پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۱۳۵۲۵
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۶
عکسهای غواصان عملیات کربلای 4را که دیدم، هم بسیار ناراحت شدم، هم یاد و خاطره این عملیات در ذهنم مجددا زنده شد

شب عملیات کربلای 4 به عنوان یک بسیجی کوچک 14ساله به همراه عده ای از همکلاسی ها و دوستان و همشهریان عزیزم در لشکر 33 المهدی به فرماندهی سردار اسدی در گردان ابوذر گروهان 3در منطقه عملیاتی خرمشهر ایستگاه 8 الی 12 مستقر شدیم. شب عملیات واقعا غوغایی بود. عصر عملیات به عینه هواپیماهای جاسوسی دشمن را مشاهده کردیم که بالای سر رزمندگان به پرواز در آمده بودند. شب عملیات واقعا قیامت کبری به پا شده بود. از سه طرف زیر آتش شدید دشمن بودیم و در مقابل، اروند خروشان و شب تاریکی که به وسیله منورها و گلوله های رسام دشمن روشنتر از روز روشن شده بود و البته صدای یا حسین و یا ابوالفضل دوستان و هم سنگرانم که در کنار من جان میدادند و به شهادت می رسیدند.

روایتی از شب عملیات کربلای 4

 تلخ ترین صحنه که در خاطرم به عنوان یک کوچک نوجوان بسیجی باقی مانده، شهادت یکی از فرماندهان فعال و پرانرژی است که مرتب پشت خاکریز این ور و آن ور میرفت و فرماندهی مینمود که به ناگاه مشاهده نمودم بوسیله گلوله مستقیم قناسه سرش از تنش جدا شد و جسد مطهرش پس از طی مسافتی بدون سر پشت خاکریز افتاد و سر مطهرش به گوشه ای دیگر افتاد. من در این عملیات به عنوان تک تیرانداز و کمک تیربارچی همراه و کمکی یکی از رزمندگان به نام شهید زنده عبدالخالق محدث انجام وظیفه می نمودم. در ذهن خود نوجوان 14ساله ای را تصور کنید که با اسلحه ای در دست و دور تا دور بدنش را نوار تیربار پوشیده باشد .

و اما خاطره شهید زنده عبدالخالق محدث. همزمان با شروع عملیات کربلای 4 هنگامی که گردان خط شکن عملیات را شروع کرده و به آن سمت اروند رفتند، نوبت به گردان ما رسید. گروهان 1 و 2 گردان که از بچه های جهرم بودند نیز با قایقها از اروند عبور کردند و نوبت به ما رسید. در آن قیامت کبری چند دسته از دوستان و بچه های گروهان ما نیز به آن سمت اروند رفتند که در حالی که ما مشغول آماده شدن برای سوار شدن به قایق بودیم، خبر رسید که عملیات با مشکل برخورد نموده و دشمن که از وقوع عملیات اطلاع حاصل نموده بود بچه های خط شکن را قیچی کرده است. به ناچار تا مشخص شدن وضعیت، ما در پشت خاکریز موضع گرفتیم و هر دسته در سنگرهایی که خودمان کنده و درست نموده بودیم مستقر شدیم. غوغایی بود. از زمین و آسمان آتش و گلوله های توپ و تانک و خمپاره و تفنگ و مخصوصا گلوله های رسام که به واسطه نورانی بودن کاملا دیده میشد بر سر ما می بارید. ناگهان در کنار دستمان فرمانده دسته و معاون گروهان شهید راه علی احمدی زخمی شد و قبل از انتقال به پشت خط خبر شهادتش رسید. بچه ها هم قسم شدند که تا آخرین قطره خون بمانند و با یاد و خاطره فرمانده عزیزشان عملیات را ادامه دهند.
ناگهان فریاد یا حسین یکی دیگر از دوستان به نام شهید افضل زارع بلند شد که نامبرده مجروح شده بود؛ به کمک یکی از دوستان به پشت خط منتقل شد. وی پس از مداوای مجروحیت و بهبودی مجددا به گروهان پیوست و در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه شربت شهادت را نوشید.

