تالاب جهاني پريشان در شهرستان كازرون به عنوان ذخيرهاي زيستي و موثر بر اقتصاد و زندگي مردم اين منطقه، طي سالهاي اخير با ندانمكاريهايي چون حفر چاههاي كشاورزي در حاشيه، عدم رسيدگي و ايجاد امكانات نگهداري و حفاظت موثر، خشكسالي، كم توجهي و يا شايد هم كم اطلاعي مسئولين و ....، در حال تخريب و نابودي است. مردم اين شهرستان با نگراني زياد و اميد به رحمت الهي، دست تمنا بر آسمان دارند كه شايد دوباره شكوفايي و احياي آن شاهد باشند. اما، با عنايت به عدم برنامهريزي درست و دلسوزانه و انديشه احداث جاده جديد در حاشيه شمالي اين تالاب، به نظر ميرسد در آيندهاي نه چندان دور بايد منتظر نابودي كامل آن باشند. به همين بهانه، نگارنده مطالبي كلي در خصوص عوامل موثر بر تخريب محيط زيست، قوانين حقوقي مربوط به آن و.... جهت آگاهي مسئولين محترم كشور، استان فارس و شهرستان كازرون در قالب جستار زير گردآوري و به رشته تحرير درآورده است. اميد به اينكه گوش شنوايي پيدا شود و ذخيرهها و سرمايههاي خدادادي اين ديار را در پناه گيرد و غم سنگين را از رخسار مردم و فرهيختگان بزدايد.
معرفي تالاب پريشان
در سالهاي نه چندان دور، پريشان یکی از زیباترین
دریاچههای آب شیرین کشور بود که به دلیل قرار گرفتن در کنار کوههای جنگلی و همچنین
پوشش گیاهی وسیعی که در حاشیه آن ميرویید، زیبايی شگفتانگیزی داشت. وجود هزاران پرنده
از انواع گوناگون زیبایی آن را دو چندان میکرد. ارتفاع آن از سطح آبهای آزاد 820
متر و حوزه آبریز این دریاچه 5/266 کیلومتر مربع بود. آب دریاچه بیشتر از بارانهای
سالانه تأمین میشد. این دریاچه در کنوانسیون رامسر به عنوان تالاب بینالمللی ثبت
گردید و در تقسیمبندی مناطق، جزء منطقه حفاظت شده به حساب آمد. با توجه به اینکه
تالاب پریشان از جمله اکوسیستمهای پایدار میباشد و بر اثر عوامل تکتونیک بوجود آمده،
میلیونها سال شرایط خود را حفظ نموده بود. 4 گونه ماهی بومی شامل ماهی زردک، ماهی
سرخه، ماهی پرک و مار ماهی آب شیرین و همچنین چند گونه ماهی وارداتی نظیر ماهی کپور،
ماهی فیتوفالک و آمور در سال 1368 به دریاچه وارد شد.
دریاچه پریشان به لحاظ شرایط خاص خود همه ساله
در طول فصل زمستان پذیرای جمعیت زیادی از پرندگان بود. از 502 گونه پرندهای که در
ایران شناسایی شده است چیزی بیش از 100 گونه آن در منطقه ارژن و پریشان مشاهده و شناسایی
گردیده است. اين پرندگان، شامل 18 گونه مختلف اردک، پلیکان، غاز، درنا، آنقوت، انواع
پرندگان حاشیه آبچر مانند انواع حواصیل، اگرتها، غاز، چنگر و طاووسک که در بین پرندگان
یادشده حدوداً 40 گونه مختلف از آنها در سطح تالابهای جوجه آوری میکردند. گونههای
بسیار نادر و کمیاب نظير عروس غاز، اردک مرمری، اردک سرسفید و پلیکان پا خاکستری نیز
گاهی در سطح دریاچه دیده ميشد.
با توجه به چشماندازهای زیبای طبیعی و تنوع زیستی
و تراکم گونههای مختلف پرندگان مهاجر و امکانات آموزش و تفریحی، تسهیلات دسترسی و
نیز ویژگیهای چند جانبه، این منطقه از تنوع زیادی برخوردار بود که به عنوان آزمایشگاههای
طبیعی میتوانست مورد مطالعه متخصصین و دانش پژوهان رشتههای علمی قرار گيرد و کانون
تجمع اهالی و گردشگران محلی بومی و غیربومی و نیز خارجی جهت گذراندن اوقات فراغت و
بازدید از مناطق بکر و طبیعی باشد.
