پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۱۰۱۳۴
تعداد نظرات: ۳۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۴
گوهر خيرانديش:
من در شيراز متولد شدم اما نميدانم چرا در بيوگرافيام در ويكيپديا محل تولدم كازرون نوشته شده است. سال 1349 با مرحوم اسماعيلخاني آشنا شدم كه منجر به ازدواج مان شد و سالها در سينما و تئاتر در كنار هم بوديم و سه فرزند داريم يك پسر و دو دختر.
باشگاه خبرنگاران جوان: براي گفتگو بايد بهانه اي باشد و بهانه گفتگوي ما هم با گوهر خيرانديش سريال كلاه پهلوي بود.اگرچه خسته سفر بود اما دعوت ما را پذيرفت و سرشار از انرژي به روزنامه ایران آمد و پاسخگوي پرسش های ما شد.اين هنرمند از كارهاي جديدش و البته سالها حضورش در عرصه هنر سخن گفت.

خانم خيرانديش چند وقتي بود كه پيگير گفت وگو با شما بودم اما گويا ايران نبوديد و خارج از كشور مشغول تدريس بوديد؟

بله، چند وقتي ايران نبودم. همان طور كه اشاره كرديد به تدريس مشغول بودم البته تدريس به آن شكلي كه در دانشگاه ها و آموزشگاه هاي ايران رايج است، نبود بلكه كارگاه آموزشي شامل نمايش و تحليل فيلم و كلاس هاي كارگاهي بود.

چگونه براي برگزاري اين كارگاه هاي آموزشي دعوت شديد؟

من چهار سال پيش به دعوت بخش فرهنگي و ايران شناسي دانشگاه «بركلي» از سوي خانم دكتر پيرنظر رفتم. چون قبل از اينكه به كاليفرنيا بروم، وارد فيلادلفيا شده بودم، دوستان بخش فرهنگي دانشگاه رزمان مطلع شدند و دعوتم كردند. پس از آن به دانشگاه «بركلي» رفتم.

 بعد هم جشنواره فيلم سانفرانسيسكو از من دعوت كرد و مدير برنامه ام برنامه ريزي كرد تا در ايالت هاي مختلف حضور پيدا كنم سپس بخش جشنواره فيلم هاي دانشگاه «يوسيالاي» دعوت كردند، چون با خودم ديويدي فيلم رسم عاشق كشي را داشتم با آقاي فلاح تهيه كننده فيلم تماس گرفتم و او هم لطف كرد و كپي 35 فيلم را برايمان فرستاد.

من به مدير آن جشنواره پيشنهاد كردم كه كارگردان اثر را هم دعوت كنند چون رسم عاشق كشي فيلمي بود كه در ايران و جشنواره هاي خارجي موفق عمل كرد و آقاي خسرو معصومي هم آمدند و افزون بر رسم عاشق كشي، باد در علفزار ميپيچد را هم با خود آورد و فيلم آنجا به نمايش درآمد. وقتي با روزنامه لسآنجلس تايمز و يكي از راديوهاي آنجا گفت وگو و مصاحبه داشتم، هم ايراني هاي مقيم آنجا و هم مردم آنجا مطلع شدند و به ديدن فيلم آمدند.

 سالن تا حدي پر شد كه بيرون هم پرده سفيد گذاشتند و كار را نمايش دادند. مطبوعات آنجا نوشتند كه هيچ فيلم ايراني به اين اندازه مخاطب نداشته است. اين دعوت ها ادامه داشت و اين بار به دعوت مديريت بخش فرهنگي دانشگاه سانتاباربارا خانم ژانت آفاري كارگاه آموزشي برگزار كردم. استقبال ايرانيان و مردم آنجا هم از فيلم هاي ما بسيار خوب بود.

 كمي به گذشته برگرديم. شما فعاليت تان را در زادگاه تان شيراز آغاز كرديد و سپس به تهران آمديد. چه زماني با همسر مرحوم تان آقاي جمشيد اسماعيلخاني آشنا شديد و چه زمانی به تهران آمدید؟

من در شيراز متولد شدم اما نميدانم چرا در بيوگرافيام در ويكيپديا محل تولدم كازرون نوشته شده است. سال 1349 با مرحوم اسماعيلخاني آشنا شدم كه منجر به ازدواج مان شد و سالها در سينما و تئاتر در كنار هم بوديم و سه فرزند داريم يك پسر و دو دختر.

