اگرچه حوزه میراث فرهنگی کازرون سال 1391 را با خبر امیدوارکننده فریدون فعالی مبنی بر راه اندازی موزه سنگ در بیشاپور آغاز کرد؛ اما طولی نکشید که خبر تاسف برانگیز آتش سوزی گسترده در محوطه سایت شهر تاریخی بیشاپور، این خبر را در دل خود سوزاند. در این سال هرچند حوزه میراث فرهنگی روزهای خوشی چون مجهز شدن نقوش تنگ چوگان به سیستم روشنایی و حفاظتی و نیز دستگیری عوامل تخریب نقش برجسته بهرام و… را به خود دید؛ اما در مجموع به دلیل تداوم کم توجهی ها، آسیب ها و تخریب ها، سال 91 را نمی توان سال مثبتی برای میراث فرهنگی کازرون دانست.
آسیبهای وارده به آثار تاریخی در سال 91 در دو بخش قابل دسته بندی است. یک بخش شامل آسیبهای طبیعی (طبیعی از منظر غیر عمد بودن و عدم دخالت مستقیم انسان در آن) بود. مانند تخریب برخی ساختمان های قدیمی و تاریخی کازرون و تداوم فرسایش دیگر آثار تاریخی به دلیل مناسب نبودن شیوه نگهداری آنها همچون آثار سنگی و وضعیت علفهای هرز محوطه بیشاپور که خشکیدگی آنها در اواخر فصل بهار منجر به آتش سوزی گسترده در بیشاپور گردید و نیز رشد گیاهان در بدنه آثاری مانند نقوش برجسته تنگ چوگان و بناهای شهرتاریخی بیشاپور که تهدید جدی برای آنها محسوب می گردد و وضعیت نا مناسب آثاری چون کاروانسرای میان کتل و کنارتخته و قلعه دختر که به تسریع فرسایش آنها منجر شده و رطوبت و نشتی آب که همچون سالهای قبل منجر به تخریب تنها کتیبه مقعر جهان شده و لکه سیاه سراسر آن را فرا گرفته است. بخش دوم اما آسیبهای انسانی بود که به نظر می رسد در سال 91 نمود بیشتری یافته و تجاوز به آثار و محوطه تاریخی در میان اخبار سال 91 بسیار پررنگتر از سالهای قبل دیده می شد. تخریب نقوش سرمشهد و پری شوی و نیز گسترش حفاریهای غیر مجاز خصوصا در تپه های تاریخی شرق کازرون و تخریب هدفمند آثاری مانند شیرهای سنگی و…
اما مساله اساسی که هر دو بخش تخریبها به نحوی متاثر و امتداد آن محسوب می گردد، تداوم کمبود منابع مالی و بودجه ای در بخش میراث فرهنگی بوده که عمده اثرات این کمبود منابع مالی، در کمبود نیروی انسانی مورد نیاز خصوصا در ارتباط با حفاظت فیزیکی و نیز اقدامات حفاظتی و مرمتی مناسب و ادامه کاوش های باستانشناسی نمود میابد؛ که از اثرات آن می توان به عدم اقدام جدی جهت مقابله با رویش گیاهان در بدنه آثار تاریخی و عبور جاده از روی بخش حفاری نشده شهر تاریخی بیشاپور و رها شدن کتیبه های منحصر به فردی چون کتیبه سرمشهد بدون هرگونه حفاظ یا نگهبانی اشاره نمود. البته در این میان نبایستی از سوء مدیریت در این حوزه نیز غافل شد که با برخی اقدامات ساده و کم هزینه و استفاده بهینه از منابع موجود می توانست از برخی تخریب ها جلوگیری نماید. مانند رسیدگی به موقع به علفهای هرز محوطه بیشاپور و درو آنها که از آتش سوزی گسترده پیشگیری می کرد ( البته امسال هم باتوجه به بارندگی مناسب و رشد علفهای هرز در سطح محوطه تاریخی بیشاپور، مسئولین محترم پایگاه پژوهشی بیشاپور بایستی از هم اکنون در فکر پیشگیری از این قبیل آتش سوزیها در ماههای منتهی به تابستان باشند ) و یا تعامل با اهالی بومی منطقه که حداقل از ورود و چرای احشام در سایتهای مهمی چون بیشاپور جلوگیری می نمود.
نکته دیگر که برای راهبرد سال جدید و سال های آینده در حوزه میراث فرهنگی دارای اهمیت است، مساله باور غلطی است که در میان مردم خصوصا مجاورین سایت های تاریخی رواج یافته و آن وجود گنج های افسانه ای در محوطه های تاریخی است که همانگونه که اعترافات متجاوزین دستگیر شده نقش برجسته تنگ چوگان نشان داد، عمده دلیل تعرض و تخریب آثار و حفاریهای غیر مجاز توسط مردم می باشد که در این رابطه اولا مسئولین در تلاش برای تغییر این باور و ارائه آموزش های موثر و کاربردی نبایستی لحظه ای کوتاهی نمایند و در ثانی دستگاه قضایی با رسیدگی سریع و قاطع به پرونده عاملین دستگیر شده و مجازات آنها، می تواند به نقش اثرگذار عواقب چنین تخریب هایی بر باور مردم کمک نماید.
به هرحال در سال 91 از تجمیع سه عامل بی پولی دولت و بی توجهی مسئولین و بی فکری عده کمی از مردم، سالی پر حادثه برای میراث کازرون بود و آسیبهایی به آثار هویت ملی و تاریخی و فرهنگی مردم وارد آمد که به نظر می رسد هیچکدام از این عوامل، مسائل لاینحلی نبوده و تنها به تغییر نگاه دولت و اهتمام بیشتر به مسائل ملی و تاریخی و جدیت مسئولین و بهره گیری از مدیران متخصص و دلسوز و فعال و نیز فرهنگ سازی و آموزش به مردم خصوصا آموزش پایه ای در سطوح مختلف از مدرسه تا رسانه های عمومی نیاز دارد.