پوشش گیاهی تالاب پریشان شامل پوشش حاشیهای و
آبزی نظیر: نی، لوئی، جگن، پیرز، سریش، پشم لاخی، گوشاب بود. يك گیاه آبزی به نام
علمي Vajas marina و محلي خار ماهی غذای اصلی ماهی
زردک (گونه بومی) را تامين ميكرد.
حفظ محیط زیست، تامین نیازهای بشر
در شرایطی که مردم به خصوص در شهرها و آبادیها
از کمترین امکانات رفاهی برخوردارند و جهت تامین نیازهای اولیه خود با مشکلات زيادی
درگیر، مواجه کردن آنها با موضوع حفظ محیط زیست و توجیه آنها بسیار دشوار است. در چنين
شرایطی، بسیار طبیعی خواهد بود تا برای حفظ خود و زندگی اطرافیان از یکسری قوانین عبور
کنند و آنها را نادیده بگیرند. او خواسته یا ناخواسته برای حفظ حیاتش به تخریبهایی
دست ميزند. در این بین كه دولتها بايد سهم بزرگی در تامین نیازهای اولیه مردم
کشورشان داشنه باشند؛ اگر نتوانند از پس اين امر برآيند، بخشهاي مختلف جامعه دچار
دگرگونی و آسیبهای زيادي خواهد شد. یکی ازاین بخشها كه عدم توجه به آن مشكلات را
دوچندان خواهد كرد، محیط زیست است. مشکلات محیط زیست، مستقیما بر زندگی جامع انساني
تاثير ميگذارد. زندگی با حفظ محیط زیست در یک راستا بوده و تخریب محیط زیست به عنوان
میراث طبیعی میتواند نسلهای آینده را با مشکلات زیادي روبرو سازد. امروزه تخریب
محیط زیست مستقیما بر روندهای اقتصادی کشورها تاثیر میگذارد. پس نبایستی غافل شد
که اگر محیط زیست تخریب شود و آلودگی در خاک و آب و حیات وحش تاثیر بگذارد، این انسانها
هستند که اولین خسارات را خواهند دید.
تعریف تالاب طبق کنوانسیون رامسر:
تالاب تعاریف و معانی گوناگونی دارد. اما تعریف
رایج و پذیرفته آن طبق کنواسیون رامسر (۱۹۷۱)این گونه می باشد:
مناطق پست باتلاقی، مردابی، آبگیرهای طبیعی یا
مصنوعی، دائمی یا موقت دارای آب ساکن یا جاری، شیرین، نیم شور، و از جمله مناطق دارای
آبهای دریایی که عمق آنها در حالت جزر کامل ۶ متر بیشتر نباشد.
هدف کنوانسیون رامسر، حفاظت و استفاده معقولانه
از تالابها با به کارگیری فعالیتهای ملی و همکاری بینالمللی میباشد تا به عنوان
شیوهای برای دستیابی به توسعه پایدار در سراسر جهان عمل کند. منظور از استفاده معقولانه،
استفاده پایدار در جهت بشریت است به شکلی که با حفظ عناصر طبیعی اکوسیستمها سازگار
باشد.
کمیسیون تالابهای کشور نیز در سال ۱۳۶۲ تعریف
زیر را برای تالاب ارائه داد:
تالاب ناحیهای از مظاهر طبیعی خدادادی است که
در روند پیدایش، خاک آن بوسیله آبهای سطحی و زیر زمینی به صورت اشباع در آمده و در
طی یک دوره کافی و شرایط عادی و محیطی تشکیل شده و دارای توالی زیستی میباشد.این
مجموعه اکوسیستم دارای جوامعی از گیاهان و جانوران ویژه است که امکان سازگاری در چنین
شرائط اکولوژیکی را دارا میباشد از قبیل مرداب، باتلاق، برکه و آببندان .
