|
وصيت نامه
متن وصيت نامه
برادر شهيد حميدرضا فرد قلعه سيدي فرزند حاج احمد متولد 1343
بسم الله
الرحمن الرحيم
الذين آمنو و
هاجروا و جاهدوا في سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم
الفائزون :
با سلام به
منجي بشريت, فريادرس فريادها, اميد بخش دلها, شفابخش شفاخواهان و يادگار خاتم
پيامبران مهدي صاحب الزمان (عج) و سلام بر نائب بر حق او امام امت قلب تپنده
مستضعفان, آن پير جماران خميني بت شکن, و درود بر تمامي مسلمانان و مردم قهرمان و
مقاوم ايران.
قرآن کريم بعد
از خداوند امر به اطاعت و ستايش والدين را کرده است بخصوص به مادر بيشتر توجه کرده
است.
مادر جان,
سلام عليکم, اي چشمه جوشان محبت، اي گوهر درخشان آسمان ها, زبان قاصر و دست و قلم
ناتوان است که شما را وصف کند. آفرين بر شما که امانت دار خوبي بوده ايد و
توانستيد آن رسالت مادري را به نحو احسن به اتمام برسانيد. نگوييد من فرزندي را از
دست دادم, بلکه امانتي بود که خداوند طالب آن شد.
مادر, من
اولين کس و آخرين نفر نيستم که در راه خدا کشته شده ام و شما هم اولين مادر شهيد و
آخرين آن نيستيد.
مادر صبورم,
ميدانم که چگونه از ابتداي زندگي با مشکلات زيادي روبرو شده اي و چقدر خون دل
خوردي تا اين حقير را به اين سن رساندي و چه شبهايي که از عذاب, غصه, درد و
ناراحتي به صبح رساندي و هر درد و رنجي که مي ديدي در گوشه اي از دل همچون آسمان
بيکران
خود جاي دادي
و هميشه در پي آبروي پدرم و فرزندانت بوده اي. و اکنون باز هم غمي به غمت اضافه
کردم ولي باور کن مادر, دل بخدا بستن و عاشق حسين بن علي شدن دست خود انسان نيست,
اين شير آغشته به عشق حسين شماست که ما را عاشق کرد .
مادر, کلام
خداوند حق است قرآن راست مي گويد ما پيرو خدا و قرآن پيامبريم دنيا محل گذر است.
قصد ما اين دنياي فاني نبوده, دنيا آمادگاهي است براي آخرت. مرگ سوي همه افراد مي
آيد پس چه بهتر که به راه خداوند کشته شويم. امروز حسين زمان نداي هل من ناصر
ينصرني را سر مي دهد, آيا سزاوار است که چون مردم کوفه باشيم و به اين ندا پاسخ
ندهيم؟ پس ما به اسم مسلمان و پيرو علي (ع) هستيم يا بايد موقع عمل هم خودمان را
مسلمان بدانيم ؟
مادر, ما به
جبهه رفتيم تا در راه خدا پيکار کنيم و به کربلاي حسيني برسيم ولي اگر خداوند قبول
کند ما به ديدار خود امام حسين (ع) خواهيم رفت, پس ناراحت نباش که فرزنم تلف شد و
يا از بين رفت. مادر, من که از علي اصغر
عزيزتر نبودم, از ابوالفضل که رشيدتر و از قاسم جوانتر و از امام حسين(ع) سردارتر
نبودم.
مادر، امام
حسين بي سر بود پس سر چه باشد که کنم هديه به خلاق کريم. مادر، مرگ حق است. قسم به
دمادم مغرب و به اذان نماز که کشته شدن در نزد من همچون رسيدن تشنه اي است به آب
گوارا و خنک .
راه خميني،
راه حسين بن علي است، پس مبادا کاري کنيد که امام حسين (ع) از ما ناراحت شود.
هميشه در خط رهبري و انقلاب باشيد و به اين دنياي فاني دل نبنديد که همه ما رفتني هستيم.
پدر جان، صبور
باش، هر چه از طرف خداوند نازل شود رحمت است، خدا را داشته باشيد و از او کمک
گيريد، نگوييد که تنها تو را داشتيم چون ما هر چه داريم از اوست و باز گشت همه
بسوي اوست، زحمات شما هم دست کمي از زحمات مادر ندارد.پدر جان، امام حسين (ع) سرور
و رهبر ماست و اگر چه اکنون در بين ما نيستولي عشق او در دل همه ماست ، ما بايد از
او پيروي کنيم و راه او را ادامه دهيم.
همچون زينب با
حوصله و بردبار باشيد،خيلي از خواهران ، برادرشان را از دست دادند. در ضمن انقلاب
به قشر تحصيل کرده احتياج دارد، افرادي مخلص و با ايمان لازم است تا انقلاب
فرهنگي را به اتمام رساند، پس قرآن و عبادت را فراموش نکنيد. از خداوند متعال مي
خواهم که صبري زينبي به شما عطا کند. اقوام و آشنايان، مبادا خانواده مرا مورد
سرزنش قرار دهيد،چون راه خميني راه حق و حقيقت است و من با يقين کامل اين راه را
انتخاب کرده ام. پس چشمان خود را باز کنيد و
دنيا و امام زمان (عج) خويش را بهتر بشناسيد، دنيا به همين چند روز فاني
تمام نمي شود، آخرتي هم هست.بفکر باشيد که وعده هاي خداوند حق است. من و ديگر
عزيزان، جان ناقابلمان را فدا کرديم تا شايد جهانيان بيدار شوند و بدانند از کجا
آمده اند و براي چه آمده اند و به کجا خواهند رفت .
به اميد اينکه
جهانيان خط حسيني را دنبال کنند
والسلام
عليکم و رحمه الله و برکاته.
((خدايا خدايا تا انقلاب مهدي
خميني را نگه دار))
حميدرضا
فرد قلعه سيدي
30/9/65