س : مایه مباهات ما و افتخار مردم شهیدپرور کازرون است که حضرتعالی پس از سالها سکوت بالاخره دست به قلم شدید و اقدام به نوشتن خاطرات جنگ نمودید. ضمن خوشحالی از این اقدام ارزشمند، به عنوان اولین سوال هم از طرف هفته نامهي سلمان و هم مردم دیار سلمان فارسی می خواهیم بدانیم که چرا اینقدر دیرشروع کردید ؟
من از مدتها پیش دوست داشتم و علاقمند بودم که نسبت به ثبت خاطراتم اقدام نمایم ولی گرفتاریهای کاری و یک مقدار هم نبود انگیزه کافی مانع از این کار شد .
س : منظورتان از نبود انگیزه کافی چیست ؟ مشغله شخصی خودتان بوده یا عدم روحیه نگارش در باره ی دوستانت که در کنارت شهید شده اند؟
راستش را بخواهید شهرستان ما نسبت به شهرهای دیگر کشور نسبت به موقعیت و جمعیت خود اگر سهمش در جنگ بیشتر نباشد، یقیناً کمتر هم نیست. ما درجنگ شاهد تلاش بی وقفه جوانان و رزمندگانمان در تمامی صحنه های نبرد حق علیه باطل بودیم و اگر درهمان زمان کمی بیشتر از جانب مسؤولان حمایت می شدیم نقش پررنگ تری را هم می توانستیم در جنگ ایفا نمايیم. ولی متأسفانه بعد از جنگ به یکباره شاهد افت شدیدی در ارائه زحمات و خدمات رزمندگان بودیم و اگر نبود این شهدا و جانبازان که سند افتخار این دیار هستند . همین یک تیپ را هم به این شهرستان نمی دادند وقس علي هذا .
س : لطف بفرمايید و بیشتر توضیح بدهید این مهم با نبود انگیزه چه ربطی دارد ؟
بله من در لفافه گفتم که سهم مسؤولان از دفاع از رزمندگان ، جانبازان و ایثارگران شهر کم بوده و هست از من نخواهید که بیشتر از این خود را با مسؤولان درگیر نمایم .
س: اگر می شود کمی بیشتر توضیح دهید ومطلب را بهتر روشن نمايید .
چگونه بگویم شاید من نبودهام و نمیدانم ولی شما بگويید بعد ازجنگ چه اقدام مهمی در راستای دفاع از حقوق رزمندگان در این شهر صورت گرفته؟ چند بار از این عزیزان تجلیل به عمل آمده؟ چه گامهای مهم و اساسی جهت گره گشایی از مشکلات این عزیزان برداشته شده؟. به نظرم میآید که شهر ما نسبت به تمام شهرهای کشور در این مهم کمتر کار کرده و یا کارنکرده. مگر ما در سطح شهرستان چند سردار ویا رزمنده درحد سردار داریم. آیا تاکنون کسی از آنها خواسته که حداقل خاطراتشان را به عنوان سند افتخار شهر مکتوب کنند و در اختیار شهرستان قرار دهند. آیا تاکنون یک لوح تقدیر بهعنوان یک رزمنده افتخار آفرین شهرستان به یکی از این عزیزان دادهاند؟. پس از من نخواهید بیشتر از این بگویم.
س : ظاهراً درد دل زیادی دارید خب بفرمايید پس چطور شد که دست به قلم شدید؟
در وهله اول باید بگویم که الان در موقعیتی هستم که تقریباً فرصت خوبی دارم ومشغله کاریام کم است ودر وهله دوم جناب حاج آقای اسدزاده ازمن خواسته که ذکری از شهدا گردد تا تحت عنوان روایت دلدادگی در نشریه شهر سبزمنتشرگردد. من هم اطاعت امر کردم .
س: یعنی می خواهید بفرمايید که فقط به ذکر خاطره از شهدا بسنده می کنید؟
خیر من این را نگفتم . من قصد دارم اگر خدا بخواهد با یاد و خاطره شهدا شروع کنم ودر مرحله بعد اقدام به ثبت خاطرات خود ودوستانم در جنگ 8 ساله نمایم.
س : اگر امکان دارد بیشتر توضیح دهید.
