معمولا انسان های منطقی در برخورد با معما ها و چالش های
موجود در جامعه سعی دارند از طرق مختلف و نرم استفاده جسته و چالش ها را بر طرف
کنند. بدیهی است که هر بار که یکی از طرق ابتر و بی نتیجه بماند روش بعدی با
رویکردی سختتر و خشن تر مورد استفاده قرار گرفته و سعی بر حل معما دارد تا آنجا
که دیگر انسان به سیم آخر زده و از راهی استفاده می کند که شاید اگر مجبور نبود هیچ
گاه از آن روش استفاده نمی کرد.
بحث امروز فضای نه چندان سبز کازرون کار را بجایی رسانده که
فعالان و علاقه مندان فضای سبز شهر را به این واداشته تا به سیم آخر بزنند. فعالانی
که پیش از این طرق نرمی را پیش گرفتند از جمله ارائه ی طرح به شهرداری و واحد های
مربوطه، تماس ها و پیشنهاد های دوستانه، ارائه ی طریق از طریق مطبوعات و رسانه ها
و ... . اما متاسفانه معضل فضای سبز شهر کازرون همچون بسیاری از معضلات شهرستان
کار را بجایی می رساند که فعالان این حوزه را وادار می کند تا یا شمشیر از رو
ببندند و به سیم آخر بزنند یا از فعالیت دست شسته و خود را بی خیال ماجرا کنند.
در چند سال اخیر بسیار نوشتیم و فریاد زدیم که آهای بداد
درختان خشک فلان خیابان برسید،به فکر چمن های بی رنگ و بوی پارک ها باشید،به فکر
حجم انبوه آبی باشید که روزانه توسط کارگران بی تخصص یا به هر طریق دیگر اتلاف می
شود، فلان گونه درخت را نکارید و فلان گونه ها را اینگونه اصلاح کنید و هزاران داد
و هواری که هیچ سودی نکرد.
این همه فریاد زدیم اما هنوز در این بحران آب روزانه ملیون
ها لیتر آب برای علف هایی که فقط نام چمن را یدک می کشند به هدر می رود،درختان به
صورت غیر اصولی و غیر منطقی کاشته می شوند و گل سرسبد این ماجرا قطع غیر اصولی و
ویرانگرانه ی درختان ده ها خیابان شهر بدلایل مضحک و قرن هفدهمی است. گمان نمی کنم
در هیچ جای دنیا دیگر گسترش خیابان یا سیم های برق بهانه ای برای قطع درختان باشند
جز در شهر ما که فعلا بی مسئولیتی و مدیریت باری به هر جهت در مدیریت شهری کازرون
بیداد می کند.
از وضع اسف بار فضای سبز کازرون همین بس که هنوز هیچ طرح
جامعی پیرامون نحوه ی جایگذاری و فضا نمایی آن صورت نگرفته و فقط درخت می کارند و
کارگر می آورند و می برند که بگویند فضای سبز داریم.نه طرح کارشناسی شده ای ،نه
برنامه ی مدیریتی و از همه بدتر نه تخصصی. واقعا جای تأسف است که واحد فضای سبز
کازرون بعد از این همه مدت هنوز نه مسئول متخصص دارد و نه کارشناسان دلسوز و
متعهد.
در همین فضای بی مدیریتی حاکم بر مدیریت کازرون است که
مفسدین و زمین خواران جولان میدهند،تپه هایی که استعداد تبدیل شدن به بهترین مناطق
برای گردشگری شهری را دارند ویران شده و فروخته می شود و روز به روز بر گسترش غیر
اصولی شهر افزوده می شود.و بی شک تلاش شورا و شهرداری در این فضا فقط خستگی و
وازدگی به ارمغان می آورد و راه بن بست را سریع تر می پیماید.
از این همه تپه ی موجود در سطح شهر تنها تپه ای که به همت
انجمن های قبل و مردم محل آباد و سرسبز مانده تپه ی روبروی امامزاده سید محمد نور
بخش می باشد. جالب است بدانید که عاشقان و دلسوختگانی همچون نجف بنیادی از اهالی
همان محل در این چند سال خشکسالی با چنگ و دندان تپه را حفظ کردند و نگذاشتند که
درختان زبان بسته در پرتو بی توجهی نشات گرفته از بی خردی مدیران تلف شوند.اما
دریغ از اندکی توجه و حمایت.شور کار آنجا در می آید که شهرداری اداره ی این تپه را
از مرد دلسوخته ی این تپه بدون هیچ دلیل و تشریفاتی می گیرد و آتش عشق وی را خاموش
می کند.
