پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

شخصيت ها / علمای شیعه / جلال الدین محمد دوانی / متن / مقالات / سیری در احوال، آثار و افکار جلال الدین دوانی

 

حمله ی مغول به جهان اسلام آثار شوم و نكبت بار خود را به جای گذاشت و به فكر و فرهنگ مردم لطمه های جبران ناپذیر وارد ساخت. در فاصله ی مرگ ابوسعید آخرین ایلخان مغول و آمدن صفویان هرج و مرج فراوان گشت و فضایل و مكارم اخلاق به انحطاط و سقوط كشیده شد. با این همه از یك واقعیت نباید غافل شد و آن این است كه گاهی در میان یك بیابان برهوت یا در دل یك صحرای خشك و تفتیده درختی سبز یا گیاهی پرنشاط چشم انسان را نوازش می دهد. مقارن ایامی كه دولت صفوی شكل می گرفت اندیشمندی از جهان چشم فروبست كه همانند یك شعله از درون خاكستر خرابیهای گذشته پیرامون خود را روشن ساخته بود. جلال الدین دوانی در یكی از تاریكترین ادوار تاریخ ایران زندگی كرد و در طول زندگی سخت و طاقت فرسای خود، از اشتغال به اندیشه های فلسفی بازنماند. این اندیشمند توانا در سال 830 هجری در روستای دوان كه از قوای شهر كازرون فارس محسوب می شود دیده به جهان گشود و در سال 908 زندگی را بدرود گفت. او در مدت عمر پربار خود كه هفتاد و هشت سال به طول انجامید از كار تحقیق و تألیف غافل نماند.

 

• تألیفات جلال الدین دوانی:

اهمیت دوانی در كثرت تصنیف و فراوانی تألیف نیست بلكه آنچه موجب امتیاز و برجستگی شخصیت او می گردد این است كه از نوعی استقلال در فكر و نوآوری بهره مند است. رساله ی شواكل الحور فی شرح هیا كل النور به خوبی نشان می دهد كه جلال الدین دوانی با آثار سهروردی انس و آشنایی داشته است. رساله ی هیاكل النور یكی از تألیفات معروف شیخ اشراق شناخته می شود كه در هفت هیكل تنظیم یافته است. این رساله به زبان عربی نوشته شده و مصنف خود، آن را به فارسی ترجمه كرده است. جلال الدین دوانی بر این رساله شرح نوشته و آن را شواكل الحور فی شرح هیا كل النور نامیده است. دوانی نه تنها با آثار سهروردی و اندیشه های اشراقی او آشنایی كامل دارد. بلكه با آثار عرفانی شیخ اكبر محی الدین ابن عربی نیز به خوبی مأنوس است.

بررسی رساله ی الزوراء نشان می دهد كه او تا چه اندازه از حكمای مشائی فاصله گرفته است. جلال الدین دوانی در این رساله به برخی از حقایق اشاره كرده و بعضی از مواضع مهم فلسفی خود را آشكار ساخته است. او در رساله ی الزوراء مسئله ی علت و معلول را مورد بررسی قرار داده و معلول را وجهی از وجوه یا شأنی از شئون علت به شمار آورده است. محقق دوانی به این نكته نیز توجه كرده كه كل عالم هستی یا باواسطه یا بدون واسطه معلول حق شناخته می شود و معلول نیز جز شأنی از شئون حق تبارك و تعالی چیز دیگری نیست. بنابراین در عالم هستی ذوات متعدد وجود ندارد بلكه آنچه حقیقت هستی را تشكیل می دهد ذات واحدی است كه دارای صفات متعدد و بسیار است. دوانی پس از ذكر این مطلب به مسئله ی دیگری اشاره می كند كه دارای اهمیت بسیار است.

او می گوید: معدوم شدن و نیست گشتن یك شی ء به طور كلی و همه جانبه امكان پذیر نیست. بنابراین ازیل شدن یك معلول به معنی این است كه علت در طور دیگر ظهور پیدا كرده و به وجه دیگر تجلّی نموده است. به عبارت دیگر می توان گفت تطور علت در اطوار مختلف و تشأّن آن به شئون متفاوت، به معنی نابودی و معدوم شدن هر یك از اطوار و شئون مختلف نیست.