 در همین حین فریاد یا حسین عبدالخالق بلند شد. عبدالخالق ررمنده قوی و هیکل داری بود که به عنوان تیربارچی گروهان انتخاب شده بود و من هم که نوجوان کوچک جثه ای بودم به عنوان کمک ایشان بودم. متوجه شدیم که عبدالخالق هم مجروح شده است با کمک دوستان نوار تیربار را از بدن ایشان جدا نموده و زخم ایشان را بستیم و وی را بر پشت یکی دیگر از دوستان و همشهریان بنام سید ابوطالب رستگار گذاشتیم که ایشان را به پشت خط منتقل نماید. هرچند سید ابوطالب که خمپاره چی گروهان بود خود نیز ورزیده و هیکل دار بود اما جثه سنگین عبدالخالق را به سختی به دوش کشید و برد. ما همچنان در پشت خاکریز و درون سنگر نشسته بودیم که پس از چند لحظه مشاهده کردیم سید ابوطالب با لباسی خونین در حالی که بسار ناراحت بود برگشت. از ایشان دلیل ناراحتی و خون آلود بودنش و نیز وضعیت عبدالخالق را سوال کردیم که گفت: در حالی که مشغول برگشتن به پشت خط بودیم، خمپاره ای در کنار دستمان به زمین خورد و ترکش مستقیم خمپاره به سر عبدالخالق اصابت کرد و شهید شد. همگی بسیار ناراحت آن شب را سر کردیم، درحالی که جمع دیگری از همسنگران و دوستان مجروح و شهید شدند. به هر سختی که بود شبی را که به اندازه یک عمر بر ما گذشت را سر نمودیم و فردا ما و باقی مانده گروهان را به پشت خط منتقل نمودند.
در محل لشکر 33 المهدی (که اکنون به عنوان تیپ ویژه تکاور 33 المهدی در جهرم مستقر است) باقی مانده های گروهان استقرار یافتند. از تعداد زیادی از بچه ها هیچ خبری نبود. مخصوصا کسانی که به آن سمت اروند رفته بودند. نمیدانستیم شهید شده، مجروح گردیده و یا اسیر شده اند؛ و یا احیانا در اثر امواج خروشان اروند آب آنها را به خلیج فارس برده بود.

دو شب بعد از عملیات وضعیت تعدادی از دوستان مشخص شده بود و تعداد اندک دیگری نیز برگشتند.
شب بعد از نماز مغرب و عشا، مجلس عزاداری و یادبود و قرآن و ختم برای شهدا برگزار کردیم. مخصوصا از شهدایی که مطمئن بودیم شهید شده اند نام بردیم و مداحان نوحه سرایی نمودند و همان تعداد اندک باقی مانده از بچه های گردان ابوذر به عزاداری پرداختند. از طرفی خبر شهادت تعداد زیادی از بچه های سپیدان که در عملیات کربلای 4 حضور داشتند نیز به شهرستان رسیده بود و فضای شهر را حزن و اندوه فرا گرفته بود. مخصوصا کسانی که فرزندانشان در عملیات شرکت داشتند.

روایتی از شب عملیات کربلای 4

اما بشنوید از عبدالخالق که به گفته سید ابوطالب در اثر اصابت ترکش مستقیم خمپاره به سرش شهید شده بود. بعد از اینکه سید ابوطالب جسد عبدالخالق را که فکر می کرد شهید شده در گوشه ای گذاشته بود، بچه های تعاون عبدالخالق را نیز به همراه سایر اجساد و مجروحان به پشت خط و بیمارستان منتقل میکنند. در بیمارستان و پس از چند مدت یکی از کارکنان متوجه حرکت جزیی عبدالخالق که در میان شهدا رها شده بود میشود و متوجه علایم ضعیف حیاتی در ایشان می شود. سریع عبدالخالق را به اتاق عمل منتقل نموده و مورد عمل جراحی قرار میدهند و خوشبختانه پزشکان ایشان را از مرگ حتمی نجات میدهند. هرچند دچار مجروحیت شدید می گردد و هم اکنون جانباز 70 درصد میباشد. از بچه های گروهان که به آن سمت اروند رفته بودند، فقط تعداد اندکی برگشتند و تا مدتها هیچ خبری از ایشان نبود. نه مشخص بود شهید شده اند و نه اینکه اسیر. تا اینکه سالها پس از اتمام دوران دفاع مقدس اجساد مطهر این عزیزان که در عملیات کربلای 4 به فیض عظیم شهادت نایل شده بودند به آغوش میهن عزیز اسلامی بازگشت.
هر چند گردان ما گردان عملیاتی بود و نه غواص، ولی بازگشت اجساد مطهر شهدای غواص عملیات کربلای 4 که بعضا با مظلومیت هر چه تمامتر و با دستان بسته به شهادت رسیده بودند، مجددا خاطره آن شب طولانی و ناراحت کننده عملیات را در ما زنده کرد.

 
*بخشدار جره بالاده شهرستان کازرون

نویسنده: سید مجتبی علوی اردکانی*
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۹/۰۴
اذان صبح
۰۵:۱۲:۰۴
طلوع افتاب
۰۶:۳۵:۳۳
اذان ظهر
۱۱:۵۰:۵۰
غروب آفتاب
۱۷:۰۴:۴۱
اذان مغرب
۱۷:۲۱:۵۷