|
به نام الله پرورش دهنده روحالله
خدمت خانواده
سپاس بر خداوند كه ما را سعادت داد تا هم چون رزمندگان صدر اسلام او را ياري كنيم و عاشقانه به سوي كربلاي حسيني راه يابيم و خصم زبون را به نابودي هر چه سريعتر به ورطه هلاكت بكشيم.
خانواده عزيزم آرزويم بود كه در عمليات طريقالقدس شركت كنم. اگر چه برايش در سنگرهاي دهلاويه صبر كردم. و روزها و ساعتها دنبال سنگر كندن بودم ولي خدا صلاح ميدانست كه من زخمي شوم و بحمدالله سعادت در اين موقع نصيبم شد. والدين عزيز به خدا قسم ميدانم لازم است در كازرون بمانم ولي آن صبر را ندارم كه در خانه بنشينم و كودك 10 ساله و پيرمرد 70 ساله به جبهه بروند. خودتان ميدانيد امام اخيراً گفت كه بايد كار را يكسره كنيد بايد به جبهه برويد. آيتالله منتظري هم دستور دادند كه قديميها به جبهه بروند آيتالله مشكيني هم همين فرمان را صادر كرد. بنابراين اگر هم تا به حال در كازرون مانده بودم حالا حتماً ميآمدم. اين دو ماه هيچ بوده تازه اول كار است الان در شوش هستم و اين نامه را مينويسم. والله قسم من دوست دارم پيش شماها باشم ولي براي اين كه دروغ نگويم جبهه و خدا را بيشتر دوست دارم.
من ميدانم كه فعلاٌ هيچ بلائي به سرم نميآيد. من ميدانم كه روبهصفتان زشتخوار نكشند. از تمامي شماها التماس دعا دارم. ميدانيد راه كربلا نزديك است 200 كيلومتر، 2 ساعت. انشاالله همين روزها ميرويم كربلا. دو شب پيش امام زمان آمده بود در يك سنگر تمام برادران در سنگر را دست به سر و صورتشان كشيده بود و گفته بود كه شما پيروزيد سلام ديگر رزمندگان برسانيد.
والسلام عليكم نصرالله ايماني