بله همگان میدانند که شهر ما خدمات بسیار زیادی در جنگ داشته است و به دلایلی که کمی از آن ذکر شد هنوز نتوانسته است آنگونه که حد شأن ومنزلت خود می باشد حتی در بین دوستان و هم استانيهای خودمان شناخته شده باشد. من قصد دارم اگر خدا بخواهد از اولین روز فعالیت خود در عرصه جنگ شروع کنم و تا آنجا که یادم میآید و ذهنم یاری میرساند از عملکرد خود ورزمندگانی که با من بودهاند، به عنوان افتخارات شهرستان کازرون در جنگ بنویسم.
س : چه انتظاراتی از مردم و یا مسؤولان دارید ؟
از مسؤولان که انتظاری ندارم ولی از بسیجيان، رزمندگان و خانواده محترم شهدایی که افتخار خدمتگزاری عزیزشان را داشتهام ملتمسانه درخواست میکنم که اگر برایشان مقدور است و میتوانند از طریق دست نوشتههای شهدا، عکس و ارسال خاطراتی که از آنان دارند و یا میتوانند بنویسند. ما را یاری دهند. متأسفانه مدتها گذشته و بعضی حوادث و اتفاقات برای من فراموش گشته ولی بعضی از بسیجيان و رزمندگان که با من بودهاند هنوز آن خاطرات و حوادث را به یاد دارند. گاهی یک اشاره به آن خاطرات ما را در یادآوري آن خاطره بس است وگاهی اوقات ما میتوانیم به استناد و نقل و قول آن عزیز اکتفا کرده و آن را ثبت كنيم.
س : منظورتان این است که آنان که درجبهههای جنگ در کنار شما بوده اند و از شما و یا شهدایی که با شما بودهاند خاطره دارند، خاطرات خود را به شما بدهند و یا بنویسند.
بلی دقیقاً همین را میخواهم بگویم. چند روز پیش یکی از همرزمان قدیمی آمد و خاطرهای نقل کرد. همه را به یاد آوردم و در خاطراتی که داشتم مینوشتم، نوشتم اندکی بعد یکی دیگر از دوستان آمد و باز خاطرهای گفت که من به یاد نیاوردم ولی دوست دیگرم تأیید میکرد.
س : بارها شنیدهایم که رزمندگان از شجاعتها و رشادتهای شما در جبهههای نبر حق بر علیه باطل و فرماندهی درعملیاتهای بزرگ سخن گفته ومیگویند. آیا شما از این سخنان ناراحت نميشويد و یا خواهان جلوگیری از این خاطرات نیستید ؟
ذکر خاطرات جنگ یادآور حماسه ها و جانفشانی های غیور مردان و شیرزنان خاک پاک دیار سلمان و شهر شهیدپرور کازرون در هشت سال دفاع مقدس است . من اگر میگویم بگویند نه به خاطر شخص است من که در مقایسه با رزمندگان و جانبازان و شهدا کسی نبوده و نیستم که کسی بخواهد تعریفمان و یا توبیخمان کند. بلکه ذکر این خاطرات مربوط به کازرون است . باید نام کازرون در خاطره تاریخ به عنوان یکی از پیشگامان دفاع از اسلام ، انقلاب و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به یادگار بماند تا آیندگان به اعمال و کردار پیشینیان خود افتخار نمایند.
س: طبق تماسها و یادداشتهایی که از سوی بسیاری از مردم شهیدپرور کازرون به دست ما رسیده، طی همین چند خاطراتی که از شما در شهرسبز خواندهاند، آنقدر لذت روحی و معنوی بردهاند که احساس میکنند با خواندن آنها وارد لحظات حساس و بینظیر دفاع مقدس شده اند. خود شما از ذکر این خاطرات چه احساسی دارید؟
ذکر خاطرات دفاع مقدس بدون نظر و عنایت خود شهدا میسر نیست و اگر خدای نخواسته بخواهد توأم با نیرنگ باشد، اثری بر مخاطب نخواهد داشت. من اگر ریا نباشد باید بگویم که به خودم اجازه نمیدهم بدون وضو حتی یک کلمه در رابطه با شهدا بنویسم. الان هم اگر چيزي هست و يا گفته شده فقط و فقط عنايت خود شهدا بوده و بس.
لطفاً از خاطرات تلخ و شیرین فرماندهی تان هم بگویید.
جنگ خاطره تلخ نداشت، هرچه بود شیرین بود. پیروزی در جنگ لطف خدا بود و شکست در آن برای ما عمل به تکلیف بود. شاید بتوان گفت تلخترین خاطرات جنگ از دست دادن دوستان و یاران بود ولی مگر ما آنها را از دست دادیم که بخواهیم ناراحتشان باشیم. ما آنها را به دست آوردیم . بنابراین، رسیدن به آرزوی دوستان که همانا شهادت بود برای ما نیز باید شیرین باشد.
