پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

شخصيت ها / شهدا / محمدرضا محمدپور / متن / خاطرات دوستان / سربلند از امتحاني سخت

« زمانی که در پایگاه بودیم روزی فرمانده­ی پایگاه نیروها را احضار کرد و گفت عملیاتی غیرمنتظره­ی با اهمیت پیش آمده و تنها را پیروزی عملیات این است که تعدادی داوطلبانه از میان مین گذشته و با ایثار جان خود راه عبوری برای رزمندگان باز نمایند. این جاست که انسان بر سر دو راهی قرار می گیرد، دنیا را انتخاب کند یا خدا را و محمد از مدت ها قبل راه پیوستن به خدا را انتخاب کرده بود. محمد داوطلب عبور از میدان مین شد و تنها از فرمانده اش تقاضای فرصت کمی برای غسل شهادت نمود و پس از آن با چشمی گریان که حاکی از اشیاق فراوان از نزدیکی لحظه­ی پیوستن به معشوق بود نزد من آمد و گفت ما هم دیگر رفتنی شدیم، اگر خدا ما را پذیرد برای من از همه­ی دوستان و اشنایان و همچنین پدر و مادر عزیزم حلالیت بطلب و دعا کنند که خدا شهادت مرا قبول کند و سپس در حالی که زیر لب می­گفت اللهم لبیک ، اللهم لبیک به فرمان خمینی برای حفظ اسلام غسل شهادت می کنم به سوی جمع داوطلبان شهادت روان شد و در مقابل دیدگان بهت زده­ی من از در پایگاه خارج شدند. پس از مدتی فهمیدم که فرمانده­ی پایگاه این عمل را به عنوان آزمایشی برای سنجش توان روحی و رزمی نیروهای مستقر در پایگاه انجام داده بود ولی در همین آزمایش عظمت قوت ایمان و از خود گذشتگی محمد و سایر رزمندگان همراه او برایم روشن شد.

پس از مدتی در جبهه بودن امام جمعه و مسؤرلین حوزه آن ها را موظف کردند که مشغول تحصیل علوم شوند، با وجود این که قلباً از برگشتنشان ناراحت بودند فرمان نماینده­ی امام را پذیرفتند و برگشتند.»
 
[بازگشت]