 سال 1357 بعد از انقلاب من در دانشگاه تهران قبول شدم و با همسر و فرزندانم به تهران آمدم و از آن موقع در تهران زندگي كرديم. بايد بگويم من و همسرم در شيراز تئاتر كار ميكرديم و پس از آمدن به تهران، هنگام درس خواندن به كار تئاترم ادامه دادم چون كارمند اداره فرهنگ و هنر شيراز بودم و پس از آمدن به تهران كارشناس امور هنري ارشاد استان تهران شدم.

اما گويا طي سالهاي اخير در تئاتر كم كار شده ايد؟

من تئاترم را ادامه دادم اما تقريباً پس از فوت همسرم فعاليت هاي تئاتري ام كمرنگ شد چون بار زندگي را به تنهايي دوش مي كشيدم. آن موقع همسرم بود كه بار زندگي را به دوش بكشد تا من به علايق هنري ام برسم اما پس از فوتش حضورم در اين عرصه كمرنگ شد البته شانس اين را داشتم كه با كارگردان هاي خوبي در تئاتر كار كنم مانند عروسي خون كه با آقاي رفيعي كار كردم، پس از مرگ همسرم هم چند تئاتر كار كردم.

مانند ملاقات بانوي سالخورده كار استادم زنده ياد آقاي حميد سمندريان كه وقتي خبر فوت ايشان را شنيدم كاملاً شوك شدم. مرگ همسرم پس از فوت مادرم، بزرگترين مصيبت زندگي من بود، مرگ استاد هم اگر اغراق نكرده باشم برايم كمتر از این مصيبت ها نبود.

از شنيدن خبر فوت استاد بسيار به سوگ نشستم. قبل از سفرم به ديدنشان رفتم و متوجه شدم كمي مريض احوال هستند اما فكر نميكردم كه ايشان را از دست بدهيم و اين آخرين ديدار من با اين انسان بزرگ و فرهيخته و استاد دلسوز باشد.

يكي از همكاران قديمي مي گفت شما و مرحوم اسماعيل خاني همزمان با هم سر كار نمي رفتيد تا به فرزندانتان سخت نگذرد؟

اوايل كه مادر و خواهرهايم كمك ميكردند شايد در تئاتر با هم بوديم يا بعدش در سينما اما خيلي كم پيش ميآمد كه با هم در يك كار حضور پيدا كنيم يا همزمان سر كار باشيم. واقعاً هم دليلش اين بود كه نميخواستيم هر دو خودمان را مشغول كار كنيم.

 زماني كه در دانشگاه رشته پزشكي، زبان انگليسي و هنر قبول شدم، هنر را انتخاب كردم مادرم اعتقاد داشت كه پزشكي بخوانم اما من به شوخي ميگفتم ميروم هنر بخوانم تا رمانتيسيسم تو را التيام ببخشم، او فكر ميكرد منظور من رماتيسم است. بعدها وقتي مادرم كارهاي من و همسرم را ديد واقعاً ما را تحسين و دعا ميكرد.

 ميخواستم الگويي باشم هم براي خانواده و هم براي جامعه كه ديگران فكر نكنند كسي كه وارد اين رشته ميشود به خانوادهاش پايبند نيست تا وقتي كه همسرم فوت شد، ما توانسته بوديم در اين زمينه بسيار هماهنگ باشيم. اين شعار نيست، چون دوستانمان اين موضوع را ميديدند. شعار ما اين بود كه زندگي خوبي داشته باشيم نميخواستيم كار خوبي داشته باشيم اما زندگي بدي داشته باشيم.

پشيمان نيستيد كه پزشك نشديد؟

اين دكتريني كه هم اكنون در جامعه دارم را دوست دارم. اگر كسي هيچ گونه آموزشي از كار من نگيرد و فقط لبخندي روي لبانش بنشانم برايم ارزشمند است. فكر ميكنم اگر روانشناسي را يكي از شاخه هاي پزشكي بدانيم كمي توانسته ام در پزشكي موفق باشم.

 اما اينكه گفتيد پشيمان نشدم، خير من واقعاً پشيمان نيستم چون به اين نتيجه رسيدم اگر خون، زخم و... ببينم بيهوش ميشوم و اصلاً طاقت اين چيزها را ندارم شايد اگر در رشته پزشكي تحصيل ميكردم، اين رشته را ترك ميكردم.

