شخصيت ها / شهدا / علیرضا بهبهانی نژاد / متن / خاطرات خانواده / نذري كه قبول شد
مادر شهید علیرضا بهبهانی نژاد چون فرزند نداشت، قبل از تولد علیرضا با امام رضا (ع) پیمان می بندد که به او فرزندی عنایت فرماید تا او را در سن 18 سالگی به قربانگاه امام حسین (ع) بفرستد و او را فدای علی اکبر سیدالشهداء بکند.
علیرضا سمبل پارسایی و شکیباسس بود و لحظه ای بدون وضو نمی نشست ، اگر سحر از خواب بیدار می شد دوباره وضو می گرفت و می خوابید. او عاشق خدا بود و خدا هم عاشق او شد و او را به سوی خود خواند. چند شب قبل از شهادتش در خواب به مادرش الهام شد که به تمام پاسدارن مدال و درجه می دادند به جز به فرزند او.
مادر ناراحت می شود و می گوید چرا به فرزند من مدال نمی دهید.
به او می گویند آن جا را نگاه کن و او به در بزرگی که روبرویش بود نگاه می کند و فرزندش را می بیند که اسلحه ای بر دوش دارد.
خطاب به مادر علیرضا می گویند که فرزند تو خادم امام حسین شده است و آن شب می فهمد که فرزندش فدای حسین (ع) می شود و نذر او قبول می گردد و همین گونه هم شد.
خود علیرضا در قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد:« اللهم تقبل منی هذا القربان» یعنی خدایا این قربانی را از من قبول کن.
منبع: ماهنامه شهرسبز، آبان 1384، ويژهنامه، ص 3.