شخصيت ها / شهدا / سیدمحمد هاشمی / متن / خاطرات دوستان / شهید سیدمحمد هاشمی به روایت سيد ابوطالب هاشمي
يادم
نيست که چه سالي بود فقط مي دانم که درجه اش سرواني بود . از پرسنل آگاهي
بوشهر بود . رفته بودم بوشهر پيش او ، روز استراحتش بود . داشتيم در خيابان
ها قدم مي زديم که يکباره از جمعيت حاضر در خيابان صداي بگيريدش دزد ، دزد
... بلند شد فوري رو به من کرد و گفت همين جا باش تا برگردم و به سرعت از
من دور شد و به دنبال دزد افتاد مدتي گذشت ديدم آمد در حالي که دست دزد در
دستش بود . مردم ريختند دزد را بزنند ، نگذاشت . تاکسي را صدا زد با هم
رفتيم او را تحويل کلانتري داد و برگشتيم ،