شما با اين تدريس و حضورتان در خارج از كشور به نوعي يك سفير فرهنگي محسوب مي شويد. نگاهتان نسبت به معرفي كشورمان در كشورهاي خارجي چگونه است؟

به جرأت ميتوانم بگويم فيلم هاي ما و بازي بازيگران ما بسيار خوب است. از نظر فناوري ممكن است چندان قوي نباشيم اما از نظر قصه، سوژه و بازي ها جداً ميتوانم بگويم هنرمندان ما خوب و قوي هستند، همچنان كه اصغر فرهادي، مجيد مجيدي، عباس كيارستمي، داريوش مهرجويي، رخشان بني اعتماد، تهمينه ميلاني و... توانستند با فيلمهاي آن طرف آب رقابت كنند.

آنجا كه بودم در كتابخانه اي دنبال كارهاي ايراني مي گشتم و آثار كارگرداناني همچون تهمينه ميلاني، حاتميكيا، مجيدي، مهرجويي و... را يافتم. حتي ميگفتند سريال هاي ما را با زيرنويس انگليسي ميبينند مانند ميوه ممنوعه و مدار صفر درجه آقاي حسن فتحي. در اين سالها هنرمندان ما فعاليت خوبي داشتند و به درستي توانستند انعكاس دهنده هنر ايراني باشند. 

گاهي وقتها مي گوييم ايران ما چنين و چنان است و مي گوييم پيشينه چندين هزار ساله داريم اما همين پيشينه چند هزار ساله فقط به شعار تبديل مي شود در حالي كه در عمل ميبينيم هنوز نتوانسته ايم به خيلي چيزهاي كوچك در هر زمينه اي دست پيدا كنيم. اگر بخواهيم با خودمان صادق باشيم اگرچه به اين پيشينه افتخار مي كنيم اما اگر به آنها اعتقاد داريم چرا نمي آييم تبلور آنها را در همه زمينه ها پياده كنيم، نه فقط در هنر بلكه در همه زمينه هاي زندگي.

بايد راهكارهايش را پيدا كنيم و مديريت در همان زمينه را تربيت كنيم. اگر مديريت درست را در هر زمينه اي تربيت كنيم و آن پيشينه را هم لحاظ نماييم و كاملاً افراد را سر جايشان براساس تخصصشان بنشانيم، ميتوانیم موفق باشيم.

به مهرآفرين مستشارنيا بپردازيم؛ نقشتان در كلاه پهلوي كه مانند ديگر كاراكترهايتان متفاوت بود؟

وقتي آقاي دري متن را به من دادند بسيار خوشم آمد و اين زن را دوست داشتم، چون هر وقت ميخواهيم از گذشته ها بگوييم، ميگوييم همه چيز بد بود به نظرم اين يك بعدي نگاه كردن درست نيست و اين نقش هم يك بعدي نبود.

چون شعارزده اش مي كند.

بله، اين زن با همه تجددخواهي و مد روز بودنش انساني است كه ميخواهد فضيلت زن بودن و شأنيت يك زن ايراني را حفظ كند. او به دخترش گوشزد ميكند كه تو بايد در فرانسه الگوي يك دختر اصيل ايراني باشي. اين زن هم ميخواهد به اصول خانواده پايبند باشد و از طرفي فعاليتهاي سياسي و اجتماعي هم داشته باشد.

من از ديالوگ هايم و اين شخصيت راضي هستم. به نظرم بخش هاي ايران هم خوب بود البته اگر فشار مالي نبود بخش هاي پاريس هم بسيار مي توانست زيباتر و جذابتر باشد.

 وقتي نقشهاي شما را طي چند وقت اخير مرور ميكنم ميبينم كه گوهر خيرانديش كه قدسي ميوه ممنوعه را بازي ميكند در اشكها و لبخندها نقش كاملاً متفاوت شمسي پلنگ را ايفا ميكند يا آن مادر ارتفاع پست با لهجه جنوبي يا پرستار سريال دختران حوا. يكي از ويژگيهاي بازي شما اين است كه هم نقشهاي مثبت و هم نقشهاي منفي و كمدي و جدي را باورپذير ايفا ميكنيد. چطور چنين اتفاقي ميافتد؟

خانم مريم خانم اينجا نيامدم از من تعريف كني.

 اين يك تحليل بود.

اين وظيفه يك بازيگر است كه كارش را بلد باشد.

