مراسم تودیع ها و معارفه ها ( دو اداره ی ورزش و جوانان و فنی و حرفه ای شهرستان همزمان با هم )در مردادماه همین سال به دلیل مسافرت به هنگام آقای فرماندار و بر خلاف روند همیشگی این گونه مراسم ها که با تأخیر برگزار می شد، با یک ساعت تعجیل شروع شده بود که بسیاری از مدعوین از این تغییر ساعت مراسم خبر نداشتند و به همین خاطر دیرتر، یا به حساب خودشون سر موقع رسیدن! در عوض سالن اداره ی ارشاد موج می زد از رؤسای اداره جات شهرستان که به خاطر این مراسم اداره های تحت تکفل خود را به دست حضرت عباس ع سپرده بودن و تشریف آورده بودن تا شاهد مراسمی باشن که برای تک تک خودشان هم دیر یا زود داره اما سوخت و سوز نداره! راستی خدا بده برکت از این همه مدیر و رئیس و سرپرست که نیمی از سالن اداره ی ارشاد را اشغال کرده بودن، و اگه نیامده بودن، سالن خلوت خلوت بود چون به خیلی ها اطلاع رسانی نشده بود که ساعت مراسم تغییر کرده! ولی داشتن این همه اداره و این همه رئیس هم خودش یه نعمتیه ها! و یکی از نشانه های پیشرفت شهرستان همینه! و اگه به همین منوال پیش بریم چیزی نمونده که استان بشیم، و نوید یه قاره داشته باشه! قاره ی کازرون! خدایا هر چه قدر هم قاره می دیم صدامون به گوش هیشکه نمی رسه!
فضول باشی محله هم که بنده باشم به این مراسم دعوت شده بودم و اگه دعوت هم نمی شدم خودم با سر می رفتم چون چه مراسمی بهتر از تودیع و معارفه، به خاطر این که همهی بزرگان شهر و رؤسای اداره ها یک جا با هم می بینی و فرماندار و امام جمعه و نماینده و رئیس دفتر نماینده و شهردار و اعضای محترم شورای شهر نیز این چنین! و سلام و چاق و تواضع و عرض ادب و احترام و بگو و بخند و گل و هدایا و سکه و پتو و قاب یادبود و عکاس ها و عکس های یادگاری و خبرنگاران و خبرگزاری ها و سخنرانی های طولانی و تذکر مجری به خاطر اطالهی کلام بعضی از سخنوران، و کیک و آب میوه که البته به من نرسید، و دیگر آداب مرسوم این گونه دید و بازدیدها، و مهم تر از همه یعنی اصل قضیه، آن مرد آمد، آن مرد در گرما آمد! آن مرد رفت.
خُب جناب فرماندار داشت در معیت امام جمعهی محترم شهرستان برای ملاقات با وزیر صنعت و معدن و تجارت تشریف می بردن به تهران که البته این سفر و این دیدار وزیر به مراتب واجب تر از مراسم تودیع و معارفهی دو رئیس دو اداره بود؛ و سؤالی که در ذهنم نشسته اینه که حالا که دیدار وزیر واجب تر بود، که البته بود، خُب این مراسم این بنده خداها که دو تا باید می رفتن و دو تا می آمدن بدون این که مشکلی پیش بیاد می ذاشتین برای موقعی که با وزیر ملاقات نداشتین، مثلاً دو روز بعد، یا یک هفته بعد، و حالا که مدت ها بود که اداره ی ورزش و جوانان با سرپرستی اداره می شد و ماهها بلکه سال ها بود که این طوری بود، حالا یه هفته هم روش!
آقای صفری سرپرست ادارهی ورزش و جوانان کازرون تنها سرپرست یا رئیسی در شهرستان بود و هست که ششصد بار تودیع شده و 599 بار معارفه، اونم از زمانی که این اداره تربیت بدنی بوده تا حالا که شده ورزش و جوانان و خدا را چه دیدین شاید باز هم این مراسم ها برای ایشون تداوم داشته باشه و تکرار بشه.