 

• تلاش در تقریب فلسفه و عرفان:

مواضع فكری جلال الدین دوانی در رساله ی الزوراء به روشنی نشان می دهد كه او با آثار عرفای بزرگ اسلامی مانند ابن عربی و دیگران آشنایی داشته و از اندیشه های این بزرگان بهره مند بوده و می توان ادعا كرد كه این اندیشمند تیزهوش با نوشتن رساله ی الزوراء در تقریب میان فلسفه و عرفان گامی بزرگ برداشته است. كسانی كه با حكمت متعالیه ی صدر المتألهین شیرازی آشنایی دارند به خوبی می دانند كه این حكیم بزرگ تاچه اندازه از رساله ی الزوراء دوانی استفاده كرده و به مطالب آن در خلال كتب خود استفاده كرده است. جلال الدین دوانی براساس انس و آشنایی با قول عرفا در باب واحد حقیقی و اینكه حقیقت را می توان در پرده ی كثرات بدون هرگونه جدایی كتب یا ممازجت مشاهده كرد مسائلی دست یافته كه حائز اهمیت است. او در رساله ی الزوراء این مسئله را مطرح كرده و می گوید:

حقیقت عینی خارجی همان گونه كه با یك سلسله شرایط در چشم آدمی ظاهر می شود در حسّ مشترك نیز با صورتی مشابه با صورت حسّی ظاهر می گردد. تنها تفاوتی كه میان حسّ مشترك و حسّ ظاهر وجود دارد این است كه حسّ مشترك به شرایط حسّ ظاهر مشروط نیست. البّته حقیقتی كه در حسّ ظاهر و حسّ مشترك صورت می پذیرد قابل تعدد بوده و بر حسب اشخاص كثرت می یابد. همان حقیقت در عقل نیز ظاهر می شود ولی صورت عقلی در عین جامعیت خود كثیر به شمار نمی آید. صورت عقلی به گونه ای است كه هم صورتهای مرئی و هم صورتهای متخیل در آن، اتحاد پیدا می كنند. توجه به این مسئله نشان می دهد كه یك حقیقت می تواند در مظاهر مختلف و متعدد ظاهر گردد. مظاهر متعدد یك حقیقت صورتهای مختلف آن را شكل می دهد. این صورتها اگر چه با یكدیگر اختلاف دارند ولی حقیقتی كه در آنها ظاهر و متجلی می گردد با همه ی آنها متحد و یگانه است.

 

• وجود ذهنی:

محقق دوانی به شبهه ی معروف وجود ذهنی اشاره كرده و می گوید سخن ما در اینجا شبیه است به آنچه حكمای اسلامی در دفع شبهه ی وجود ذهنی ابراز داشته اند. حكما معتقدند وقتی یك جوهر خارجی مدرك واقع شد و از طریق ادراك در ذهن جای گرفت به اعتبار اینكه در ذهن تحقق یافته عرض شناخته می شود ولی همین جوهر مدرك به اعتبار اینكه در جهان خارج بدون احتیاج به موضوع وجود دارد جوهر به شمار می آید. معنی این سخن آن است كه یك حقیقت می تواند به یك اعتبار در زمره ی اعراض قرار گیرد و به اعتبار دیگر در مقوله ی جوهر جای داشته باشد. عین عبارت دوانی در این باب چنین است: «ما اشبه ذالك مما یقوله اهل الحكمة النظریه: ان الجواهر باعتبار وجودها فی الذهن اعراض قائمه به محتاجة الیه ثم هی فی الخارج قائمة بأنفسها مستغنیةٌ عن غیرها». همان طور كه در این عبارت مشاهده می شود یك حقیقت در عین وحدت و یگانگی می تواند در عالم ذهن عرض شناخته شود و نیازمندی خود را به موضوع آشكار سازد ولی همین حقیقت در جهان خارج جوهر به شمار می آید و برای تحقق خود به موضوع نیازمند نیست. نظریه ی محقق دوانی در دفع شبهه ی وجود ذهنی در میان اندیشمندان مورد بحث و گفتگو قرار گرفته و پس از سالهای متمادی حاجی ملاهادی سبزواری در كتاب منظومه ی خود آن را مطرح ساخته است.