ببخشيد، ميان كلامتان يا آن نقش عجوزه در فيلم پيشوني سفيد.

اگر هر كسي در رشته و تخصصش، توانايي اش را بشناسد و بروز دهد، ميتواند سنجيده عمل كند. من هم سعي ميكنم جامعه ام را خوب تحليل كنم و خوب و درست اطرافم را ببينم و در كنار همه اينها به وسيله گريم لباس و قصه شخصيتي را بازي كنم كه براي مخاطب باورپذير باشم. حالا اگر شما ميگوييد من را باور كرديد خدا را شكر تا حدودي موفق عمل كنم.

 راستي، خودتان كلاه پهلوي را ديده ايد؟

بله، من از طريق اينترنت شبكه هاي ايراني را ميديدم. حالا بگذاريد من از شما بپرسم، يك سالي كه من نبودم كارهايي كه از من ديديد دوست داشتيد؟

بله، من كه از طرفداران شما هستم مثلاً دختران حوا را ديدم كه براي شبكه اي مانند تهران خوب بود.

تهران 1500، كلاه پهلوي و ميگرن را هم ديده ايد؟

بله، البته من در جشنواره ديده ام و بسيار دوست داشتم و حتماً يك بار ديگر بايد ببينم. بازيتان در ميگرن هم مورد توجه قرار گرفت. شما خودتان چطور آيا تهران 1500 را ديده ايد؟

من نديدم، ولي قبلاً برايم چند دقيقه اش را ايميل كردند و ديدم البته تصوري از كار نداشتم. چون صدا نداشت. من در اين فيلم دو نقش داشتم. در كاراكتر اول شيرازي حرف زدم و در نقش دوم جاي خواهر حبيب رضايي بودم.

 تجربه اي در اين نوع كارها نداشتم آقاي بهرام عظيمي و تهيه كننده كار وقتي درباره كار صحبت كردند به دنبال اثر جديدي بودند و ما بازيگران هم بدون اينكه به دنبال دستمزدهاي آنچناني باشيم همگي فكر كرديم كمك كنيم و در اين تجربه جديد سهيم باشيم.

 چنين كارهايي هزينه زيادي دارد. هيچ كدام از بازيگران به دنبال دستمزد نبودند و تهيه كننده هم هديه هاي كوچكي را به بازيگران در نظر گرفت. آن طور كه شنيدم از فيلم استقبال خوبي هم شده است.

كمي بيشتر درباره حضورتان در اين فيلم بگوييد؟

من تصوري از اين نوع كار نداشتم. مثلاً اول عكس انداختيم كه بتواند شبيه سازي شود، يا اينكه ما حرف زديم بدون اينكه تصويري داشته باشيم. مانند يك نمايش راديويي حرف زديم بعد كه فيلم آماده شد آقاي عظيمي از من خواستند تا روي تصوير حرف بزنم. حالا من تصوير را ميديدم و حرف ميزدم و دوباره قبل از جشنواره هم روي نسخه نهايي صحبت كردم و اصلاحاتي انجام داديم البته من فيلم را كامل نديدم اما ميخواهم كار را روي پرده ببينم.

آيا اين نبودنهاي شما باعث گزيده كاريتان هم شده است؟

به تازگي چند فيلمنامه برايم ايميل شد و چنگي به دل نزد وگرنه ميتوانستم بيايم ايران و بازي كنم ولي نقش هاي خوبي نبودند. دلم ميخواست آن نقشها را دوست داشته باشم. اگر دوستشان ميداشتم حتماً ميآمدم.

گويا در راديو هم فعاليت داريد؟

من 18 سال است كه در برنامه صداي عبرت هستم. آقاي كاظم سبزواري نويسنده و كارگردان آن برنامه هستند كه از شبكه سراسري پخش ميشد و شنوندگان بسياري داشتيم. حتي در جايي براي براي بازبيني لوكيشن فيلم رسم عاشق كشي رفته بوديم ارتفاعات شمال، اهالي آنجا تلويزيون نداشتند، خانمي آنجا از ما پذيرايي كرد و وقتي تشكر كردم گفت چقدر صداي شما شبيه صداي گوهر خيرانديش است و من چيزي نگفتم. آقاي خسرو معصومي كارگردان آن فيلم گفت اگر خودش باشد چه و او هم گفت خانم خيرانديش كه اينجا نميآيد در كوه و كمر، آقاي معصومي هم گفت خودش است.