علاوه بر این تعاریف تالابها را میتوان از زیباترین
مظاهر حیاتی در جهان نامید. محیطهایی که بطور حتم در ابتدا، حیات را در خود پروراندند
و محیطهایی که با نهایت سماجت در مقابل انواع فشارهای ساخته دست انسان مقاومت میکنند
تا همچنان حیات را در دامان خود حفاظت نمایند. اگر چه تالابها نخستین مکانهایی بودند
که حیات را در خود پروراندند ولی چنین بنظر میرسد که اولین مناطقی نیز باشند که از
حیات عاری میگردند. در یک تالاب، خصوصیات زیست محیطی و شرائط حیاتی را تغییرات رژیم
آب کنترل مینماید. به عبارتی آب نقش تعیین کنندهای را در مورد ویژگیهای حیاتی تالابها
ایفا مینماید. تالابها، درون خود از تنوع فراوان زیستگاهی برخوردارند. این امر،
از طرفی موجب تنوع بیشتر آنان و از طرف دیگر موجب پیچیدگی ساختار و عملکرد آنان میگردد.
در واقع تالابها را میتوان از جمله نظامهای حیات بخشی به حساب آورد که مطلقا"
جایگزین ندارند. هیچ یک از اکوسیستمهای جهان به اندازه تالابها صدمات ناشی از کوته
اندیشی بشر و تمایلات خود خواهانه انسان محوری را تجربه نکرده است. در واقع، بشر با
نابودی تالابها سطح پایین معرفت و دانش خود را در ابعاد علمی، اقتصادی، اجتماعی و
فرهنگی نشان داده است.
متاسفانه هنوز روند تخریب این سیستمهای طبیعی
بیهمتا که دهها کارکرد متفاوت و موزون را یکجا در خود دارند، متوقف نشده است.
معیارهای مربوط به شناسایی تالابهای مهم بینالمللی
توصیه دوم کنفرانس چهارم کشورهای عضو کنوانسیون رامسر (۱۹۹۰):
یک تالاب هنگامی از نظر بین المللی حائز اهمیت
شناخته میشود که حداقل با یکی از موارد زیر مطابقت کند:
۱) معیارهای مربوط به تالابهای شاخص یا منحصر
به فرد
۲) معیارهای عمومی بر اساس گیاهان یا جانوران
۳) معیارهای ویژه بر اساس پرندگان آبزی
● ارزش و عملکرد تالابها:
از فواید تالابها میتوان به موارد زیر اشاره
کرد:
۱) کنترل سیلاب
۲) دوباره پرآب کردن آبهای زیرزمینی
۳) تثبیت خطوط ساحلی و حفاظت در مقابل طوفانها
۴) تصفیه و پالایش آب
۵) ذخایر تنوع زیستی
۶) تولیدات و محصولات تالاب
۷) تفریح،سرگرمی و توریسم
۸) ارزشهای فرهنگی،تاریخی
۹ ) کانونی برای تحقیقات و مطالعات علمی و......
ارزش اقتصادي تالابها
اکوسیستم تالابها بخشهای با ارزشی از طبیعت ما
هستند. در ارزیابی و بررسی که اخیرا" انجام پذیرفته ارزش دلاری اکوسیستمهای طبیعی
جهان ۳۳ تریلیون دلار آمریکایی تخمین زده شده است. این در حالی که تحقیقات ارزش جهانی
اکوسیستم تالابها را با شگفتی تمام ۹/۱۴ تریلیون دلار آمریکایی یعنی ۴۵ % ارزش کل
اکوسیستمهای جهان تخمین زده است و این چیزی جز عملکرد مفید تالابها را نشان نمیدهد.
اقتصاددانان با آگاهی کامل و بهرهگیری از دانش نوین «اقتصاد زیست محیطی» برای هر هکتار
تالاب ارزش افزودهای معادل ۲۰ هزار دلار در نظر گرفتهاند. در حالی که ارزش افزوده
هر هکتار جنگل ۱۵۰۰ دلار و هر هکتار زمین کشاورزی تنها ۱۲۰ دلار تعیین شده است
عوامل موثر در روند نابودی محیط زیست
محیط زیست مجموعهای بسیار عظیم و پیچیده از فرآیندهای
گوناگون است که بر اثر تکامل تدریجی موجودات زنده و تداخل آنها با اجزاء غیرزنده سطح
زمین بوجود آمده است. در طول تاریخ فعالیتهای بشر روال طبیعی داشته و پاسخی نسبت به
نیازهای مستمر و زیستی او بوده است. تفکر انسان در برآورده کردن نیازهایش بر دو محور
استوار بوده، یکی بهرهبرداری عقلایی و آینده نگرانه از زمین و منابع طبیعی و دیگر
بهرهبرداری بی رویه و افزون فشار و به تبع آن بدست آوردن سود بیشتر در جهت منافع شخصی.