سبزواری به نظریه ی محقق دوانی اشاره كرده و می گوید طبق عقیده ی محقق دوانی قول به اینكه صور حاصله از اشیاء در ذهن كیف نفسانی شناخته می شود یك نوع تشبیه و مسامحه به شمار می آید زیرا علم بالذات با معلوم خود متحد و یگانه است. بنابراین آنجا كه معلوم در مقوله ی جوهری شناخته شود. به این ترتیب اطلاق عنوان «كیف » بر صورت علمیه در غیر موردی كه معلوم از مقوله ی كیف باشد نوعی مسامحه به شمار می آید. محقق دوانی منشأ پیدایش صور را نفس ناطقه دانسته و به طور ضمنی و تلویحی پذیرفته است كه حقیقت غیر از صورت شناخته می شود. درست است كه محقق دوانی در یك جمله ی كوتاه نفس ناطقه را زمین حقایق به شمار آورده است ولی او در جای دیگر از رساله ی الزوراء با صراحت تمام بین صورت و حقیقت تفاوت قائل شده است. عین عبارت او در این باب چنین است: «ولوّ حنالك ان الحقیقه غیر الصورة فانها فی حدّ ذاتها و صرافة سذاجتها عاریةٌ عن جمیع الصور الّتی یتجلی بها...». همان طور كه در این عبارت مشاهده می شود دوانی معتقد است حقیقت در حدّ ذات و سادگی خود از هر گونه صورت عاری و مبرّاست و به همین جهت حقیقت با صورت تفاوت دارد. آنچه در اینجا ذكر شد اگر با موازین اهل نظر سنجیده شود باید گفت سخنان جلال الدین دوانی در رساله ی الزوراء با آنچه قائلان به شبخ در باب وجود ذهنی ابراز داشته اند قابل انطباق است ولی به نظر می رسد به سخنان برخی از عرفا نزدیك شده است.

 

• نقش تاریخی رساله الزوارء:

نزدیك شدن مباحث فلسفی به مسائل عرفانی پس از جلال الدین دوانی نیز ادامه پیدا كرد و حوزه ی فلسفی اصفهان و آثار صدرالمتألهین شیرازی به اوج خود رسید. به این ترتیب رساله ی الزوراء دوانی با حجم كوچك و اوراق معدودی كه دارد در مقطعی از تاریخ، نقش بسیار مهمی داشته و به دنبال آن جریان فكری بسیار بزرگی به وجود آمده است. آنجا كه محقق دوانی بین حقیقت و صورت تفاوت قائل می شود درباره ی حقایق ماهوی سخن نمی گوید بلكه منظور او از حقیقت جز هستی صرف چیز دیگری نیست. به همین جهت هرگز نمی توان این محقق اندیشمند را در باب وجود ذهنی از جمله قائلان به شبح قلمداد كرد. زیرا وقتی او صورت را غیر از حقیقت می داند منظورش این نیست كه صورت موجودات خارجی در عالم ذهن به نحو شبح تحقق یافته و چون صورت ذهنی، شبح شیئی خارجی به شمار می آید ناچار صورت غیر از حقیقت است. جلال الدین دوانی وقتی از حقیقت سخن می گوید هستی را مراد می كند و هستی نیز در نظر او واحد و قائم به ذات است و هیچ گونه كثرت و تعددی در آن راه ندارد. او نه تنها كثرت نوعی و كثرت فردی را از ساخت هستی سلب می كند بلكه به كثرت تشكیكی و ذو مراتب بودن هستی نیز قائل نیست. درنظر این محقق اندیشمند كثرت در ماهیاتی است كه با وجود نسبت پیدا می كنند. بنابراین موجود بودن ماهیت جز منسوب بودن به وجود معنی دیگری ندارد. این نظریه در باب وجود همان چیزی است كه در عرف حكما به عنوان ذوق التّأله یا ذوق المتألهین معروف گشته است.

 

• دوانی و قول به اصالت ماهیت

جلال الدین دوانی از طرفداران سرسخت قول به اصالت ماهیت است و به صراحت تمام نیز درباره ی این مسئله سخن گفته است. این محقق توانا بر اثر انس و احاطه ای كه به جریانهای فكری در جهان اسلام داشته به نكته های مهمّی دست یافته و توانسته در موضع گیرایهای فلسفی صلابت و استواری از خود نشان دهد. او به علت ممارست استدلالی با سبك و اسلوب عقلی مأنوس گشته بود و در تفسیر قرآن مجید نیز از همین اسلوب استفاده می كرد.