از وضع اسف بار پارک ها که دیگر جای بحثی نمانده ،پارک هایی
که از اولین ملزومات نظافت یعنی سطل زباله محروم است و فقط نام پارک بر آن مانده
است. نه چمن اصلاح شده و مرتبی و نه درختان مرتب و سر و سامان داده شده ای.شاید
اگر این پارک ها از دوره های قبل برجای نمانده بود امروز همین ها را هم نداشتیم.
اما دلیل این نابسامانی در وضعیت فضای سبز کازرون چیست؟علت
کجاست که پارک ها و فضای سبز کازرون زخم چرکینی شده که دوسال تلاش شورای فعلی و
تلاش های شورا های قبل نه تنها التیامی حاصل نمی کند بلکه به وخامت آن دامن می
زند؟چرا با وجود اینکه بار ها اعضای شورا از برخی برنامه ها در این حوزه گفته اند
و هزاران گلواژه ی قشنگ سرودند که ما به فضای سبز و درختان احترام می نهیم اما از
طرف دیگر دم خروسشان در خیابان شریعتی با قطع و نابودی ده ها اسله درخت بیرون می
زند؟
شاید خلاصه ی دلیل این همه نا هماهنگی و تعارض یک عنصر مهم
باشد بنام فقدان مدیریت.چیزی که روز اول همین دوستانی که امروز جمعیت 7 یا 9 نفر ی
شورا را تشکیل می دادند فریاد برداشته
بودند و انتقاد می کردند که الامان از مدیران بی کفایت شهرداری و اگر ما بیاییم
چنین می کنیم و چنان.متاسفانه مسأله این است که این مدیران بی تدبیر از همان بدو
کار پنداشتند که مسئله ی فضای سبز کازرون و هزاران مسئله ی دیگر دو دوتا چهار تا
است و با شعار های خوش رنگ و لعاب حل می شود از این بد تر این دوستان حتی این قدر
از تخت سلیمانی غرور خویش پایین نیامدند که در مسیر حل معضل فضای سبز از چند صاحب نظر
کمک بگیرند و خود را علامه ی دهر پنداشتند.
از ثمرات همین عدم مدیریت صحیح و منطقی است که تا کنون
شورای چهارم نتوانسته از سرمایه ی گران بها و در عین حال مجانی نیرو های مردم استفاده کند و پاره ای از وظایف
خود را به آن ها محول کند تا به نحو احسن این رسالت انجام دهند و مهم ترین توجیه
این دوستان برای عدم تشکیل جلسات و ارتباط با این گروه ها را نداشتن وقت می دانند
که دلیلی بس خنده آور و غیر منطقی است چرا که شهرداری و شورایی که نتواند زمان خود
را مدیریت کند دیگر چگونه می خواهد دخل و خرج ملیاردی شهرداری را مدیریت کنند.همین
فقدان مدیریت است که کار را از دست شورا و شهردار خارج می کند و باعث می شود که آب
شهر سربالا رود و تبعات ابوعطا خواندن بعضی گریبانگیر مردم فلک زده شود.
شاید امروز از همه چیز ضروری تر این باشد که در این بحران
آب، بر اسب لجام گسیخته و بی تربیت فضای سبز شهری افساری بزنند و برای این درد بی
درمان علاجی اساسی بجویند.وشاید تنها راه حل برای این ماجرا تغییر نگرش و تفکر خود
پیرامون فضای سبز باشد چرا که تا وقتی درختان برای ما هیچ تفاوتی با صندلی های
خیابان ها یا سطل های زباله نکند وضعیت به همین منوال خواهد بود.
و کلام آخر اینکه اکنون در آستانه ی آغاز سال سوم از سکانداری شورای چهارم می طلبد که مجموعه ی مدیریتی
شهرداری و شورای شهر امسال را با مدیریتی دیگرگون در حوزه ی فضای سبز آغاز کنند و
در این راه از نقش حیاتی و تأثیر گذار فعالان اجتماعی غافل نشوند...