|
اعتقادات و آزادی دو مسئله مهم در رویارویی با
مقوله دمکراسی است
دمکراسی از منظر اعتقادات و آزادی
دمکراسی از منظر اعتقادات یک چهار چوب تعین شده
دارد و اعتقادات چهارچوب معینی را برای دمکراسی فراهم آورده است اعتقادات سرمنشا
آزادی اند و آزادی اگر به طور مجزا بخواهیم آن را بررسی کنیم باید باز هم از
اعتقادات بگوییم برای مثال جامعه مدرن اگر به تفکرات و الگوهای ناقص عدالتی خود
پایبند نباشد جامعه مدرنی وجود ندارد و اصولا جامعه مدرن شکل نمی گیرد چرا که تحت
یک بی نظمی اجتماعی موجودیت خودش را از دست می دهد پس اینکه بگوییم شرایط را برای
جامعه ای توسعه یافته و نه به تعریف خود جامعه مدرن برای کشور فراهم کنیم خود
مستلزم رعایت دو چیز است یک رعایت اعتقادات عمیق قرآن و اسلام و دوم رعایت اصولی
که جامعه به عنوان فرهنگ به آن پایبند است.
آزادی های اجتماعی در پهنه تفکرات عدالتی و
چیدمان نظام های سیاسی شکل می گیرند اینکه آزادی برای مثال از نوع آزادی های
لیبرالی و نظام های سوسیالیستی که افق دید آنها لیبرال است و بر اساس اصالت فرد
است نام دمکراسی را به آنها نسبت بدهیم و این از هم گسیختگی جمعی را به جوامع جهان
سوم و یا در حال توسعه اعمال شود نهایت دشمنی با کشور هایی است که اصالت جمع را بر
اصالت فرد ترجیح می دهند.
این اصالت فرد و جمعی که
در بالا ذکر شد در تعریف آن در افق دید، از منظر لیبرالیسم بود وگرنه اصالت فرد در
جوامع دین مدار سرچشمه اصالت جمع است و اصالت جمع در نوع آزادی های دینی به معنای
اصالت و رسالت فرد در تعالی فردی و جمعی است.
دمکراسی در جوامع غربی به علت نبود نظامی که
اصالت جمع را به تبع اصالت فرد در نظر بگیرد اساسا جبهه ای غیر قابل اعتماد از فرد
به جمع و از جمع به فرد را به وجود می آورد که اصولا جامعه مدنی در لهستان نمود
بارزی از همین رویکرد بوده است.
اصولا نظامی که بر پایه این صورت بگیرد که ارتش
وظیفه امنیت را بر عهده دارد حالا هر نظامی که شکل گرفت آن برای مردم هست خود باعث
ایجاد حاکمیت طبقه اشرافی در سراسر جامعه می شود، یعنی زمانی که رسالت دینی فرد به
عهده طبقه اشرافیت قرار بگیرد دیگر دین در جامعه موج نخواهد زد و اصالت فرد در
جامعه برای این ترویج داده می شود چون طبقه های پایین تر اجتماعی نمی توانند و
نخواهند توانست بر علیه طبقه اشرافیت حاکم اقدامی را انجام بدهند.
اما آزادی های دینی خود
اساس توجه به فرد و جمع برای تعالی است که این تعالی خود زمینه ساز تعالی دوردست
تر برای جوامع دیگر می تواند باشد.