آن خانم هيجان زده شد و ما هر دو گريه كرديم. من خوشحال شدم از اينكه برد راديو آنقدر زياد است و همين باعث شد غير از سال گذشته هيچگاه راديو را ترك نكنم. بايد بگويم من اگرچه كارشناس امور هنري ارشاد هستم اما به شكل قراردادي در راديو نيز فعاليت دارم.

آيا تجربه دوبله هم داريد؟

بله، من تجربه دوبله هم دارم البته در بسياري از كارها جاي خودم حرف زدم همچنان كه در كلاه پهلوي در كنار استاد مسلم دوبله ايران آقاي منوچهر اسماعيلي بودم. قبلاً هم با آقاي ناصر طهماسب و ديگر دوستان كار كرده بودم. يا مثلاً در روزي روزگاري جاي خودم حرف زدم حتي جاي ديگران هم حرف زده ام، خلاصه اينكه از پس كارهاي خودم در این عرصه برآمدم.

شما عرصه هاي مختلف بازيگري را تجربه كرده ايد. چقدر اين عرصه ها با هم متفاوت هستند؟

هر كدام دنياي خودشان را دارند اما در يك اصل مشترك هستند آن هم اينكه بازيگر بايد سعي كند يك نوع باورپذيري به مخاطبش بدهد.

 با توجه به اينكه تجربه تدريس هم داريد فكر ميكنيد تحصيلات آكادميك چقدر در بازيگري كمك ميكند؟

تجربه بدون مطالعه و تحصيلات در مقطعي ميايستد. به همين دليل فكر ميكنم هر دو مكمل هم هستند. اگر فردي خودش را در زمينه كارش قويتر كند مسلماً قويتر عمل ميكند و نگاهش وسيعتر خواهد شد والبته به همان نسبت مسئوليتش را بيشتر ميكند. چون وقتي آدم فقط بخواهد تجربي كار كند شايد وسعت كارش را نشناسد اما وقتي ميخواهد آن حيطه را دنبال كند حتماً مطالعه ميكند و اين تحصيلات فرد را نسبت به آنچه ميخواهد ارائه دهد، نزديكتر ميكند.

شما بيش از 40 سال سابقه حضور در عرصه هنر داريد. آيا از كارنامه كاريتان راضي بوديد؟

اين اواخر از خودم راضي نبودم. آن هم چون بار زندگي روي دوش من بود و همه كارهايي كه كردم را چندان دوست نداشتم. دلم ميخواست شرايط مالي و زندگي ام طوري بود كارهايي را قبول ميكردم كه به فكر و ايده هاي من نزديك بود و دوستشان داشتم. كار من بازيگري است و زندگي ام از اين راه تامين مي شود.