س: آیا مایلید به کازرون برگردید و در سنگری دیگر به مردم شهرستانتان خدمت کنید؟
برای ما خدمت به مردم افتخار است علی الخصوص که این خدمت به مردم استان و یا شهرستان خودمان باشد ولی با وجود جو حاکم بر استان و شهرستان بنظر نمی رسد جایی برای خدمت ما منظور شده باشد.
کدام سنگر؟ سنگر را باید بر اساس توان افراد مشخص کرد . ظاهرا فعلا صلاح ما به خدمت در استان فارس نیست.
چرا؟ چون ظاهرا افراد با توانائیهای بهتر و بیشتر مسئولیتها و پستهای خدمتی را اشغال کرده اند و دیگر نیازی به خدمت امثال ما نیست.
س: ما نیز آرزوی پیشرفت و عزت بیش از پیش شهر سبزمان را داریم. از مردم چه درخواستی در باره ثبت خاطرات شهدا دارید؟
س : انشاءا... که رزمندگان وبسیجيان سلحشور شهرستان هر چه در توان دارند کمک می کنند تا این خاطرات با ارزش در رابطه با افتخار آفرینیهای مردم مؤمن وشریف کازرون در جنگ از طریق شما ودیگر رزمندگان ثبت و به یادگار بماند .
س: حال کمی ازخاطرات بیرون بیایید واز خودتان برایمان بگویید . شنیده ایم که مشغول تحصیل هستید ودکترا گرفته اید کمی توضیح می دهید که ازکی شروع کردید وچگونه به اینجا رسیدید؟
بلی. مختصر عرض نمایم من دوران ابتدایی را در دبستان حسام الدینی، راهنمایی را در مدرسه راهنمایی جلوه و دیپلم خود را در رشته مکانیک در هنرستان دکتر شریعتی کازرون گرفتم. در سال 73در کنکور شرکت نمودم و در دانشگاه پیام نور شیراز، رشته علوم تربیتی پذیرفته شدم، همزمان با تحصیل مشغول کار نیز بودم. در سال 81 در تهران همزمان با خدمت در دانشگاه امام حسین (ع) کارشناسی ارشد ( رشته اطلاعات استراتژیک) پذیرفته شده و مشغول به تحصیل شدم. و از نیمه دوم 85 در رشته مطالعات بین الملل دانشگاه امام حسین(ع) (مقطع دکتری) اقدام به تحصیل نمودم. در حال حاضر نیز توفیق دارم در بخشهایی از دانشگاه امام حسین (ع) در خدمت دانشجویان جوان باشم.
س: راستی میگویند خیلی از رزمندگان که با شما بوده اند شهید و یا جانباز شده اند . آیا این مطلب صحت دارد؟
بله صحت دارد. یک روحانی میگفت؛ میترسم کار ما فردای قیامت فقط حسرت خوردن باشد. گفتم؛ چطور؟ گفت؛ ما گفتیم. مردم پذیرفتند و عمل کردند و اجرش را بردند ولی تکلیف خودمان معلوم نیست. من هم میگویم؛ خیلی از این عزیزان به ما اعتماد کردند، در سایهي این اعتماد از جان گذشتند و به جانان رسیدند ولی تکلیف خود ما معلوم نیست. آیا فردای قیامت ما را به یاد میآورند؟ آیا دست ما را میگیرند؟ آیا آن چنان که ما در این دنیا واسطه فیض آنان بودیم، آنان نیز واسطه فیض ما خواهند بود؟ و ..... نمیدانم. وا... اعلم
س : بعضیها میگویند ذکر خاطرات جنگ و یادآوری آن به صلاح و مصلحت جامعه نیست. و یا اینکه اصولاً ذکر این خاطرات چه دردی از دردهای موجود جامعه را حل میکند؟
من میگویم خاطرات ما جزیی از زندگیماست. ملتها با خاطراتشان زندگی میکنند. مردم دنیای کفر با وجود گذشت سالهای سال از جنگ جهانی و یا جنگ ویتنام، هنوز از رزمندگانشان با افتخار و به نیکی یاد میکنند. ما که هنوز از سرنوشت بعضی از عزیزانمان اطلاع دقیقی در دست نداریم و کماکان تعدادی از خانوادهها منتظر رسیدن خبری از دلبندان خود می باشند. یعنی ما مسلمانان از آن کافران از خدا بیخبر بدتر شدهایم؟ فکر نمیکنم چنین باشد. بله تعداد اندکی از مرفهین بیدرد و آنانکه ولو برای یک ساعت زجر انقلاب و اسلام را نکشیدهاند، ممکن است از ذکر خاطرات جنگ ناراحت بشوند و گرنه قاطبه ملت ما به ذکر خاطرات افتخار آفرینیهای عزیزانشان مباهات میکنند.
