ساعت شروع
برنامه هنوز فرا نرسیده بود که حدود یک سوم از سالن پر شد و مردم از همه ی اقشار
جامعه که جمال خداپرست را می شناختند در سالن حاضر بودند.کم کم صندلی ها پر شد تا
آنجا که دیگر جای خالی نماند .جمعیتی چند صد نفره که برای تجلیل از یک خدمت گذار
راستین شهر خود در این همایش گرد هم آمده بودند.در همان آغاز جلسه نکته ی جالبی که
جلب توجه می کرد این بود که قشر غالب حاضر در سالن شکار چیانی بودند که با زحمات و
فرهنگسازی های خداپرست در این چند سال نام خود را به شکار دوست تغییر داده و بجای
شکارچی ، محیط بان شدند.
جلسه که آغاز
شد تقریبا تمام صندلی های سالن پر بود به طوری که عده ای هم سرپا ایستاده بودند و
از طرف دیگر تعداد بسیار زیادی قاب و لوح تقدیر نیمی از سن را پر کرده بود.مهندس
خداپرست این بار نه با لباس محیط بانی بلکه با لباس رسمی با نشان سازمان محیط زیست
وارد سالن شد و جمعیت به محض ورود وی کف زنان به پا خواستند و مقدمش را با تشویق
ممتد و بی وقفه گرامی داشتند.شور تشویق حضار انسان را به وجد می آورد و موی را بر
اندام سیخ می کرد.جو حاکم برجلسه برخلاف بسیاری از محافل کلیشه ای تودیع و معارفه
آنچنان صمیمی و بی تکلف بود که هیچ کس احساس نمی کرد که در یک مراسم رسمی و تقریبا
با صبغه ای اداری نشسته است.واقعا جوی که بر مراسم حاکم بود با نوشتن قابل توصیف
نیست.
به هر صورت
خداپرست همچون بسیاری از مدیران که در گستره ی تاریخ این شهرستان آمدند و رفتند
،پست ریاست را به دیگری واگذاشت و رفت اما تفاوت وی با قدمایش چه بود که با دستان
پرشور مردم،با سوت های شکارچیان عاشق طبیعت و با اشک های دوستان و نزدیکان تودیع
شد، در حالی که شاید تعویض وی آنچنان با ادب مرسوم سیاسی نیز همراه نبود؟
اگر اندک زمانی
فارغ از هرگونه حب و بغض،کج بینی و نزدیک بینی های سیاسی و شخصی و از دریچه ی پند
آموزی به این ماجرا بنگریم ،واقعا مراسم تجلیل از خداپرست می تواند حامل چه پیام
هایی برای کسانی باشد که امروز در هر پستی و مقامی و در کازرون خدمت می کنند؟چه
پیامی را به آن ها می رساند که سال ها بر گرده ی مردم کازرون سوار شدند و صدقه ی
سر این مردم خوردند آخر سر هم از موضعی حق بجانب مردم کازرون را مشتی نمک نشناس و
جاهل و ... خطاب کردند و آنچه لایق خود و هم قماشانشان بود را نثار این مردم
کردند؟
در خصوص وجه
تمایز خداپرست و امثال وی که چه در زمان تصدی و چه پس از پایان خدمتشان با اقبال
خالصانه ی مردم روبرو می شوند شاید بتوان دریک جمله گفت:داوران اصلی مردم اند.آری
آنان که ریاکاری هایشان رشوه ای بود که رذیلت وجودشان به فضیلت ها می داد تا چهره
ی واقعیشان بر مردم هویدا نشود،آنان که تا تریبونی و نشستی می دیدند جز از گزارش
عملکرد های دروغین و اغراق آمیز خود نمی گفتند و برای با مردم بودن بر مردم منت می
گذاشتند،آنان که نگاهشان به مردم و جامعه ،نه از موضع خدمت، بلکه از موضع قدرت
بود،یقینا مردم همچون خودشان با آن ها برخورد خواهند کرد و نه تنها آن ها در دل
مردم جایی ندارد بلکه سایه ی حضورشان نیز برای مردم قابل تحمل نیست.یقینا تاریخ
گواه این مدعاست...
شاید بتوان به
عنوان ختم کلام گفت:این چنین مراسم هایی برای آنان که امروز پشت هر میز و منصبی
هستند می تواند دهن آب انداز و آرزو شدنی باشد مراسمی که مردم بانی آن باشند و
بدون هیچ اجباری و بدون هیچ رشوه ای حمایت ها و عشق مخلصانه ی خود را نثار مسئول
تودیع شده می کنند.ولی هر مسئولی که اینچنین محبوبیت مردمی را می خواهد باید اول
نیتش را از آلودگی های کبر و ریا پاکیزه کند و همچون خداپرست،خداپرستانه رضای خدا
را در نظر بگیرد ،آن چه را انجام دهد که خوشایند و فرمان خداوند است و نه از تهدید
صاحبان قدرت و زور بترسد و نه منفعت طلبی ها و مصلحت بینی های ناپسند وی را از راه
راست منحرف کند،
آن زمان است که مردم قدم هایش را بر دیده نهاده
و با تمام وجود عشق و محبت خود را نثار او خواهند کرد و خداوند نیز
...