پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

شخصيت ها / شهدا / جاوید مرحمتی / متن / خاطرات آشنایان / برايم وصيت نامه بنويس

چند روز بود كه باهم درگير بوديم. تعجبم از اين بود كه چگونه از تهران و از دانشگاه امام صادق (ع)، خود را به گردان فجر در حاشيه­ي اروند رسانده و براي عمليات آماده شده بود. ازاين­كه من ديرتر رسيده­ام، ناراحت بودم اما روزها و شب­هاي زيادي در كنار هم بوده و براي خيلي از چيزها نقشه ريخته بوديم. بنابراين خلق­ و­ خوي همديگر را خوب مي­شناختيم.

 

در اين چند روز، دعواهايمان بر سر اين بود كه هر كدام وصيت­ نامه­اي براي ديگري بنويسيم. من گفتم شما اهل قلم و نوشتن و نگارش هستيد، از من دور است؛ اما او اصرار داشت كه برايش وصيت­نامه بنويسم.

 

 نمي­دانم چرا اين­قدر اصرار مي­كرد. شايد مي­دانست كه به شهادت خواهد رسيد و قصد داشت كه حتي چند كلمه­اي هم به­عنوان وصيت براي اين دنياي فاني نداشته باشد.

 

 در لحظه­اي كه همديگر را در آغوش گرفته بوديم و براي لحظه­اي وداع آخر را مي­خوانديم و بر دوش يكديگر اشك مي­ريختيم، باز در گوشم گفت: وصيت نامه يادت نرود...

 

امروز مي­دانم كه وصيت نامه يادم رفته است، اما وصيت نه! به­راستي شهيد حاج جاويد مرحمتي، اسماعيلش را در كنار كعبه قرباني كرده بود و امروز آمده بود كه خود به مسلخگاه برود تا به معبودش اعلام كند كه هميشه براي فدا شدن آماده است.

[بازگشت]