در بحثهای مربوط به محیط زیست، کارشناسان دخالت
بشر را به عنوان يكي از مهمترین تهدیدهاي عمده در تخريب و نابودي اين مهم بر میشمارند.این
عامل که در پیدایش چالشهای اساسی در ساختار محیط زیست کشور بسیار موثر بوده است، کارشناسان
مسایل محیط زیستی را به این جمعبندی رسانده که با توجه به تهدیدهای موجود، چالشها
و شاخصها، محیط زیست ایران در شرایط سختی قرار دارد. بر اساس معیارهای جهانی، اگر
سطح جنگلهای کشوری کمتر از 25 درصد خاک آن باشد، وضعیت محیط زیست در آن کشور بحرانی
خواهد بود. در حالیکه سطح پوشش جنگلیایران 7/5 درصد از مساحت کل کشوررا شامل میشود.
وضعیت رودخانهها و آبهای کشور نیز بهتر از جنگلها نیست. چالشهای روبروي ایران
در بخش حفاظت از محیط زیست بسیار جدی است. اما با کمال تاسف در بیشتر عوامل فرسایشی
و تخریب و بهرهبرداری از منابع طبیعی که محیط زیست را با بحران جدی روبرو کرده و نقش
" دخالت بشری " را نمایان میسازد، هیچ توضیحی داده نمیشود كه عوامل تخریب
توسط کدام بخش بشری صورت میگیرد. مردم یا بخشهای دولتی؟ چه اشخاصی قادرند تا در نظام
زیست محیطی کشور آن چنان دخالت داشته باشند تا محیط زیست را با چالشهای جدی روبرو
کنند؟. تصور نمیشود به دست شهروندی عادی جنگلی تخریب شود و یا جادهای در دل پارکهاي
ملی، حاشيه درياها و درياچهها و .... ساخته شود. هزاران نمونه وجود دارد که نه تنها
از دست چند شهروند بلکه از دست چندین شهروند نیز بر نخواهد آمد. البته قصد آن نیست
تا تخلفهای کوچک را نادیده گرفت؛ اما بایستی با بررسي منصفانه عوامل تخریبهای زیست
محیطی در سطح بشري را شناسايي نمود.
به عنوان نمونه: کدام سطح از بخشهای بشری؟، چه
شخصی یا اشخاصی توانستهاند ایران را در رده پنج کشور نخست دنیا در تخریب طبیعت قرار
دهند؟، مردم یا دولت؟ البته منظور اين نيست که عامل بشری از جنس مردم عادی نقشی در
تخریب محیط زیست ندارند، خیر!؛ بلكه به جرات ميتوان گفت كه همین نقش مردم عادی نیز
متاثر از عملکرد دولت بوده و الگوبرداری از همین رفتارهای دولتي است. پس، دولتی که
خود سهم بسزایی در تخریب میراث طبیعی خویش دارد، چگونه الگوها و راهکارهایی را میتواند
فراهم نماید تا جامعه را نیز به سمت و سویی هدایت کند که میراث طبیعی کشور خود را حفظ
کنند و در نگهداری آن سهیم باشند.
وقتی از نظر تخریب جنگل جزو شش کشور نخست دنیا،
در بیابانزایی از نظر مولفه تاثیر انسانی نخستین کشور، از نظر فرسایش خاک دومین کشور
و در نابودی حیات وحش، نخستین کشور دنیا هستیم که در طول تاریخ بشری بی سابقه بوده
است!، آيا باز هم میتوان حتی در ذهن این سوال را پرسید که عامل "دخالت بشری"
در تخریب محیط زیست باز هم مردم هستند؟ آایا عبور لوله نفت از داخل پارک ملی سرخه
حصار، احداث جاده در پارک ملی گلستان، زیر آب رفتن میراث طبیعی و فرهنگی، خشک شدن دریاچهها
و تالابهای بینالمللی كشور و صدها مورد دیگر، از عوامل تخریبی بشری از نوع مردم خواهد
بود یا دولتی!؟.
