همهي ما با واژه كاريكاتور آشنايي داريم، كاريكاتور همان تصوير از كسي يا چيزي است كه نكات و دقايقي را بزرگتر و آشكارتر و در عين حال مضحك نشان ميدهد مثلاً شخصي داراي بيني بزرگي است، تصويري از وي مي كشند كه دو سوم وجود او را بيني او تشكيل مي دهد. در واقع اين حالت يعني متناسب نبودن همه اعضاي اين شخص با يكديگر كه از وي يك كاريكاتور ساخته است.
اين در ظاهر افراد است اما در وجود انسان هم كه دقت مي كنيم مي بينيم كه مي شود يك نفر از لحاظ شخصيتي هم داراي شخصيتي كاريكاتوري باشد. با اين بيان كه :
هر انساني در اين دنياي خاكي به دنبال يك چيز است و آن لذت است، لذتي كه از جهت كميت پايدارتر و داراي كيفيت برتر باشد. در نگاه ما اين لذت، سعادت جاودانهي اخروي كه همان هدف نهايي است مي باشد، لذا براي رسيدن به چنين سعادتي بايد راهي را پيمود كه از هر جهت مورد اعتماد و اطمينان باشد، حال كسي مي تواند مطمئن ترين و صحيح ترين راه را براي ما معرفي كند كه خود داراي علم بي نهايت و كامل بوده و تمام مصالح و مفاسد موجودات و انسانها را بداند و اين شخص كسي جز خداوند متعال نمي تواند باشد كه دستورات و راههاي رسيدن به لذت پايدار را توسط رسولان خود به انسانها ابلاغ نموده است ، لذا از اينجاست كه بحث دين و دستورات ديني و متخلق شدن به اخلاق ديني پيش مي آيد.
در اين ميان هر كس از اين دستورات بيشتر پيروي كند به نسبت، شخصيت ديني او هم بيشتر رشد مي كند و به همان تناسب به لذت، يعني سعادت خواهد رسد. نتيجتاً يكي از ابعاد مهم شخصيت انسان، شخصيت ديني و اخلاقي وي مي باشد.
از طرفي چون انسان ناگزير از زندگي اجتماعي است و اين هدف در زندگي اجتماعي بهتر و كاملتر حاصل مي شود ، بايد به شئون مختلف زندگي و نيازها از قبيل كسب و كار ، تحصيل علم، پيشرفت، تكنولوژي و... اهميت داد و آنها را به نحو احسن ايجاد كرد و استفاده نمود.
طبيعتاً با پرداختن به اين كارها انسانها ابعاد جديدي از شخصيت خود را از قبيل شخصيت علمي ، فرهنگي ، سياسي ، ادراي و حتي شخصيت بازاري و... تشكيل مي دهد.
ناگفته نماند هر كدام از اين ابعادِ شخصيت انسان كه دست به دست يكديگر مي دهند تا از انسان يك شخصيت كامل و نرمال بسازد و او را به كمال مطلوب برساند، بايد به مقتضاي موقعيت هر شخص، توسط خود انسان و با كوشش او حاصل شود. خصوصاً بُعد اخلاقي و ديني كه از مهمترين و اصلي ترين ابعاد شخصيتي انسان مي باشد.
حال اگر كسي بعضي از ابعاد شخصيتي را در خود رشد دهد اما بعضي از ابعاد ديگري كه لازم و ضروري است در خود ايجاد نكند و رشد ندهد، شخصيت او دچار يك نوع ناهماهنگي مي شود كه داراي تناسب نيست و مي توان گفت شخصيت او يك شخصيت كاريكاتوري است كه يك بعد آن رشد يافته و بعد ديگر آن رشد نيافته و اين است راز آنكه مي بينيم بعضيها در دوران كودكي و نوجواني اهل دين و اخلاق و نمازند اما وقتي وارد دانشگاه و مراكز علمي مي شوند، همراه با رشد دادن شخصيت علمي، شخصيت ديني خود را رشد نمي دهند و اين خطري است كه همه ما را تهديد ميكند ، اگر با يك روحاني يا پزشك يا بازاري يا سياستمدار و يا يك اداري و... برخورد كنيم كه از لحاظ ديني و اخلاقي مشكل دارد مي توان او را داراي يك شخصيت كاريكاتوري دانست و در واقع مي توان ريشه همه مشكلات فردي ، اجتماعي ، سياسي جامعه ما را در همين نكته نهفته دانست كه بعد اخلاقي را رشد نداده ايم.
از خداوند متعال مي خواهيم كه همه ما را در ساختن تمام ابعاد شخصيتي انساني موفق بدارد.