تازه بعد از چند سال اومده بودیم تا یاد بگیریم که فرق
بین رایانه با یارانه چیه؟ و تازه فهمیده بودیم که این پولی که ماهیانه به حساب
مون می ریزن اسمش یارانه است یعنی با کامپیوتر یا همون رایانه فرق داره، یعنی یارا
یارا گاهی دل ما را به چراغ نگاهی روشن کن / چشم تار دل را چو مسیحا به دمیدن آهی
روشن کن؛ که از ردیف یارانه بگیر ها انداختن مون بیرون و گفتن تو جزء گروه
پردرآمدها هستی و ماهیانه بیشتر از دو میلیون حقوق می گیری! اما دست رسی به دولت
ندارم که بگم از کجا فهمیدین که من بیستر از این مبلغ حقوق می گیرم و چه جوری
تشخیص دادین؟ و در جوابم گفتن که همان طور که پول ریختیم به حسابت همان گونه هم
نمی ریزیم و مگه از دولت طلبکاری و اضافه کردن که یه رأی دادی چه قدر منت بر سر
دولت می ذاری؟! همینه می خوای بخواه نمی خوای نخواه! برو این قدر سنگ بنداز تا چلت
(کتفت) باز بشه!
گفتم خوب قربون اون ماهی چهل و اندی تومنت برم که کلی قسط بانک و بدهکاری و قبوض برق و آب و تلفن و گاز و موبایل و اینترنت و نون باهاش می پرداختم؛ همه ی این مخارج یک جا خرید پلاستیک توی نانوایی که شده 200 تومن هم یک جا یعنی شما پول یک نون کامل را که می تونه نصف روز سیرت کنه باید بدی پلاستیک بخری و بندازی دور و محیط زیست را تخریب کنی! اسم محیط زیست اومد یادم افتاد به اتفاقات محیط زیستی چند مدت پیش که این ملت کازرون عجب انسان های قدر شناسی هستن! و خشک شدن تالاب پریشان و کم بارندگی و پایین رفتن آب های زیر مینی به دلیل استفاده بیش از حد و غیر مجاز از این آب ها به وسیله ی چاه های عمیق و اثرات نامطلوب کم آبی و خشکسالی بر تنوع گیاهی و از بین رفتن گونه های کمیاب گیاهی در حال انقراض و به هم خوردن اکوسیستم جانوری و پوشش درختان جنگلی و غیره و غیره که همگی به خاطر قدر ندانستن آب است همین و یا همان مایه ی حیات بشر و گیاه و جانور و هر موجود زنده ای که آفریده شده!
تنها چیزی که بر خلاف همه ی چیزهایی که از نیاکان و اجداد به فرزندان به ارث می رسه، همین محیط زیسته که از فرزندان به والدین به ارث می رسه و منابع طبیعی هر کشوری هست که در کمال ناباوری با دست های خودمون داریم آن ها را نابود می کنیم و قدر آب را نمی دونیم و دایم در حال اصراف هستیم و فرهنگ استفاده ی صحیح از آب را نیاموخته ایم و یا شاید در خانواده ها کمتر به فرزندان خودمون یاد می دیم که آب را بیهوده مصر ف نکنیم و چه خوب بود اگر که بر تمام دیوار های شهر از مصرف بهینه ی آب تبلیغ می شد و بر نامه های اداری این جمله نوشته می شد که در مصرف مناسب آب دقت کنید و اداره ی آب و شهردار و فرماندار به این منظور همایش های جداگانه برپا می کردن و حتی امام جمعه محترم در خطبه های خود از مردم می خواست تا در مصرف آب صرفه جویی کنن و آموزگاران و استادان به دانش آموختگان شان این جملات را می آموختن که "آب را گل نکنین" و کاش یادمان می آمد که "بابا آب داد" یعنی خداوند که بهترین بابای ماست آب را ارزانی داشت پس اگر در حفظ و مصرف آن کوشا نباشیم با خداوند در ستیزه هستیم!
