بَلیانی ، خاندان ، از عرفا و علمای سده های هفتم و هشتم .
این خاندان به قریة بلیانِ کازرون، در استان فارس، منسوب بوده است .
عرفای خاندان بلیانی از مشایخ سلسلة سهروردیه * بودند و جدّ این خاندان، اسماعیل، تنها فرزند ابوعلی* دقّاق (متوفی 405)، عارف قرن چهارم ، بود (جامی ، ص 264؛ مظفریان ، ص 279؛ اذکائی ، ص 126). زرکوب شیرازی (ص 140)،
شیخ علی دقاق نسائی را از اسباط (دخترزادگان ) شیخ ابوعلی دقاق نیشابوری ، آخرین جدّ این خاندان ، خوانده است . برخی از علما و عرفای خاندان بلیانی عبارت اند از:
1) امام الدین مسعود بلیانی (565 ـ 655). لقب او را گاهی ضیاءالدین نیز نوشته اند.
امام الدین از شیخ اصیل الدین شیرازی خرقه گرفت. اصیل الدین بر طریقت رکن الدین سجاسی (متوفی 606) بود که به واسطة قطب الدین ابهری از خلفای ضیاءالدین ابوالنجیب عبدالقاهر سهروردی (490ـ563) به شمار می آید (اذکائی ، ص 126ـ127).
در میان فرزندان امام الدین ، مسعود، عبدالله ، علی و محمد از همه مشهورترند (همان ، ص 127).
2) اوحدالدین عبدالله بن مسعود بلیانی .
در حدود 613 متولد شد.
از خردسالی با آوازی خوش ذکر می گفت و شعر می خواند. از یازده سالگی به ارشاد ابوبکر زاهد همدانی و پدرش، امام الدین مسعود، به زهد و ریاضت پرداخت (شمس ، ص 72؛ جامی ، همانجا).
وی از پدرش خرقه گرفت و با اینکه در زمان خود از عرفای بزرگ بود، دست از طلب برنداشت. هنگامی که نجیب الدین علی بُزْغُش (متوفی 678)، از اصحاب شیخ شهاب الدین سهروردی، به شیراز وارد شد عبدالله به دیدار او رفت، اما خود را بی نیاز از راهنمایی نجیب الدین دید (شمس ، ص 72ـ73؛ جامی ، ص 264ـ266).
اوحدالدین با سعدی مصاحبت داشت و به خانقاه او در شیراز می رفت (جامی ، ص 266).
گویند که صفی الدین اردبیلی (متوفی 735) به دیدار اوحدالدین عبدالله آمد و اوحدالدین، تربیت و ارشاد او را به شیخ زاهد گیلانی (متوفی 700) واگذار کرد (ابن بزاز، ص 105ـ106).
کرامات چندی به او نسبت داده و اشعار و کلماتی نیز از وی نقل کرده اند (جامی ، ص 267ـ 268؛ آقابزرگ طهرانی ، ج 9، قسم 3، ص 694).
مهمترین اثر وی رسالة عینیة الوجود یا الدائرة و الاحدیة دربارة وحدت وجود و معرفت خداوند است (آقابزرگ طهرانی ، ج 8، ص 3؛ مظفریان ، ص 285).
وفات او را در 686 (جامی ، 268) یا 683 (زرکوب شیرازی ، همانجا) نوشته اند.
وی در خانقاه خود در قریة بلیان به خاک سپرده شد (همان ، ص 141).
از فرزندان اوحدالدین عبدالله تنها از سراج الدین یاد کرده اند که از شاگردان پسر عمویش، امین الدین بلیانی* بود.
از نوادگان وی می توان از تقی الدین بلیانی* (وفات بعد از 1036)، صاحب تذکرة مشهور عرفات العاشقین ، و اوحدالدین عبدالله حسینی مشهور به عبدالله اولیای بلیانی، صاحب ریاض الطالبین و شکریه، نام برد (شمس ، ص 75ـ76؛ بغدادی ، ج 1، ستون 463؛ آقابزرگ طهرانی ، ج 11، ص 329؛ منزوی ، ج 2، بخش 1، ص 1263).
3) زین الدین علی فرزند امام الدین مسعود بلیانی .
وی از علما وعرفای عصر خود بود.
کتاب مصابیح [ السنه ] و کتب احادیث را نزد قاضی القضات مجدالدین اسماعیل بن نیکروز خواند و نزد امام مجدالدین فرغانی و شمس الدین ابوسعید نیز علوم دینی را فراگرفت (زرکوب شیرازی ، ص 142).
زین الدین در 693ـ694 درگذشت و در خانقاه فرزندش، امین الدین محمد بلیانی، در جوار مقبرة شیخ ابوبکر زاهد همدانی مدفون است (همانجا؛ اذکائی ، همانجا).
وی دارای چهار پسر بود که مشهورترین آنها امین الدین محمد بلیانی است (شمس ، ص 78).
4) امام الدین محمد فرزند امام الدین مسعود بلیانی .
از او جز اینکه جانشین امین الدین محمد شد و نام فرزندش ضیاءالدین مسعود (دوم ) است ، اطلاع دیگری در دست نیست . اما فرزند ضیاءالدین مسعود به نام سعیدالدین محمد (متوفی 758) از مشایخ خاندان بلیانی است (همان ، ص 96؛ اذکائی ، ص 129).
