|
حسین پیروان : خرداد ۶۷ بود بچه ها خود را برای عملیات آماده کرده بودند .میخواستند بعضی از شکست های موجود در جبهه را به نحوی جبران کنند . نیرو به حداقل خود رسیده بود ولی آنانکه بودند با ارادهای محکم و استوار در مقابل تجاوز ایستاده بودند . حوالی ۳۵ کیلومتری اهواز بودیم که آمد . در آن شرایط دیدن او عجیب بود . لحظه ای با اونشستم و چگونگی آمدنش را پرسیدم . شب در مسجد اعلام کردند که جبهه شدیداً به نیرو » : گفت احتیاج دارد با یک خداحافظی در همان شب بوسیله ماشین های عبوری راهی اهواز شدم و خود را به اینجا رساندم تا تکلیفی بر برادر دو شهید و یک جانباز بود و خود زن و « . گردنم نباشد فرزند داشت . یعنی شرایطی که می توانست برای ماندن او در شهر توجیه پذیر باشد اما با داشتن زن و فرزند و برادران شهید، راه توجیه را برای کسانی که در شهر ماندند بست . در عملیات بیت المقدس ۷ بعد از رشادت ها با لبان تشنه به شهادت رسید . او شهید اصغر حسن زاده سومین شهید خانواده بود . راهش متداوم باد.