الغرض، خیلی دلم می خواست که جناب فرماندار تا پایان مراسم تشریف داشته باشن به چند دلیل، یکی اینکه حضور جناب فرماندار در چنین مراسمی نوعی دلگرمی برای رؤسای جدید و سبب توجه و اعتماد حاضرین می شه و دوم اینکه مشکلات و کمبودها و درخواست ها و تقاضاهای لطف و مرحمت و التماس دعاهای این تازه رؤسا به گوش ایشون می رسه، و سوم این که ممکن بود در فرصتی مناسب شخص یا اشخاصی از جمله بندهی جا نگرفته و فضول بپرم پشت تریبون و از جناب فرماندار چند تا سؤال بپرسم یا چند تا مسئله عنوان کنم و منتظر بمونم تا جناب فرماندار برایم حل شون کنه، البته اگه چنین اجازه ای داشته باشم. اما افسوس که ایشان بعد از سخنرانی خودشون دیگه فرصت نداشتن تا بشینن و سخنرانی صاحبان مراسم و مهمانان مرکز استان نشین و مدعوین را بشنون. مخصوصاً غرو لندهای من که می خواستم بگم:
جناب آقای فرماندار، رفتن فاضل و آمدن رضا یا تودیع صمصام و معارفه ی خدایاری در این شهرستان و در اداره یا ارگان ها و نهادهای دولتی طبق رسوم گذشته از زمانی که انسان ها دارای نظام و سیستمی اداری شده اند وجود داشته و تا زمانی که حکومت ها در زندگی بشری دوام و قوام داشته باشند ادامه خواهد داشت و کشور عزیز ما ایران و زادگاه مادری ما شهرستان کازرون نیز از این موضوع مستثنی نخواهد بود. اما تودیع و معارفه وقتی نمود خود را بروز می دهد که در هر دو وجه تودیع و معارفه قابل لمس باشد، یعنی این که با تودیع یک مسؤول، مردم و خصوصاً ارباب رجوع این تغییر را لمس کنند، به این صورت که اگر شخص تودیع شده فردی مسؤولیت پذیر و کارا و خادم و پرتلاش بوده و در جریان سیاسی عزل و نصب قرار گرفته باشد! از رفتنش ناراحتی به بار آید و در نبودش کمبود احساس شود! و اگر شخص مورد نظر ناکارآمد و نالایق بوده نیز از تودیع اش رضایت خاطر آرزومندان جلب شود و دست دعای شکرانه بر آسمان باند شود، و به همین منوال در مورد شخص معارفه شونده تمامی این گفتار صدق می کند به طریقی که اگر رئیس جدید پر تلاش و زحمت کش و اهل فن باشد موجب شادمانی شهروندان شود و بر عکس اگر اتفاق افتد نارضایتی و نگرانی حاصل آید.
جناب آقای فرماندار، بارها این مرد می آید و آن مرد خواهد رفت، اما همان گونه که خدمت شما عرض کردم تودیع و معارفع بایستی قابل لمس باشد و باید توسط کسانی که با این تغییر بیشتر در ارتباط هستند احساس شود به طریقی که شاهد بهتر شدن اوضاع و سر و سامان گرفتن واحد مربوطه و ارتقاع و پیشرفت آن اداره باشند و الا آن چه در این شهر رسم است و ما شاهد آن بوده ایم، رئیس جدید با یک جابه جایی میز و صندلی دفتر کار و تغییر دکوراسیون محل ریاست خویش اولین جابه جای چند کارمند در پست های مختلف، حرکت خود جوش خود را به دید عموم و ارباب رجوع می گذارد و نشان می دهد که اول از همه سلیقه ی رئیس سابق در آرایش دکوراسیون و چیدن مبلمان محل خوب نبوده و دوم این که به دنبال تغییر است و می خواهد وضع سابق را که عده ی بیشماری از آن ناراضی بوده اند با تغییر یکی دو کارمند که نزدیک به ریاست سابق بوده اند تغییر دهد و تحولی جدید به وجود آورد که این تغییرات در یکی دو روز اول ریاست انجام می گیرد.
جناب آقای فرماندار، تربیت بدنی سابق یا اداره ی ورزش و جوانان فعلی از درد بی پولی رنج می برد، نه این که بخواهم بگویم تغییر مدیریت لازم نبود، بلکه واجب می نمود، اما آنچه مهم تر برای یک رئیس خادم و پرتلاش در سیستم اداری شهرستان است حمایت بی دریغ فرماندار محترم و دیگر مسؤولان رده بالای شهرستان از جمله امام جمعه ی محترم و نماینده ی محترم شهرستان است تا اداره ی کل ارگان مربوطه که البته در مرکز استان اردو زده است را تفهیم یا ترغیب تا تهدید کنند تا دست از حمایت های مالی و معنوی این تازه معارفه شده و این اداره برندارد.
جناب آقای فرماندار، اداره ی ورزش و جوانان کازرون سال های سال است که برای ایاب ذهاب و نقل و انتقال تیم های ورزشی و مسافرتهای برون شهری و برون استانی برای شرکت در مسابقات هم چون دیگر شهرستان های صاحب سبک و صاحب مقام و صاحب امتیاز و ورزشکار و قهرمان پرور نیاز مبرمی به یک دستگاه اتوبوس VIP دارد که تقاضا می شود در اسرع وقت اقدام مقتضی به عمل آورید چون خیلی دیر شده است. ادارهی ورزش و جوانان کازرون در تنگدستی کامل به سر می برد به شکلی که قادر به اعزام تیم های ورزشی خواهران و برادران در رشته های مختلف ورزشی نیست و بعضاً این تیم ها در عین لیاقت و توانمندی از حضور در مسابقات ورزشی در سطح استان یا کشور و به دلیل نداشتن بودجه باز می مانند که در این مورد نیز لطفاً اقدامات مقتضی مبذول فرمایید.