آقا ما را با خانواده از لیست یارانه بگیر ها با بدترین شکل ممکن بیرون انداختن یعنی بدون خبر قبلی یعنی در کمال بی احترامی یعنی این که ما برای رأی دادن و همیشه در صحنه بودن و مرگ بر آمریکا گفتن و خیلی از انجام وظیفه های ملی و مذهبی و وجدانی و انسانی ایرانی هستیم و اما برای سهم النفت یا گرفتن قسمت مون غریبه هستیم! یعنی له له شدیم، یعنی انگار ما توی این کشور زندگی نمی کنیم!
البته تا یادم نرفته سه چهار بار با صدای بلند مرگ بر آمریکا بگم که یه وقت کسی فکر نکنه ما غرب زده یا عامل بیگانه هستیم که این حرفای بودار می زنیم و از تقسیم پول نفت که ملی شده و سهم الارث ایرانی بودن مون صحبت می کنیم؛ مرگ بر آمریکا، مرگ بر آمریکا، مرگ بر آمریکا!
خلاصه ما هنوز نفهمیدیم که توی این کشور چه کاره ایم و آیا فرقی هم بین احاد ملت از نظر عدالت اجتماعی هست یا نه و آیا چه کسی تعیین میکنه که کی پول داره و کی بی پول و کی نیازمنده و کی بی نیاز و کی باید یارانه بگیره و کی رایانه؟! و چرا ما شامل پرداخت مالیات می شیم اما از درآمد دولت چیزی نیب مون نمی شه!
من کسی را می شناسم که حتی یه متر زمین یا خونه یا خودرو هم به نامش نیست اما می گن چون چند بار به سفر خارج رفته دیگه یارانه به حسابش واریز نمی شه! عجب منطقی و عجب راهکاری و عجب تشخیص حق از باطلی و عجب تفکری و عجب طرح عجیبی!
دوباره گفتن: همینه، می خوای بخواه نمی خوای نخواه! گفتم این چه طرز حرف زدن با یه هم وطنه و این چه طرز برخورد با ... و چرا با دزدها و مختلسین یعنی اختلاس کننده ها و بدهکاران نور چشمی این جوری حرف نمی زنین؟ گفتن: بیشین بینم با!
عجب جوابی! گفتم خُب قربون تون برم من روی این پول حساب کردم و دو سه تا از گره های مشکلات زندگی ام را با این ناقابل حل می کردم، گفتن: دیگه روش حساب نکن و از درآمد خودت خرج کن، مگه دولت پول اضافی داره که به تو و امثال شماها بده و مگه اختلاس کننده ها می ذارن که پولی برای دولت بمونه و چون بدهکاران کلان بانک ها بدهی شون را نمی پردازن و بانک مرکزی زورشون به اونا نمی رسه باید یارانه ی تو حذف بشه!
تا اومدم حرف بزنم گفتن: اگه زیادی حرف بزنی این مدتی هم که پول به حسابت ریختیم ازت می گیریمشا و البته با سود بانکی اون قدر درصد! و برای این چند سال و البته با حساب ارزش افزوده و ممکنه به عنوان سوء استفاده از اموال دولتی و استفاده ی خصوصی ممنوع جریمه نقدی بشی و به جرم تشویش اذهان عمومی و تهمت افترا به دولت و نشر اکاذیب راهی زندان بشی!
چنان وحشتی سرتا پام را گرفت که حرفم نیومد چون حرف حساب
جواب نداشت و دولت داشت حرف حساب می زد چون چند سال بی خود و بی جهت به عنوان
یارانه مثل همه ی ملت ایران اشتباهی پول به حساب من ریخته بود و حالا ممکنه
درخواست استرداد این وجه را بده با سود بانکی اون و بعد من بایستی وام بگیرم تا
این بدهی را بپردازم پس بهتره ضمن تشکر از دولت عدالت گستر از سؤال و درخواستی که
داشتم صرف نظر کنم! پس تا می تونین آب بنوشین تا خنک بشین چون برای سلامتی خوبه
ولی اصراف نکنین! خلاص!!