|
سرهنگ آقایی : یادم هست وقتی که می دید دوستی شهید شده بسیار غبطه می خورد و می گفت ای کاش این سعادت نصیب ما هم شود . به وی می گفتیم اگر تو شهید شوی چی کسی امور تسلیحات را به عهده می گیرد . زیرا همه می دانستند که تسلیحات چقدر مهم و اساسی است . در عملیات های بدر ، خیبر ، والفجر ، کربلای 4و 5 که با هم بودیم مرتب تدارکات می نمود بدون اینکه به مشکلی برخورد کند . یادم هست یک روز در شلمچه آتش خیلی سنگین بود ، در سنگر نشسته بودیم و تنها مسئولین با نفر بر پی ام پی در منطقه رفت و آمد می کردند . با این کار می خواست تا اندازه ای از شهید شدن آنها جلوگیری کند ، ما جلو بودیم و خواستیم تا علی نظر بیاید . سر و روی خاک آلود با لبخند خاصی گفت : ما از خاک هستیم و به خاک برمی گردیم و چون حالا خاک آلود هستم نمی توانم جلو بیایم . منظور این که در هر حالتی که بود دنباله کار ها را می گرفت و سعی می کرد به نحو احسن انجام دهد