پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

شخصيت ها / شهدا / نصرالله شفيعي / متن / خاطرات خانواده / وعده فرزندی دیگر

بعد از خوابی که دیده بودم و می دانستم که نصر الله دیگر مال من نیست و نصر الله شهید می شود و همین طور هم شد . مدتی گذشت . هنوز ابوذر به دنیا نیامده بود خواب دیدم که حضرت ایت الله خامنه ای به دیدارم آمده ، بعد از مقداری نشستن فرمودند : مادر شما نصر الله را به سربازی برای امام بخشید و حال من به شما وعده آمدن فرزندی دیگر را به شما می دهم . فرزند که در شکم دارید پسر است و من می خواهم که او را یکی از سربازان من قرار دهید . گفت : آقا به فرموده خودتان نصرالله سرباز امام شد و این هم اگر پسر باشد سرباز شما . فرمودند : پسر است گفتم تقدیم به شما و بعد از چند ماه ابوذر به دنیا آمد . امیدوارم که بتواند سربازی برای رهبرم باشد و خدا را شاکرم که تا کنون هر دو فرزند دیگرم در خط ولایت و رهبری بود و راه برادرشان را ادامه می دهند . و برای ما هم فرزندانی صالح و خوب هستند .

هنوز انقلاب پیروز نشده بود و کسی حضرت امام را نمی شناخت . من بعد از نصر الله بچه دار نمی شدم . یک شب خواب دیدم ، حضرت امام و چند نفر دیگر به منزل ما آمدند و یکی از آنها دیگران را معرفی می کرد . و گفتند این آقا سید روح الله هستند و ایم آقا خامنه ای و هاشمی و... صحبت هایی با هم داشتیم . امام رو به من کرد و گفت : خواهر جلو بیا

[بازگشت]