به راحتی میتوان نتیجه گرفت سازمان حفاظت محیط
زیست كشور عملا در نگهداري و پاسداري از میراث طبیعی نقش مدیریتی ندارد، بلكه تنها
سازمانی نمادین در عرصه حفاظت و صیانت از اراضی طبیعی است. لذا، ممكن است چنين پنداشته
شود كه مسئولين امر به عمد مدیرانی بر این سازمانها ميگمارند تا نهادهاي چون راه
و ترابری، نفت و نیرو بتوانند دست به تخریب زیستگاههای حیات وحش زده و آنها را برای
اجرای طرحهای خود از بین ببرند. بر اساس آمارها، این سه نهاد در کنار نیروهای مسلح،
بیشترین حجم تخلفات را در تخریب محیط زیست در کارنامه خود و دولت ثبت نمودهاند.
مجموعاین تفکرات و بهرهبرداریها، ناپایداریهای
زيادي در اكوسيستم زيست محيطي ايران ایجاد کرده و شرايط را به شکل کنونیاش درآورده
است. عوامل متعددی از جمله منفعت طلبیهای شخصی، افزایش روز افزون جمعیت، گسترش شهرنشینی،
پیشرفت و توسعه صرفا" یک بعدی و سریع، بهرهبرداری بدون ضابطه از منابع طبیعی،
تولید مستمر انواع آلوده کنندها، خودمحوريها و دورانديشيهاي شخصي نمايندگان جهت انجام
شعارهاي انتخاباتي و... از عوامل موثر در تخریب محیط زیست بوده که چنین روندی پهنه
زيست را تبدیل به مکانی غیرقابل سکونت برای ساکنان آینده (نسلهای فردا) خواهد کرد.
موازين قانوني و حقوقي مربوط به حفظ محيط زيست
در ايران
قانون اساسي ايران حاوي اصولي است كه به طور مستقيم
و غير مستقيم به حفاظت از محيط زيست مربوط مي شود يا براي حفاظت از آن قابل استفاده
و استناد است. اصل 50 قانون اساسي صريح ترين حكم قانونگذار اساسي در اين زمينه است:
«در جمهوري اسلامي، حفاظت محيط زيست كه نسل امروز
و نسلهاي بعد بايد در آن حيات اجتماعي رو به رشدي داشته باشند، وظيفه عمومي تلقي مي
گردد. از اين رو فعاليتهاي اقتصادي و غير آن كه با آلودگي محيط زيست يا تخريب غير
قابل جبران آن ملازمه پيدا كند، ممنوع است».
در اصول ديگري از قانون مزبور، حقوق اساسي آحاد
ملت تضمين و سياست گذاريهاي مناسب براي تحقق و تأمين آن حقوق، وظيفه حكومت دانسته
شده است به طوري كه مفاد اين اصول چرخهاي به وجود آورده كه از سويي پيش نياز تحقق
بسياري از حقوق ياد شده «محيط زيست سالم» است و از سوي ديگر عمال صحيح آن سياستها،
مآلاً به حفظ محيط زيست از خرابي و آلودگي ميانجامد.
اصل 34 و بندهاي 1 و 9، زبان حقوقي به «منع سوء
استفاده از حق» ياد مي شود، استوار كردن اقتصاد كشور براي تأمين نيازهاي اساسي مردم
از جمله خوراك، بهداشت و درمان و نيز ريشه كن كردن فقر و محروميت و برآوردن نيازهاي
انسان در جريان رشد با حفظ آزادگي او و تأكيد بر افزايش توليدات كشاورزي، دامي و صنعتي.
حمايت از مالكيت در بخشهاي دولتي، تعاوني و خصوصي
تا جايي كه موجب رشد و توسعه اقتصادي كشور گردد و مايه زيان جامعه نشود (اصل 44)، اداره
انفال از جمله معادن، درياها، درياچهها، رودخانهها و ساير آبهاي عمومي، جنگلها
و بيشههاي طبيعي، بر طبق مصالح عامه (اصل 54)، ممنوع بودن سلب امكان كسب و كار از
ديگري به عنوان اعمال مالكيت نسبت به كسب و كار خود (اصل 64)، حفظ حقوق عمومي و گسترش
و اجراي عدالت توسط دادگاههاي دادگستري (اصل 16) و پشتيباني از حقوق فردي و اجتماعي
و تحقق بخشيدن به عدالت، احياي حقوق عامه و گسترش عدل و آزاديهاي مشروع و نظارت بر
حسن اجراي قوانين، كشف جرم و تعقيب و مجازات و تعزير مجرمين و اقدام مناسب براي پيشگيري
از وقوع جرم از سوي قوه قضاييه (اصل 651 و بندهاي 2، 3، 4 و 5).