 

• دوانی و تأویل:

جلال الدین دوانی معتقد است استعمال الفاظ قرآن مجید در آنچه اهل ظاهر آن را مجاز می دانند به هیچ وجه مجاز نیست. آنچه این اندیشمند توانا ابراز داشته دارای اهمیت بسیار است و می تواند باب مباحث عمیق و گسترده ی مربوط به «هرمنوتیك » یا تأویل را بگشاید. اگر همه ی عوالم با یكدیگر انطباق دارند و در عین حال صورتهای مختلف و متعدد یك حقیقت شناخته می شوند چرا باید استعمال الفاظ قرآن مجید در یكی از این عوالم حقیقت شناخته شود؟

 

• نقش تاریخی جلال الدین دوانی:

منصفانه باید اعتراف كرد كه اگر خواجه نصیرالدین طوسی با درایت و هوشیاری همراه با بردباری و شكیبایی توانست در دوره ی فاجعه انگیز مغول احیاء حكمت كند و فلسفه ی مشّایی را زنده نگاه دارد جلال الدین دوانی نیز در یكی از ادوار تیره ی تاریخ به احیاء حكمت اشراقی پرداخت و با كوشش فراوان و طاقت فرسای خود نگذاشت شمع حكمت بر اثر تندباد حوادث برای همیشه خاموش گردد.

 

• نقادان مكتب شیراز:

اندیشه های فلسفی جلال الدین دوانی از سوی اندیشمندان رقیب و معاصر وی به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و كتابهای در رّد آراء و نظریات او به رشته ی تحریر درآمد. از جمله كسانی كه دست به قلم گرفت و روی اندیشه های جلال الدین دوانی انگشت انتقاد گذاشت سید صدرالدین دشتكی شیرازی (معرف به سیّد سند) را باید نام برد. البته فرزند برومند سیّد، غیاث الدین منصور دشتكی نیز در این راه كوتاهی نكرد و تا آنجا كه در توان داشت به انتقاد از آراء و نظریات محقق دوانی پرداخت. سیّد سند پیش از به شهرت رسیدن محقق دوانی مجلس درس داشت و شاگردان بسیاری از محفل تدریس او بهره مند می شدند ولی با روی كار آمدن جلال الدین دوانی به میزان قابل ملاحظه ای از رونق حوزه ی تدریس او كاسته شد.انگیزه ی اشخاصی كه با محقق دوانی به مخالفت برخاستند چندان اهمیت ندارد، آنچه مهم است این است كه برخورد انتقادی این اشخاس با اندیشه های فلسفی دوانی زمینه ی تفكر را فراهم ساخت و در نتیجه یك جریان فكری به وجود آمد. این جریان فكری در یك مقطع تاریخی همان چیزی است كه می توان آن را حاصل حوزه ی فلسفی شیراز نامید. دراین حوزه ی فلسفی - كلامی نوعی تضارب آراء تعاطی افكار جریان پیدا می كند و در نتیجه ثمرات خود را نیز به بار می آورد.

نتیجه ی برخوردهای فكری سیّد سند با جلال الدین دوانی كتابهایی بود كه در این باب به دست آن دو اندیشمند نوشته شد و به چند مجلّد بالغ می گردد. این نوشته ها به عنوان طبقات جلالی یا طبقات صدری معروف شده است. این نوشته ها كه به صورت ردّ و ردّ بر ردّ هر یك از این دو اندیشمند علیه دیگری به رشته ی تحریر درآمده است بیشتر به مباحث الهیات و مسئله ی اثبات صانع مربوط می گردد. غیاث الدین منصور دشتكی نیر اندیشه های جلال الدین دوانی را مورد انتقاد قرار داده و در ردّ كتاب شواكل الحور فی شرح هیاكل النور او به تألیف یك كتاب پرداخته است. آنچه مسلم است این است كه این برخورد فكری در این مقطع از تاریخ آثار سودمندی به جای گذاشت كه پیدایش حوزه ی فلسفی اصفهان یكی از آن آثار به شمار می آید. اثرپذیری صدرالمتألهین شیرازی از نوشته های جلال الدین دوانی و سیّد سند و همچنین غیاث الدین منصور دشتكی چیزی نیست كه بتوان آن را انكار كرد. آنچه مایه ی تأسف است این است كه آثار فلسفی اندیشمندان مكتب شیراز به درستی مورد بررسی قرار نگرفته و نقش آنها در تاریخ تفكر به روشنی معلوم نگشته است.

 

http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=9573

[بازگشت]