|
حسین پیروان : بعد از سه روز محاصره در سوسنگرد در آبان سال ۵۹ که اعلام کرده بودند جهت تعویض نیرو به اهواز برویم، در کوچه های سوسنگرد همراه با نیروهای شهید چمران که داشتند جهت به عقب راندن نیروی عراقی به پیش میرفتند او را دیدم، اینجا جنگ است و من » : گفتم: مگر به اهواز نمی روی؟ گفت و او ماند و براستی تا زمان زنده بودن در جبهه « تا آخر هستم ماند بعدها در جبهه به عنوان نیروی قدیمی کازرونی ها، به فرماندهی آنها رسید . اگر چه از این عنوان به شدت پرهیز می کرد. تا اینکه به علت فرمانده ماندن در جبهه و مسنجم شدن تشکیلات لشکرها و تیپ ها به عنوان فرمانده گردان زینب از لشکر ۱۹ فجر درآمد. در این پست مدتها در جبهه حماسه آفرید و از خویش رشادت های زیادی بجا گذاشت و در آخر در عملیات والفجر ۸ روحش از قالب خاکی جسم پرواز کرد و به ملکوت اعلی پیوست . او فرمانده شهید محمدباقر سلیمانی از بچههای خشت بود. راهش مستدام باد.