علاوه بر اصول مزبور، قوانين و آيين نامههاي خاصي
نيز براي حفاظت محيط زيست مورد تصويب مجلس قانونگذاري كشور و هيأت وزيران قرار گرفته
كه اهم آنها عبارتند از قانون شكار و صيد مصوب 61/3/6431 ( اصلاحي سالهاي 3531 و
5731)، قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست مصوب 82/3/3531 (اصلاحيه 1731)، قانون نحوه
جلوگيري از آلودگي هوا مصوب 3/2/4731، قانون حفاظت و بهره برداري از منابع آبزي مصوب
41/6/4731 و آيين نامه جلوگيري از آلودگي آب مصوب 81/2/3731 و نيز فصل بيست و پنجم
و ماده 096 از فصل بيست و ششم از قانون مجازات اسلامي مصوب 2/3/.5731 ضمن آن كه اگر
قضات، مفاد اين تصويب نامهها و آيين نامهاي دولتي را در مخالفت با تأمين هدف اصلي
يعني حفاظت از محيط زيست كه در قانون اساسي مورد تصريح قرار گرفته است، بيابند طبق
اصل 071 قانون اساسي موظفند تا از اجراي آن مقررات خودداري كنند. همچنان كه در صورت
بروز واقعه اي كه حكم آن در قوانين مزبور بيان نشده يا مفاد آنها داراي اجمال، ابهام،
نقص و تناقض باشند، قضات مي توانند بنا به تجويز اصل 761 قانون اساسي و ماده 3 قانون
آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني مصوب 9731، با استناد به منابع
معتبر اسلامي، فتاوي معتبر و اصول حقوقي، با تخريب و آلودگي محيط زيست مقابله كنند.
همچنين رعايت و استعمال قواعد فقهي چون قاعدههاي «لا ضرر» و «من له الغنم» (به ضم
غين و سكون نون، طبق اين قاعده هر كه از چيزي فايده مي برد بايد جبران خسارات وارده
از ناحيه آن را بر عهده گيرد) نيز به اين منظور كارگشا خواهد بود.
عملكرد قوه قضاييه ايران در حفاظت از محيط زيست
اما با نگاهي به سابقه قضايي ايران در اين خصوص
پي ميبريم كه متأسفانه قوه قضاييه كشورمان، علي رغم آن كه از ساز و كار قانوني لازم
و مناسب جهت حمايت و حفاظت از محيط زيست برخوردار است، مع الوصف تا كنون نتوانسته كه
به ايفاي نقش قابل قبولي در اين زمينه كه امروزه يكي از بزرگترين دغدغههاي بشري است،
توفيق يابد.
منبع:
چاپ شده در: دو ماهنامه آموزشی،
پژوهشی اطلاع رساني و تحليلي كشاورزي و توسعه پايدار، فروردين و ارديبهشت ۱۳۸۹
منابع اينترنتي
http://www.bpdanesh.ir/detailnews.asp?id=6536
http://www.iran.tourism.ir/index.php?option=com
http://aftab.ir/articles/science_education/ecology/c3c1223801415_lagoon_enviroment
http://wikimapia.org/1915656/fa/
http://www.civilica.com/Paper-ICECRM03-ICECRM03_019.html
http://aftab.ir/news/2008/jul/22/c4c1216716976_social_enviroment_zaribar.php
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1662549
http://yekidigeh.persianblog.ir/post/73
http://www.mianeh.net/fa/articles/?aid=138
http://www.aftab.ir/news/2004/dec/30/c2c1104411150.php
http://zamaaneh.com/rohani/2008/11/post_29.html
كار خيلي خوب و علمي است. اميدوارم همه كازرونيها اين حساسيت را به سرمايهاشون داشته باشند. با تشكر از شما و دكتر دشمن زياري