شخصيت ها / شهدا / حسین دانش / متن / خاطرات خانواده / شهید حسین دانش به روایت مادر
دوران ابتدایی را از مدرسه عشایری استان بوشهر شروع کرد راهنمایی و
دبیرستان را در شهر کنارتخته از شهر کازرون فارس سپری کرد بعد به خدمت
سربازی رفت و دو ماهی را در ارتش و در شهر اصفهان خدمت کرد. تا اینکه در
آزمون نیروی انتظامی پذیرش شد.
دوره ی آموزشی خود را در شهید بهشتی اصفهان
گذراند بعد از آن به یگان تکاور استان فارس منتقل و در آنجا مشغول انجام
وظیفه شد.
حسین از روزی که در نیروی انتظامی استخدام شد چون ما عشایر بودیم و
در جای خاصی سکونت نداشتیم تمام تلاش خود را می کرد که ما در یک جا اسکان
کنیم. با وجودی که فرزند کوچک بود اما خیلی به فکر ما بود دلسوز پدر و مادر
بود.
چون ما زندگی عشایری داشتیم حسین بعد از دوم دبستان نزد مادر بزرگش
(مادر پدریش) در استان فارس شهرستان کازرون شهر کنار تخته بزرگ شد و هنگامی
که مادر بزرگش بر اثر کهولت سن ناتوان شد خواهر شهید که پنجم دبستان بود
تحصیل را رها کرد و شروع به مراقبت از مادر بزرگ خود می نماید و حسین نیز
در کنار آنها زندگی میکرد.
او بسیجی فعال گردان «امام سجاد(ع)» کنار تخته
بود. چون پسر دیگرم «حسنعلی» مورخه 17/10/1390 نیز از کوه سقوط کرد و
به رحمت خدا رفته بود تمام اعضای خانواده همه سیاه پوش بودیم تا اینکه حسین
را در خواب دیدم به من اعتراض می کند که چرا لباس مشکی پوشیدی؟ گفتم:
«برای تو و برادرت»،که پاسخ داد: «مادر ما زنده ایم، نمرده ایم یک دست لباس
سبز برایت خریده ام آن را بپوش» و به خاطر توصیه شهید لباس سبز برتن کردم.
حسین انسان خونگرم و بجوشی بود علاقه زیادی به فامیل داشت وقتی به مرخصی
میآمد در کار گوسفندداری به ما کمک می کرد. هیچ وقت خنده از لبانش
نمیافتاد.