شخصيت ها / نویسندگان / محمدرضا سرشار / متن / از نگاه دیگران / شمس الدین رحمانی
سرشار، رهگذر ماندني
اولين بار در تابستان 1358، يعني پنج، شش ماه بعد از پيروزي انقلاب به وسيله آقاي وحيد نيکخواه ـ که تازه با هم آشنا شده بوديم ـ در خيابان فردوسي، روبهروي ساختمان روزنامه کيهان، با آقاي سرشار آشنا شدم. آن نگاه و لحن صدا و طرز حرف زدن و حرکات و بلکه حتي لباس و وضع ظاهرش کاملاً به يادم مانده و جالب اينکه تا امروز، يعني بعد از 27 سال، هيچ تغييري هم نکرده است.
□
نويسندهها در يک شرايط خاصي براي خودشان يک اسم مستعار هم انتخاب ميکنند که بر خلاف اسم حقيقي خودشان که اختيارش اصلاً در دستشان نيست، اين نام مستعار کاملاً با عنايت و دقت انتخاب ميشود و لذا چه بسا از روي اين نامها بتوان به روانشناسي صاحبانشان تا حدودي پي برد. سرشار براي خودش، نام رهگذر را انتخاب کرده بود ـ قبل از انقلاب ـ که لابد حکايت از تواضع و موقتي بودن و عبور و تغيير و تحول داشت. اما امروز، رهگذر کاملاً مستقر شده است؛ ثابت و پايدار و ماندني.
□
بنده با اينکه خودم اهل ادبيات کودک نيستم ولي هميشه با آن در تماس و ارتباط کامل و دائم بودهام و ميتوانم با اطمينان ادعا کنم که در اين زمينه اگر چند نفري به عنوان افراد مؤثر نام برده شوند، قطعا يکي از آنان رهگذر است: محمدرضا سرشار. او هم با آثارش و هم با نقدهايش و هم با فعاليتهاي آموزشي و با مسئوليتهايش در اين زمينه به واقع از افراد بسيار مؤثر بوده است.
اما کاري را که از او ميخواهم يادآوري کنم، از نوعي ديگر است که انگار کمتر هم به آن توجه شده است، و آن راه انداختن مجمع نويسندگان ايران با نام «انجمن قلم» است که قطعاً و حتماً و تماماً حاصل کار و تلاش و پيگيريهاي سرشار است.
بنده هم مفتخرم که جزو 20،15 نفري بوم که براي شروع کار از جانب ايشان دعوت شدم تا بنشينيم و براي نويسندگان و اهل قلم يک انجمن و مجموعهاي راه بيندازيم. انجمن قلم امروز با بيش از 200 نفر عضو، از از انجمنهاي بسيار ارزشمند و مفيدي است که ان شاء الله منشأ خدمات فراواني هم خواهد بود و همينجا از دوستان هيات مديره آن خواهش ميکنم که در معرفي و تاريخچه و اهداف آن براي همگان و از طريق مطبوعات تلاش کنند. اما نقش سرشار در اين انجمن يک نقش منحصر به فرد و اساسي است و حالا که رياست آن از ايشان به يکي از ارزندهترين نويسندگان جوان و هنرمند ما ـ آقاي رضا اميرخاني ـ منتقل شده، اي کاش اين مراسم بزرگداشت را انجمن قلم برگزار ميکرد و به عهده ميگرفت.
□
کار نقد ادبي و به خصوص نقد ادبيات دگرانديشان، به دست آقاي سرشار، کار فوقالعاده قاطع و مؤثري بود که در بعضي موارد افراد ضد انقلاب را با قدرت از ميدان به در ميکرد. صراحت و قاطعيت و احاطه سرشار به مباحث آنچنان مؤثر و مفيد بود که در موارد متعددي به وضوح جلو حرکت خزنده و فرهنگي آن بدخواهان انقلاب و اسلام را گرفت. البته اين هم گفتني است که بعضاً اين صراحت و قاطعيت برخي دوستان را هم در مواردي رنجيده و دلگير مينمود. اما آنچه که نقدهاي سرشار با طاغوتيان کرد، انصافاً از ارزشهاي قلم و فکر سرشار است و حتي بايد گفت که انجمن قلم هم خود در همين راستا به وجود آمد و اثر کرد.
□
خدا کند که مطبوعات ما ـ و حتي خود «ادبيات داستاني» که امروز با هدايتهاي سرشار ادامه دارد ـ پا پيش بگذارند و اين مباحث و ارزيابيها و خاطرات را دقيقتر و بهتر و کاملتر و مفصلتر مطرح کنند. همچنانکه خوبست آقاي سرشار داستان آن انشعاب سالهاي 67 ، 66 در حوزه هنري را ـ که خود او يک طرف واقعه بود ـ يک روز بنويسد يا بگويد تا ديگران هم تحريک شوند و آن جريانات را ثبت و ضبط کنند.
□
با پوزش از خوانندهاي که اين حرفهاي بريده بريده را ميبيند و از ارتباطها و علتهايش بياطلاع است و با اين توضيح که اين به خاطر عجلهاي است که دوستان گرداننده اين مراسم کردند، و ايضاً با آرزوي رسيدن به همه اين آرزوها!
و با آرزوي توفيق بيشتر جناب رهگذر