البته ميتواند دليل قانع كننده اي نباشد اما شرايط زندگي اين طور ايجاب كرد. از همين تريبون از مردم پوزش ميخواهم، چون دلم ميخواست فقط در كارهايي بازي كنم كه دوستشان دارم و به آنها اعتقاد دارم اما شرايط زندگي اينگونه پيش نرفت.
برچسب ها: گوهر خيرانديش
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۳۱
عجب خبر دست اولي
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۴
4
2
كازرون نما!الآن مثلا اين خبر چه چيز مهمي داشت كه مردم بخونند؟
خوب خيلي هاي ديگه هم كازروني نيستن اونارم تيتر-خبر ميكني؟!
مثلا علي دايي هم كازروني نيست،يالا تيترش كن!
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۴
چرا دقت نمي كني؟! كسي نگفته علي دايي كازرونيه.
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۵:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۴
یعنی اینکه اونایی هم که کازرونی هستن (و یه پست و مقامی دارن و بزرگ شده شهر دیگه ای هستن)جایی نمیگن که ما کازرونی هستیم دیگه چه برسه به اونایی که اینجایی نیستن ، یعنی اینکه نباید مغرور شد و نباید حس ناسیونالیسمی نسبت به دیگر جاها داشته باشید هر کسی مال هر جایی هست خوووووووب.
وقتی خودشون میگن شیرازی هستن دیگران چرا اصرار میکنید که مال فلان جا هستش؟!
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۴
5
5
خيلي بايد دلش بخواهد كازروني باشد
شنيدم ايشان دختر خاله شهيد مصلحيان مي باشد
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۲:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۴
کازرون چی داره که دلش بخواد... چشماتو باز کن عزیز دل بعد متعصبانه حرف بزن
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۳:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۴
کازرون چی نداره؟؟؟فقط عیب کازرون اینه 1مشت ... و کسایی که هیچی بلد نیستند شدن ... وگرنه کازرون همه چی داره شما چشاتو باز کن
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۸:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۷
ما که جز خیابانهای خاکی و تنگ نظری چیزی تو این شهر ندیدیم
اگه خوبه پس چرا تا به یه جایی می رسید شال و کلاه می کنید راه میوفتید شیراز زندگی کنید؟؟
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۸:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۸
براي اينكه شيراز ها همه امكانات را براي خودشان مي خواهند و حتي به مفاخر ديگر شهرستان ها هم رحم نمي كنند و يك پسوند شيرازي به دنبش مي بندد
م
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۵:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۹
کازرون چی نداره؟هم اکنون چرخ اقتصاد و درمان فارس رو باشنه کازرون می چرخه چشات باز کنی میبینی
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۸:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۶
وای خدا مردم از خنده
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۴
2
1
آخه فکر میکردن دخترخاله حافظ و سعدی و باباطاهر و خواجوی کرمانی و فردوسی یه ، واسه همین بنام خودشون ثبتش کرده بودن غافل از اینکه هیچکدومشون خاله نداشتن !!
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۵
3
2
چیز سوی هم نیست که کازرونی باشه یا نه متاسفم برای کازرون نما که نمیره با دانشمندان بزرگ کازرونی مصاحبه بکنه میاد با یکسری ............. مصاحبه میکنه
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۳:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۶
اين كه كازرون نما مصاحبه نكرده چرا همينطور بدون مطالعه حرف مي پروني؟!
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۵
0
2
این جنگ جدل ها رو خواشا تمام کنید
کازرونی
|
UNITED KINGDOM
|
۱۴:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۵
1
6
ما به داشتن همشهریانی چون ناصر لشکر افتخار میکنیم.هر شخصی لیاقت کازرونی بودن را ندارد
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۸:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۷
اگر شما همین یک ناصر لشکر را هم نداشتید چه می گفتید جالب است پای صحبت هر پیرمرد کازرونی که می نشینیم اجداد به این ناصر خان می رسند!!!!
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۲:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۸
آخه بیچاره! سلمان فارسی، علامه قطب الدین، میرزا صالح، شیخ ابواسحاق، علامه دوانی، شیخ امین الدین. تازه اجداد سعدی و مادر حافظ هم کازرونی بودن. هیچ شهری به اندازه کازرون مشاهیر نداره.
کازرونی
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۰
ناصر لشکر یکی از شخصیتهای ارزشمند کازرون است.اگر ایشون نبودند که الان ما مستعمره انگلیس بودیم.ما به داشتن بسیاری از شخصیت های مهم شهرمون افتخار میکنیم.به شما توصیه میکنم حتما تاریخ کازرون رو مطالعه بفرمایید.آثار باستانی بیشاپور به اندازه کافی قدمت و مهم بودن کازرون رو نشون میده.راستی میدونستید کازرون در زمان شاپور ساسانی، پایتخت کشور بوده؟اولین بار از شما شنیدم که اجداد همه پیرمردها به ناصرخان میرسه!!!
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۹:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۲
