر ها همچون امواج خروشان اقیانوس همراه با باد از این سو به آن سو در حرکت بودند و صحنه ای رویایی و بس خیال انگیز را بوجود آورده بودند .
اولین پرتو های خورشید گیتی افروز که از پس چکاد های غرق در برف افق شرقی روشنی خود را بر دشت سبز کازرون هدیه داد کم کم بازی ابر و باد هم پایان یافت و اکنون ما بهتر می توانستیم وضعیت را رصد نمائیم . خوب که دقت نمودیم در قسمت میانی تالاب مقدار زیادی آب جمع شده بود . برای آنکه دید بهتر و کامل تری داشته باشیم یکی دو تپه را به سمت پائین حرکت نمودیم تا کاملا بر دریاچه مسلط شویم. اینجا که رسیدیم موجی از شادی و امید در دل همه ی بوجود آمد . بارندگی های اخیر بالاخره کار خودش را کرده بود و چشمه های اصلی دریاچه مجددا در حال جوشش بودند و حیاتی دوباره را به بستر تالاب بخشیده بودند.
آری نبض دریاچه آرام آرام در حال زدن بود و صدای طپش قلب این بیمار خفته را می شد به راحتی شنید . پریشان اندک اندک در حال نفس کشیدن بود و همان مقدار آب هر چند اندک موجب جوانه زدن نیزارها و بوجود آمدن هاله ی سبزی در گرداگرد دریاچه شده بود .
هرچند پریشان تا شاداب شدن و برگشت به روزهای اوج فاصله بسیار دارد اما همین مقدار زندگی اندک نیز غنیمتی است و کافی است برای شکر گزاری پروردگاری که خود نگهدارنده پریشان از بلایا خواهد بود .