|
دو نفر از برادران که همراه او بودند می گویند : در شب عملیات ما سه نفر بودیم که در کنار هم قرار داشتیم که ناگهان یکی از روحانیون جلو ما را گرفت ، نگاهی به صورت ما کرد و گفت : (اشاره به شهید موسوی ) این آقا شهید می شود . تا اینکه عملیات شروع شد و شهید چند تانک دشمن را منهدم کرد که ناگهان مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و به شهادت رسید .