شخصيت ها / شهدا / سیدمحمدتقی موسوی / متن / خاطرات خانواده / مي روم و برادر را آزاد مي كنم يا ...
از زبان مادر ایشان :
مادر شهید می گوید : هنگامی که خبر اسارت برادرش را شهید شنید ، آرام و قرار نداشت . او می گفت : که من می روم و برادرم را آزاد می کنم ، یا شهید می شوم . تا اینکه خودش به شهادت رسید