در سال های میانی دهه پنجاه کتاب نارنجی رنگی داشتم که بارها و بارها آن را می خواندم و تصاویرش را می دیدم و سیر نمی شدم. این کتاب نخستین کتابی بود که درباره کازرون به دستم رسیده بود. دانش آموزان دوره دبیرستان کازرون آن را به عنوان کتاب درسی می خواندند و به اجمال با جغرافیای کازرون آشنا می شدند. هر قدر کتاب برایم مهم و جذاب بود نام نویسنده آن هم برایم مهم و جذاب بود. آن روزها من نوجوان بودم و نویسنده کتاب دهه پنجم زندگی اش را می گذراند.
بعدها با عناوین سایر کتاب های این نویسنده آشنا
شدم اگرچه هیچ گاه نتوانستم همه کتاب هایش را ببینم و داشته باشم. امواج خروشان، راهنمای
آثار تاریخی کازرون، شیوه سخن فارسی، جغرافیای کازرون، دو عارف از کازرون، کازرون در
گذرگاه تاریخ، رهبری و مدیریت در اسلام، فقیهی از دیار سلمان، یادبود یادواره علامه
طباطبایی، مفتاح الهدایه و مصباح العنایه و ... از کتاب های اوست. در سال 1373 اما
کتابی از او منتشر شد که به لحاظ حجم و تنوع مطالب با کتاب های پیشین نویسنده متفاوت
بود. هر چقدر آن کتاب ها کم حجم بودند و به سرعت نوشته و منتشر شده بودند این کتاب
حجیم بود. کتاب های گذشته تنها در یک موضوع نگاشته شده بود و این کتاب کشکولی بود از
مطالب مختلف درباره کازرون که گاه تصور کنار هم قرار دادن آن ها دشوار و یا ناممکن
می نمود.
کازرون در آیینه فرهنگ ایران نام مهم ترین کتاب
منوچهر مظفریان است. شاید بتوان این کتاب را حاصل عمر این نویسنده کازرونی دانست. اگر
قرار باشد کتابی از منوچهر مظفریان به عنوان معیار دانست و او را با آن شناخت، کازرون
در آیینه فرهنگ ایران، همان کتاب است. اما کارنامه مظفریان دست کم از چهل سال پیش از
از انتشار این کتاب آغاز شده است.
مظفریان تمام توان خود را در این کتاب نمایان می
کند و هر آن چه درباره کازرون داشته و انباشته عرضه می کند. او در مقدمه کتاب می نویسد:
هر کجا نکته و اشاره ای درباره کازرون دیده یادداشت کرده و با دقت و اهتمام یادداشت
ها را گرد کرده تا مجموعه ای درخور فراهم کند." (کازرون در آیینه ... ص 15)
نویسنده کوشیده کتابی جامع و کامل بیافریند؛ از
این رو هر مطلبی که نظر او را جلب کرده در کتاب جایگاهی یافته است. از جغرافیای طبیعی
گرفته تا آثار تاریخی و شخصیت ها و بقاع متبرکه و تاریخچه آموزش و پرورش و یادواره
علامه طباطبایی.
بیش از نیمی از حجم مطالب کتاب به معرفی ناموران
ادب و فرهنگ و هنر کازرون اختصاص یافته است. شخصیت های گذشته کازرون که در کتاب ها
و منابع نامی از آن ها به میان آمده است.
کتاب شامل تنوعی از مطالب پیرامون کازرون است.
مقدمه توصیفی که درگاه ورود به شهر کازرون و کتاب است همراه با استفاده از صفات تفضیلی
و در پاره ای اغراق آمیز است که می تواند خواننده را با این واقعیت رو به رو کند که
نویسنده مایل است به جای آن که کازرون را به طور دقیق و درست و آن گونه که هست بنمایاند
علاقه مند است این شهر را آن گونه که می خواهد توصیف کند و تحسین همگان را برانگیزاند.
کمترین آسیب این کار دور شدن از چارچوب های یک تحقیق علمی و پژوهشی و دوری از بی طرفی
در پژوهش است.
رویکرد غیرعلمی همراه با گلایه ها، ذوق زدگی و
توصیف گری از توان نوشته آغازین کتاب می کاهد. این رویکرد در متن کتاب نیز قابل چشم
پوشی نیست و مانع می شود از این که بر استناد مطالب با قدرت پای فشرد.
ویژگی های جغرافیایی، طبیعی و انسانی نخستین بخش
است. در این بخش حدود و موقعیت، سلسله کوه ها، رودخانه ها، پوشش گیاهی، دامپروری و
در ادامه دریاچه پریشان معرفی شده است. در این بخش کوشش شده از منابع مختلف بهره گرفته
شود؛ با این حال مطالب گاه مرزهای پژوهشی را درمی نوردد و در باورهای نادرست رایج می
غلطد.
