در مطلب قبلی با نام " آب بهجت آباد" کمی پیرامون وجه تسمیه آن و نقش مرحوم بهجت العلما بحرانی در ایجاد آن چاه اشاره گردید اما مرحوم بهجت العلما دارای کرامات دیگری نیز بوده که از جمله آنها نماز باران معروف ایشان است.
ظاهرا مرحوم بهجت العلما در چند مقطع مختلف که کازرون دچار خشکسالی گردیده، به درخواست مردم نماز و دعای باران را به جا آورده که دو نماز ایشان که در همان موقع منجر به باران گردیده بسیار معروف است. اما بزرگان و کهن سالان حاضر تنها یکی از آن نمازها را عینا به خاطر دارند و نماز دیگر به لحاظ گذشت سالیان تنها سینه به سینه نقل کلی گردیده.
اما نماز باران ایشان را که هنوز پیرمردان و پیرزنانی که بیش از 70 سال سن دارند آن را به خاطر می آورند، مربوط به بیش از 65 سال پیش و زمانی است که نزول رحمت الهی به تاخیر افتاده بود و کشت و زراعت کشاورزان و دامداران در گرو بارش باران بود. همچنین خشکسالی عامل بی رونقی اقتصاد و معیشت و عامل بروز بیماری خصوصا برای مردم عموما فقیر آن زمان گردیده بود. مردم هم برای گشودن گره از این قهر الهی، چون همیشه رو به علمای بزرگ شهر آوردند و مردم کوی علیا درخواست نماز استسقا را پیش امام جماعت مسجد جامع شیخ یعنی مرحوم شیخ عبدالطیف بحرانی (بهجت العلما) می برند.
ایشان تاکید می نماید که همه بیایند. مادران با کودکان و نوزاد در بغل، چوپانان با احشام و دام و مرغ و خروسها و مردان با خضوع و لبهای تشنه. خود ایشان هم از سه روز قبل روزه گرفته و روز موعود خیل عظیم جمعیت مردم با کودکان و احشام در مسجد جامع شیخ تجمع کرده و سپس در حالی که تنها لکه های ابری در آسمان بوده پشت سر مرحوم بهجت العلمای بحرانی به سوی خرمنگاه مرحوم حاج حسین شریف (محل احداث هتل بیشاپور فعلی پشت تپه شادی) به راه می افتند. در طول مسیر مرحوم شیخ نجف پناه (نوه دختری مرحوم شیخ یوسف مجتهد بحرانی) با صدای زیبا و رسای خود فریاد می زده " فریاد یا محمدا" و مردم پاسخ می گفته اند. همچنین ایشان چوشی /chovshi (چاووشی) و اشعاری در ثنای حضرت حق قرائت می کرد.
به گفته حاضران در این مراسم در محل خرمنگاه شیخ بحرانی نماز و دعای استسقا را رو به چند جهت مختلف به جا می آورد و پیرزنان و پیرمردان امروز حتی عباراتی را که مرحوم بهجت العلما بر لب جاری می ساخته را به یاد دارند که چه معصومانه خداوند را فریاد می زده " اللها، واحدا، احدا، صمدا و..." و هم آنان با چشمهای اشکبار بیان می دارند که چگونه تا به خانه رسیدند از شدت باران سراپا خیس گردیده بودند.
در حاشیه برگزاری همایش آئین های ایرانی در کازرون و تهران، کلیپی از صحنه های سریال به یادماندنی امام رضا(ع) مربوط به سکانسی که آن حضرت به قبله دعای باران می رود و دعای ایشان همانجا گیرا می گردد پخش گردید. نگارنده به مجری برنامه مراجعه نمود و ابراز داشت که چنین صحنه ای ما در خود کازرون داشته ایم که ایشان در خلال برنامه وقتی برای مطرح نمودن آن در نظر گرفت اما به دلیل محدود بودن زمان برنامه فرصت ارائه آن میسر نگردید که اگر می شد چه زیبا و به جا و معنوی بود و ای کاش بزرگواران کازرونی چون آقای فرشته حکمت، که دستی در تولیدات تلویزیونی دارند آن مراسم را به صورت کلیپی بازسازی می نمودند.
چنین شخصیتی به همراه بزرگان دیگری همچون مرحوم مرآت الشعرا و شیوخ جلیل القدر خاندان بحرانی امروز در زیر پی های سیمانی اداره ارشاد آرمیده اند و ای کاش فرهنگ مقبره سازی و المان سازی در آن زمان که قبرستان مقام به تیغ لودرها تسطیح می گردید هم رونق داشت. اما بازهم خوشحالیم که پایه های اداره فرهنگ و ارشاد کازرون بر شانه های امثال این بزرگواران استوار است و این سنبل و نمادی حقیقی از آنان است.