جناب آقای فرماندار، تغییر رؤسای قدیم و جدید وقتی مثمر ثمر است که بستر کار و تلاش مهیا باشد، البته شایستگی فرد و رعایت شایسته سالاری ارجع و ارجح می باشد و بایستی به دور از تفکرات جناحی و حزبی افرادی در این مسؤولیت ها گمارده شوند که عاشق کار و تلاش باشند و هدف و خواسته اشان فقط خدمت رسانی به مردم باشد و به دور از حاشیه رفتن و باند بازی از تمام ظرفیت ها و پتانسیل های موجود در اشخاص متخصص و کارشناس استفاده شود و از مشاوره با اهالی فن و پیشکسوتان عرصه ی آن موضوع بهره ببرند.
جناب آقای فرماندار، شما میتوانید و باید اداره ورزش و جوانان را تحت حمایت ویژهی خود قراردهید چون همان گونه که مستحضرید این اداره با قشر نوجوان و جوانان پویا و ورزشکار اجتماع که مایهی شادابی و تندرستی و سلامت جامعه هستند در ارتباط است و بایستی با نگاهی خاص آنان را در معرض دید قرار دهید و بایستی از 2 درصد بودجه نفت و گاز مقداری بیشتر به این اداره تزریق شود و جناب عالی می توانید با دعوت از صاحبان شرکت های تجاری و سرمایه گذاران در امور اقتصادی و تجاری و صنغتی آنان را موظف به تحت پوشش گرفتن تیم های ورزشی در رشته های مختلف یا همان اسپانسرینگ نمایید و در صورتی که اجابت امر نفرمایند با آنان برخوردهای قانونی تدافعی نمایید، و برعکس در صورت اطاعت امر، آنان را تشویق و به عموم مردم معرفی نمایید و از نظر تخفیف مالیات های مشاغل و مستقلات شان با وزارت امور دارایی رایزنی های لازم بفرمایید تا در این زمینه حمایت شوند.
جناب آقای فرماندار، بنده به سخنان آن روز شما در آن مراسم با دقت گوش دادم و بی اغراق می گویم که متین و حساب شده بود آن گونه که از یک فرماندار ارزشی و کاربلد انتظار می رفت، ظاهر جناب عالی نشان دهندهی باطن صدیق و خالص شماست و صداقت را می شود در قیافهتان دید و اعتقادتان به این که صمیمانه خواستار پیشرفت شهرستان در تمام سطوح فرهنگی ورزشی و اقتصادی هستید قابل لمس است؛ اما از قدیم گفتهاند که بی مایه فطیر است و بی بودجه نشدنی است. جسارتاً عرض می کنم که بایستی با لباس ورزشی وارد میدان شوید و گل بزنید یا فن اجرا کنید تا در عمل نشان داده باشید که دور از گود نشسته نیستید که بخواهید لنگ کنید.
جناب آقای فرماندار، بیمار ما دچار وضعیت بسیار وخیمی است و احتیاج مبرمی به داروی شفا بخش پول دارد و در کنار این دارو به سرم تلاش شبانه روزی مسؤولان شهرستان، که در رگ و پوست کازرون تزریق شود تا بشود نجاتش داد و هیچ کس نمی تواند این دارو را برای بهبودی مریض بستری تجویز کند جز جناب عالی که در سمت فرماندار شهرستان طبیبی حاذق و دکتری توانا هستید و می توانید به نجات این در حال موت کمک کنید تا نفس های به شماره افتاده اش مخصوصاً در بخش ورزش را به حالت قرار برگردانید تا شاهد درخشش دوباره ی این لوح افتخار تاریخ شهرستان باشیم.
جناب آقای فرماندار، امیدمان اول به خداست و بعد به کیاست و سیاست و ریاست و لیاقت جناب عالی در سمت فرماندار تا اوضاع نابسامان شهرستان و ورزش را سر و سامانی بخشید و امیدی تازه را در دل ناامید شهروندان و اهالی و دوستداران ورزش شهرستان زنده کنید تا دوباره و مثل سابق توپ ها بر مدار سبز چمن بچرخد و هم در حلقهی بسکتبال افتد و هم از تور والیبال بگذرد و هم به دروازهی هندبال نشیند و هم چنین فن های کشتی بدون بدل زده شود و کاتاهای رزمی با دقت اجرا شود و مدالهای رنگ و وارنگ به دست آید و قهرمانان کازرونی در کلیهی امور اقتصادی و فرهنگی و تاریخی و بهداشتی و در همهی سطوح اجتماعی بر سکوی اول بایستند و سرود زنده باد کازرون خوانده شود و پرچم دلاوری و موفقیت و سربلندی شهرستان بر تارک کشور عزیزمان به اهتزاز درآید. خلاص.
نفسمان گرفت. خدای ناکرده نکند قهرمانمان میپنداری؟ آن مرد که آمد کاش در زیر باران می آمد. تا که شل گردد پاچه هایش از بس پیاده رو ها غرق خاک است. نه جوان مشکل دارد نه ورزشکار و نه جوان جویای کار. شایدم مشکل از فضای مجازیه نه زمین حقیقی بردر!