دریاچه پریشان که امروز درد خشکسالی اثری از آن
را برجای نگذاشته در کتاب این گونه توصیف شده که همیشه پرآب است و هرگز آب آن کاهش
نمی یابد. (همان، ص36)
در جایی دیگر آمده است: وحوش نیز در اطراف دریاچه
پریشان دنیایی دیدنی دارند؛ و در اطراف این دریاچه تا امروز خرس قهوه ای، گربه جنگلی،
پلنگ، کاراکال، گرگ، کفتار، گراز، شغال، روباه و حیواناتی نظیر آهو، خرگوش، قوچ و بز
وحشی شناسایی شده اند. (همان، ص 39)
امام زاده ها و بقاع متبرکه کازرون بخش دیگری از
کتاب است. در این بخش پنج بقعه شهر کازرون آمده و سایر بقعه ها که حدود صد بقعه می
شود نیامده است. نویسنده با ظرافت و دقت، حساسیت ها و باورهای مردم را در تدوین این
بخش مدنظر قرار داده و اطلاعاتی را ارایه کرده است. باغ نظر به عنوان بخشی مستقل
در کتاب جای گرفته است و می توان جای خالی باغ های دیگر را احساس کرد. اطلاعاتی از
پیشینه و توصیف باغ در این بخش ذکر شده و تلاش بر این بوده هرجا نامی از این باغ در
متون گذشته آمده از آن چشم نپوشد. اما با خواندن این بخش نمی توان متوجه شد که این
باغ در کدام نقطه از کازرون واقع شده و وسعت آن چقدر است و چه ویژگی هایی دارد.
مدرسه علمیه صالحیه نیز بخش مستقلی را به خود اختصاص
داده است. مقدمه نسبتا مطول این بخش می توانست به جای دیگری منتقل شود.
تاریخچه آموزش و پرورش در کازرون که همراه با معرفی
چهره های پیشرو در این زمینه است از بخش های جذاب و ارزشمند کتاب است. معرفی بیشتر
چهره ها و چهره های بیشتر و اشاره به تاریخ ساخت مدارس در کازرون بر جذابیت این بخش
می افزود و آن را کامل می کرد که چنین نشده است.
از بخش های کتاب می توان به کازرون در تاریخ روزنامه
نگاری ایران اشاره کرد. مروری بر حضور کازرونیان در روزنامه نگاری و فعالیت آن ها در
این حوزه فرهنگی. خارج شدن از موضوع و پرداختن به موضوعات غیر مرتبط از ضعف های این
بخش است.
گزارش یادواره علامه طباطبایی که در سال های دهه
شصت در کازرون برگزار می شد از بخش هایی است که دلیل موجهی برای حضور آن در کتاب نمی
توان یافت.
ناموران ادب و فرهنگ و هنر کازرون بخش پایانی کتاب
است. این بخش بیش از نیمی از کتاب را دربر گرفته و به نظر می رسد کامل ترین بخش کتاب
همین بخش است. جایی که 129 نامور فرهنگی معرفی شده اند. اگرچه می توان افسوس خورد که
کاش شخصیت های معاصر نیز در کتاب معرفی می شدند.
کازرون در آیینه فرهنگ ایران، اطلاعات مفید و ارزنده
ای را به مخاطب می دهد. بسیاری از پرسش های علاقه مندان با خواندن این کتاب پاسخ داده
می شود اما بسیاری از پرسش ها نیز بی پاسخ می مانند. در کتاب از معماری سنتی و بناهای
تاریخی شهر خبری نیست؛ از مساجد و بازار کازرون، آداب و رسوم و آیین های سنتی و شیوه
های زندگی مردم و گویش و لهجه مردم در کتاب مطلبی نیامده است.
شیوه نگارش کتاب نرم، دلنشین و خواندنی است و ویرایش
و جرح و تعدیل استحکام آن را افزایش می دهد.
منوچهر مظفریان سهم موثری در فرهنگ کازرون دارد.چه
آن زمان که در آموزش و پرورش و دانشگاه به کازرونیان آموخت و چه سال های متمادی که
بر برگ های فرهنگ کازرون افزود.
به احترام مظفریان کلاه از سر برمی داریم و به
پاس دهه ها خدمت به فرهنگ کازرون او را می ستاییم.
----------------------------------
منبع نقل قولها: کازرون در آیینه فرهنگ ایران، منوچهر مظفریان، نوید، شیراز،
1373.
مطلبی خواندنی بود
مطلب مذكور در زمان انتشار مقاله فوق نوشته نشده بود
موفق باشيد
بررسی و معرفی این شخصیت های فرهنگی خود کار عمیق فرهنگی است.
درود بر شما
مشتاق دیدار هستیم.
با این که کتاب مذبور را نخوانده ام اما توصیف کاملی از خلاصه مطالب کتاب بود. نقد بسیار جالبی ارائه شد.... ضمناً .... یه خاطره تلخ بگم: اگه ایشون قبلاً مدیر مدرسه راهنمایی بهبهانی نژاد بوده اند!!! و ما شاگرد سومی اون مدرسه"" یه بار بدلیل بی نظمی غیر عمدی کتک مفصلی در حضور شاگرد اولیا از ایشان خورده ام که هر وقت یاد بهبهانی را میفتم ناخوداگاه توسریهای ایشون یادم میاد. هر چند که قدما گفته اند چوب استاد به ز ناز بدر. اعتبار و ارزش معلمین عزیز اون قدر بالاست که ما نتونیم گذشته ها رو فراموش کنیم. لطفاً چاب کنید. بالاخره اینم یه روش فرهنگی قدیمی است که در گدشته خوب جواب میداد.... با تشکر