و اما اینکه میگویید ذکر این خاطرات چه دردی از دردهای جامعه را حل میکند ؟ باید بگویم که خیلی از دردها را.
اول بگوییم مشکل فعلی جامعه ما چیست؟ مشکل جوانان ما چیست؟ چرا عدهای از جوانان ما گرفتار بیبند وباری شدهاند؟ چرا گرفتار مواد مخدر و اعتیاد شدهاند؟ چرا دل به ماهواره و الگوهای غربی بستهاند و هزاران چرای دیگر.
به طور قطع و یقین یکی از دلایل اصلی و مهم این مشکلات عدم آشنایی جوانان ما با الگوهای اصلی جامعه یعنی شهداء میباشد. اگر جوانان ما بدانند که دشمن با ما چکار کرد، چه قصدی برای ما داشت و اگر همت و غیرت همین جوانان نبود، الان ما یا باید تحت حکومت صدام زندگی میکردیم و یا خوش بینانهتر بگویم؛ مانند عراق و افغانستان زیر سلطهي امریکا نفس میکشیدیم. اگر جوانان ما به درستی این مسایل را بدانند و از نقش حماسه آفرینان هشت سال دفاع مقدس و نقش فرهنگ شهادت در جامعه امروز ما اطلاعات کافی داشته باشند . خواهند فهمید که دشمن چه دامی برای آنان فراهم کرده و خواهند فهمید که ، اگر دشمن از حمله به این کشور و قلع وقمع آن هراسان است، صدقه سر همین فرهنگ شهادت و رشادتهای جوانان این مرزوبوم در دوران دفاع مقدس بوده و هست.
در هفتهي بسیج هستيم. ميشود به طور مختصر بگوييد منظور از هفتهي بسیج چيست؟
جواب مختصر اين است كه بگويم، هفتهي بسیج يعني هفتهي دفاع از ارزشها؛ از ايثارها، گذشتها، جانبازيها. همانهايي كه الان متاسفانه بايد بگويم كمرنگ شده . همانهايي كه متاسفانه دارد بدست فراموشي سپرده مي شود و فقط با ذكر نامي از آن ، آن هم به صورت صوري و گذرا از خودمان رفع تكليف مي كنيم و غافليم از اينكه يك روز شهدا جلو ما را خواهند گرفت و از ما سؤال خواهند كرد كه شما بعد از ما با دستاوردهاي ما چه كرديد . شما با خانواده هاي ما چه كار كرديد . و دهها چه كرديد ديگر. اگر توانستيم پاسخگوي شهدا باشيم كه هفته بسیج و یا هفته های مشابه هفته بسیج را ارج نهاده ايم و اگر نتوانستيم ، معلوم ميشود كه از ارزشها ، از فداكاريها و از دستاوردهاي شهدا و ايثار گرانمان در طول دفاع مقدس نتوانسته ايم آن چنان كه شايسته و بايسته است حفاظت كنيم .
اين دنيا كه بطور قطع و يقين شرمنده و خجالت زده خانواده هاي شهدا و جانبازان هستيم، اميدوارم آن دنيا گرفتار خشم و غضب شهدا واقع نگرديم.
س : انشاءا... که موفق باشید . ما برای شما وهمه رزمندگانی که علاوه برافتخار آفرینی در جبهه های نبرد حق علیه باطل در سنگر علم ودانش هم توانسته اند موفق باشند وبه مدارج بالا دست یابند آرزوی موفقیت وسرافرازی داریم .
من هم از شما و از حوصلهای که به خرج دادید تشکر و قدردانی دارم و امیدوارم که هر کدام از ما بتوانیم سهمی هر چند اندک در میان خاطرات آن عزیزانی که رفتند و جان خود را تقدیم نمودند تا ما الان در سایه لطف وعنایت آنان آسوده خاطر زندگی كنيم داشته باشیم.