|
بخشی از وصیت نامه ی شهید علی بازیار :
« احساس می کنم که همه چیز از همه طرف متوجه من شده است ، آسمان بر من تنگ شده ، گویا زمین از وجود من احساس سنگینی می کند .... هر وقت دوستی شهید می شود احساس می کنم که به قیامت و شهادت و ملاقات خدا نزدیک تر شده ام ، اما الآن می بینم که همه خیال بوده است ، آن چه عاشقش بودم منیت خودم بود و آن چه عاشقم بود همین طور . آن چه در انتظارم بود ظلمت بود و آتش و عمرم پوچ بود و هیچ ... . برادرم و خواهرم ، به جهان بیندیش ! به اطرافت نگاه کن ! چه می بینی ؟ به قیامت نظر کن ! به شب اول قبر ! به عمران دنیا و به خانه و کاشانه مشغول نشو ! که سلاطین در بهترین کاخ ها بودند ولی عمرشان چه قدر بیشتر از من و شما بود ... ؟
به یاد قبر یک در یک و نیم متری ات باش .... !
هر وقت خواستید چیزی صدقه بدهید به اسم همه ی شهدا صدقه بدهید ، از شما می خواهم که خون شهدا را فراموش نکنید ، نماز را سروقت بخوانید ، دعا را از نان شب واجب تر بدانید ، به یاد اشک یتیمان و بیوه زنان باشید .... . »