|
من بشري را به آن جمال نديدم
من ملكي را به آن خصال نديدم
اُشهِد بالله، به دلپذيري قدش
در همه باغي شدم نهال نديدم
عارض و ابروي او چه بود خدايا
من كه قمر را به سر هلال نديدم
خون دل كشتهاي نبود به عالم
كز تو به هر گوشه پايمال نديدم
قُل قُل ميناي مي به صرفه گرفتم
فايدهاي چون ز قيل و قال نديدم
دل ز خراباتيان ملول نگشتم
هم ز مناجاتيان ملال نديدم
هرچه شدم ماه بيمحاق نجستم
هرچه شدم شمس بيزوال نديدم
گاه به ماضي روم گهي به مضارع
چون كه نشاني ز سّرحال نديدم
در دو جهان گلبنا به حق محمد(ص)
خوبتري از علي و آل نديدم