5) سعیدالدین ابوسعد محمدبن مسعود بلیانی
نوهي امام الدین محمد، مشهور به مولانا و مکنّی به ابوالمحمدین ،
از فقها و محدثین بود و مقدمات معارف زمان خود را نزد شیخ امین الدین محمد بلیانی فراگرفت .
وی در رباط شیخ ابوعبدالله محمدبن خفیف شیرازی (متوفی 371) درس می گفت (شمس ، همانجا؛ جنید شیرازی ، ص 61ـ62).
گویند در محضر او هزاران نفر از صالحان و عابدان برای استماع حدیث و خواندن صحیح بخاری حاضر می شدند (جنید شیرازی ، ص 63ـ64).
سعیدالدین در 758 درگذشت و او را در همان رباط که تدریس می کرد، دفن کردند (همان ، ص 64).
برخی از تألیفات او عبارت است از: مطالع الانوار فی شرح مشارق الانوار ، شفاءالصدور ، ا لمحمّدَیْن ، المسلسلات ، روضةُالرائض فی علم الفرائض ، جامع المناسک و شرح ینابیع الاحکام که آن را به پایان نبرد (همان ، ص 63).
کتاب دیگر وی ، سِیَر سَیّد الانوار یا مولودالنبی (به عربی المنتقی فی سیرمولد النبی المصطفی (ص ) )، را فرزندش، عفیف الدین ابوالمحامد (متوفی 802)، در 760 با نام سیر کازرونی و سیر عفیفی به فارسی ترجمه کرد.
ترجمهي دیگر این اثر با عنوان نهایة المسؤول فی روایة الرسول ، به قلم عبدالسلام بن علی ابرقوهی (قرن هشتم ) است که به چاپ رسیده است (شمس ، ص 97ـ 98؛ خواندمیر، ج 3، ص 294).
سعیدالدین دو فرزند داشت و چنانکه از کنیت او (ابوالمحمدین ) برمی آید، نام هر دو محمد بوده است (اذکائی ، همانجا).
6) عفیف الدین محمد فرزند سعیدالدین محمد
در 727 زاده شد.
وی از محدثان به شمار می آید و صاحب تألیفاتی است چون : شرح البخاری که از شروح بسیار دیگر برای این اثر یاری جسته ، و الاربعین فی فضل العلم ، که طاووسی آن را از او شنیده است .
او اسانید مهم و با ارزشی در کتابی به نام شعب الاسانید فی روایة الکتب و المسانید جمع آورد (سخاوی ، ج 10، ص 21).
عفیف الدین در 802 در نجد وفات یافت و همانجا به خاک سپرده شد (همانجا).
7) نسیم الدین ابوعبدالله محمد فرزند سعیدالدین محمد.
در 735 در کازرون زاده شد و در 810 وفات یافت .
او در فقه و علوم عربی فاضل بود و اجازة روایت داشت .
تقی الدین فاسی از شاگردان اوست (شمس ، ص 98ـ99؛ سخاوی ، ج 10، ص 22).
***
از خاندان بلیانی شیوخ دیگری نیز در کتب تذکره و تاریخ یاد شده اند، مانند:
جمال الدین بلیانی (متوفی 741)،
معین الدین حسینی بلیانی (متوفی 779)،
عمادالدین بلیانی ،
غریبی بلیانی ، که اطلاع زیادی از ایشان در دست نیست (مظلوم زاده ، ج 8، 4596ـ4597).
منابع :
محمد محسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة ، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی ، بیروت 1403/1983؛
ابن بزاز، صفوة الصفا ، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تبریز 1373 ش ؛
پرویز اذکائی ، «بلیانی ، پیر خواجو»، میراث جاویدان ، سال 1، ش 3 (پاییز 1372)؛
اسماعیل بغدادی ، هدیة العارفین ، ج 1، در حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، ج 5، بیروت 1410/1990؛
عبدالرحمان بن احمد جامی ، نفحات الانس من حضرات القدس ، چاپ محمود عابدی ، تهران 1370 ش؛
معین الدین جنیدبن محمود جنید شیرازی ، شدّالازار فی حطّ الاوزار عن زوّار المزار ، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبال ، چاپ مجدد تهران 1366 ش ؛
غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1353 ش ؛
احمدبن ابی الخیر زرکوب شیرازی ، شیرازنامه ، چاپ بهمن کریمی ، تهران 1310 ش ؛
محمدبن عبدالرحمان سخاوی ، الضوء اللامع لاهل القرن التاسع ، قاهره ] بی تا. [ ؛
محمد جواد شمس ، «خاندان بلیانی »، معارف ، دوره 14، ش 2 (مرداد ـ آبان 1376)؛
منوچهر مظفریان ، کازرون در آیینة فرهنگ ایران ، شیراز 1373 ش ؛
محمد مهدی مظلوم زاده ، «مکاتب و مدارس اسلامی کازرون تا اواخر دورة قاجار»، در ناموارهي دکتر محمود افشار ، چاپ ایرج افشار، ج 8 ، تهران 1373 ش ؛
احمد منزوی، فهرست نسخه های خطی فارسی ، تهران 1348ـ1353 ش .
امیدوارم اینگونه کارها تداوم داشته باشد و بزرگان دیار خود را بیشتر بشناسیم و بشناسانیم.