پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

شخصيت ها / شهدا / علی ناز دهقانی / متن / زندگينامه / موسس ستاد مقاومت مسجدالابرار بورکی
شهید علی ناز دهقانی در طلوع فجر یکی از ایام سال 1342 هجری شمسی در روستای بورکی علیا در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود آن روح الهی و معنوی که بر افق خانواده حاکم بود باعث گشت که این شهید عاشق اسلام و عاشق معبود خویش پرورش باشد . او در سن شش سالگی پا به محیط مقدس مدرسه گذاشت و مشغول تحصیل شد تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید چمران زادگاه خود به پایان رساند . دوران کودکی باهوش و مهربان بود . او تحصیلات خود را تا سوم متوسطه ادامه داد و با آن علم و دانش که کسب کرده بود چون احساس مسئولیت و تعهد نسبت به انقلاب می کرد مشغول خدمت به اسلام و انقلاب شد . شهید علی ناز از برادران با ایمان و متقی محل بود و از هیچ کوششی در جهت اسلام و مسلمین دریغ نداشت . او در راه پیشبرد تبلیغات اسلامی وم بر همکاری طرف کردن نیاز های مردم و رسیدگی به وضع محرومین مبارزه با ضد انقلاب و خنثی نمودن توطئه های آنها و همکاری با نهاد های انقلابی در اوایل انقلاب سهم بسزایی داشت . کلامش کلام امام بود و سعی و کوشش فراوان در عمل به رهنمود های امام بزرگوار داشت . علی ناز ، با شروع جنگ تحمیلی با آن روح متعال روحانی که برخوردار بود بر آن شد تا راهی جبهه نبرد حق علیه باطل شود لذا به مراهی تنی چند از برادران عازم جبهه گشت و مدت سه ماه در کردستان بر علیه دشمنان قسم خورده انقلاب دلیرانه جنگید و بعد از اتمام ماموریت به روستا برگشت تا بار دیگر به فعالیت خود بیش از پیش ادامه  داد  ، نگهبانی شب و روز او تشکیل و راه اندازی ستاد مقاومت مسجد الابرار بورکی و شرکت فعالانه در آن ستاد از جمله فعالیت های او بود و مدتی نیز به پاسداری از حریم امام جمعه محترم منطقه همت گمارد . شهید دهقانی از آنجایی که عشق و علاقه فراوانی به اسلام و انقلاب داشت و همیشه آرزویش ادامه راه امام حسین علیه السلام بود عنوان پاسدار وظیفه بخیل سربازان روح الله پیوست و برای مدت دو ماه مشغول آموزش در پادگان شهید دستغیب کازرون بود که بعد از پایان آموزش دگر بار راهی جبهه گردید و این بار هم به جبهه غرب اعزام گردید و در گردان عملیاتی کمیل ابن زیاد آماده حمله گردید و سر انجام در نیمه شب 29/5/62 با رمز معبود خود ( یا الله ، یا الله ، یا الله ) و با شور حسینی که در سرداشت بر دشمن زبون  یورش برد و بعد از رشادت ها و شها مت های فراوان و بالاخره در فجر فجری دیگر به لقا ء الله پیوست و به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت نائل گشت . او با ریختن خون خویش در منطقه حاجی عمران در خاک عراق بر ما ندا داد که ای جوانان مبادا در رختخواب لذت بمیرید که امام حسین علیه السلام در میدان نبرد شهید شد و ما مبادا که در .....و در آخر خداوند بزرگ را به خون شهدای کربلا و شهادت های مظلومانه آنها و دیگر شهدا قسم می دهیم که ما را در ادامه راهشانثابت قدم بدارد . 
                                                                                 روحش شاد و یادش گرامی باد
[بازگشت]