`پایتخت ایران شهر شاهپور بوده نه کازرون،، اصلا کازرون وجود نداشته، پس فیکه ای صحبت نکنید..
کازرونی
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۱:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۴
به نظر شما بیشاپور جزو کازرون حساب نمیشه؟ منظور از کازرون که فقط محدوده کازرون نیست. میدونستید که تا بعد از قائمیه به سمت نورآباد، جزو کازرون حساب میشه؟ به شما توصیه میکنم در کنار سواد تاریخی، سواد جغرافیایی خودتون رو هم بالا ببرید
فاطمه
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۵
7
1
حاج خانم وقتی اینا قطب الدین شیرازی که پسوندشیرازی هم داره رو میگن کازرونیه تورو میخوای نگن کازرونیه.
میرزا کوچک خان هم کازرونی بوده.
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۸:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۶
نتيجه بي سوادي همينه لطفا يك زره تازيخ مطالعه كنيد تا بفهميد كي كازروني است كي نيست ناصر ديوان اگر از كوچك جنگلي مبارزه تر نباشد از او كمتر نيست
کازرونی
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۵:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۶
متاسفم که فکر میکنید ما اصرار داریم که حاج خانم! کازرونی هستند.اگه کازرونی هستید که براتون واقعا متاسفم اگه هم کازرونی نیستید توصیه میکنم که تاریخ کازرون رو مطالعه کنید تا با بزرگان کازرون آشنا بشید
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۸:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
آقا جان اینا رو ول کنی فردوسی و امیرکبیر و داریوش هخامنشی رو هم کازرونی میدونن.
یادش بخیر آدم به یاد سریال شبهای برره می اقته
مردم
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۲:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
به ناشناس:
حتما خودتم دووبرره یا زورو میدونی دیگه!
حیدر
|
-
|
۲۳:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
1
3
من نمی فهمم این ناشناسای ضد کازرونی میان تو سایت کازرونی نظر میدن چرا؟
همین شماها نمی ذارین شهر پیشرفت کنه یه مشت ل.. و د...ی هستید که اومدین کازرون رو تسخیر کردین/
دست از سر ما کازرونیا بردارین ببینین چه جوری شهر خودمون رو آباد می کنیم
به کوری چشم همه ی حسودا
زنده باد کلزرون
پاسخ ها
کازرونی
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۲:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۶
حسود هرگز نیاسود! هنوزم چون سابق کازرونی و تفکر کازرونی مثل نگین انگشتری در ایران عزیز می درخشد. مشخصه اصلی کازرونی اینه که مثل خیلیا اهل دروغ و کلک نیست فقط حقیقت رو میبینه و بر مبنای اون تصمیم میگیره . مثل بعضی طبقات بی فرهنگ چون همین ناشناسای ضد کازرون نیستند که اینکه تو شهر بیاد شهری میشه و من و مون میگه بره تو داهات ایگل ایگل میکنه!!
بعدشم سرکار خانم خیراندیش کازرونی بودن یا نبودن شما اصلا برای کازرون مهم نیست مهم سابقه تمدن و شهری ما و افراد سرشناسی از تاریخ باستان تا کنون هست که به آنها افتخار می کنیم.
کازرونی های عزیز زیاد به کامنتهای غرض ورزانه افراد بی اطلاع اهمیت ندید همیشه وقتی خورشید آشکار باشه موشهای کور از روشنایی فرار می کنن. درود به کازرونی های عزیزو سرافراز. باتشکر از سایت وزین کازرون نما که حقیقت افراد رو واقعا نشون میده!
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۸:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
ما برای خنده میایم اینجا تا نظرات شما رو بخونیم
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۸:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
در جواب کازرونی:
آقا جان بدون تعصب نگاه کن.. خداییش کازرون چی داره که نگین ایران(!) باشه؟
البته برام جالب بود که نوشتی کازرونی ها اهل کلک نیستن... خیلی خوبه آفرین آفرین هزار و سیصد افرین
استاد فیزیک
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۲:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
برادران هموطن ایرانی بسیار متاسفم که اینچنین یکی از شهرستان های با قدمت شهری بسیار را اینچنین مورد بی لطفی قرار می دهید. حسادت خصلتی هست که به نحوی صاحبش رو نشون میده. خودتون میدونید که با یک جستجوی کوچک در اینترنت (به شرط دسترسی به آن) درباره کازرون خیلی اطلاعات درباره مشاهیر و نام آوران و اطلاعات تاریخی پیدا میکنید و ازین بی اطلاعی نجات پیدا میکنید. در صورتی که برای خنده به سایت مراجعه می کنید کار درستی انجام نمیدید چون هموطنای دیگه از کامنتهای مهیج شما خندشون میگیره. خنده به شرط خنده. بهتر فکر کنیم تا بتونیم از شخصیت و موقعیت جغرافیایی خودمون دفاع کنیم. زنده باد ایرانی پرافتخار!
من تو او
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۲:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
به ناشناس:
"آفرین" آخری بدون کلاه گذاشتی یا کلاه خودتو بزار روش یا بهتره کلاه خودتو بچسپی و سایت کازرون نما نیای! فکر این باش از حسادت خلاص بشی!!!
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۹/۰۴
اذان صبح
۰۵:۱۲:۰۴
طلوع افتاب
۰۶:۳۵:۳۳
اذان ظهر
۱۱:۵۰:۵۰
غروب آفتاب
۱۷:۰۴:۴۱
اذان مغرب
۱۷:۲۱:۵۷