جلالالدین محمّدبن اسعدالدین بن محمّدبن عبدالرحیم بن علی الصدیقی الدوانی مشهور به «جلالالدین» به از حکما و متکلّمان بزرگ است که در همه علوم متداول، بخصوص در علوم عقلی تبحر داشته و در میان شیعه و سنّی محترم بوده است. سنّیها او را از احفاد ابیبکر خلیفه اول و شیعه وی را منتسب بهمحمّد بن ابیبکر، تربیتیافته حضرت علی(علیهالسّلام) میداند. وی در سال830 ه.ق در روستای دوان در نزدیکی کازرون به دنیا آمد.[1] بعد از آنکه علوم مقدماتی را در« دوان» نزد پدرش سعدالدین اسعد فراگرفت،[2] برای تکمیل تحصیلات، دوان را به قصد شیراز ترک کرد. در شیراز دچار مضیقه مالی شد، اما از تحصیل علم باز نماند. [3] او در آنجا نزد استاتیدی همچون سیدصفیالدین عبدالرحمن حسینی ایجی (م: 864) علوم حدیث، مظهرالدین محمد کازرونی، علوم معقول و مجدالدین محمدبن یعقوب فیروزآبادی و ابنجزری تفسیر را فراگفت وشهرت فراوانی در شیراز بهدست آورد؛ بهطوریکه از همه جای دنیا، از روم و آذربایجان و بغداد و هرمز و کرمان و طبرستان و خراسان، دانشپژوهان رهسپار شیراز میشدند و از محضر درس او استفاده میکردند.[4] وی در شیراز شهرت فراوانی بهدست آورد؛ بهحدیکه سلطان یعقوب بایندری که بر عراق، فارس، آذربایجان و کرمان سلطنت میکرد، قاضیالقضاتی ولایت فارس را به او تفویض کرد.[5] وی بعد ازآن، مسافرتهای زیادی به تمام نقاط جهان داشت و با وسایل سخت آن روز به کاشان، قزوین، گیلان و بیشتر نقاط آذربایجان، جزیره هرمز و بندر جرون، لار، هرات و عراق رفت و همهجا از طرف دانشمندان و امرای وقت مورد استقبال قرار میگرفت. او کتابهای مختلفی را در این سفرها بهرشته تحریر درآورد. [6] دوانی، دوباره در زمان سلطنت پادشاهان آق قوینلو بر فارس، به فارس برگشت و مقام قضا را در منطقه با اختیارات تام برعهده گرفت.[7]
دوانی
در سال 908ه.ق، در زمان شاه اسماعیل صفوی و در هنگام بازگشت به وطنش (دوان) در نزدیکی
کازرون مریض شد وسرانجام در روز سه شنبه نهم ربیعالثانی سال 908 هجری قمری
درگذشت. جسد او را به دوان بردند و در بقعه معروف به شیخ عالی، در کنار مزار علیبن
احمد خطیب، بهخاک سپردند.[8]
جلالالدین دوانی گرچه در یک خانواده مشهور سنی شافعی بهدنیا آمد و همانطور که از تألیفاتش مشخص است، مثل عموم مردم فارس، پیرو مذهب شافعی و از نظر اصول عقاید، اشعری بوده است. ولی کم کم به مذهب شیعه اثنی عشری گروید؛ اما بهعلت موقعیت اجتماعی و نفوذی که در میان مردم ایران کرده بود، نتوانست عقیدهاش را اظهار کند. از آنجایی که در اواخر عمر، کتابی فارسی بهنام «نورالهدایه فی اثبات الامامه» نوشت، علمای بزرگی چون علامه بحرالعلوم، شیخ عباس قمی و سیدمحسن امین، وی را پیرو مذهب تشیع میدانند.[9]
آثار و کتب جلالالدین دوانی
ملاجلالالدین
دوانی، رهبر مدرسه جلالیه در بسط و توسعهی تأملات منطقی و فرامنطقی دورهی شیراز
نقش مؤثری داشته است. برخی از افراد مانند قاضی نورالله شوشتری (1019ق) از قدیمیترین
گزارشنویسان آثار دوانی، 46 رساله را از وی معرفی میکند. کوپر نیز آثار گزارششده
دوانی را بالغ بر 75 رساله میداند. در متأخرترین گزارشنویسی، آثار منسوب به
دوانی به 106 رساله بالغ میگردد.[10]
مهمترین آثار وی عبارتند از: شرح بر عقاید عضدیه ایجی، شرح بر تهذیب منطق و کلام
تفتازانی، رسالة الزوراء، اخلاق جلالی، اثبات واجبالوجود و اثبات الواجب القدیم،
انموذج العلوم، التصوف و العرفان، تفسیر آیه کلوا و اشربوا و لا تسرفوا، تفسیر
سوره اخلاص وسوره حجر،نورالهدایه فی اثبات الامامه، رساله در علم کلام، رساله در
علم النّفس، خلق الاعمال، رساله در عدالت، اربعون السلطانیه فی الاحکام
الربانیة و رساله فی تحقیق معنی الانسان.[11]
در بین سفرهایی که داشت، مدتی به نجف اشرف رفت و «رساله زوراء» در حکمت را
درحالیکه مقابل ضریح مطهر ایستاده بود، تصنیف کرد.[12]
دیدگاههای اقتصادی دوانی از سه کتاب اخیر وی استخراج شده است.
دیدگاههای اقتصادی جلالالدین دوانی
تعریف
واژهها با رویکرد اقتصادی؛ دوانی برخی از واژهها را با دیدگاه اقتصادی مورد
بازتعریف قرار داده و بر جوانب اقتصادی آن تأکید ویژه دارد؛ بهعنوان مثال، وی
قناعت را مصرف در حد ضرورت میداند و متذکرمیشود که مصرف، در حد ضرورت نباید منجر
به پسانداز خصوصی و فردی شود و شخص قانع، به شخص سرمایهدار تبدیل شود. بهاعتقاد
وی، حریت یعنی توانایی کسب درآمد از طریقی که به استثمار آلوده نباشد و خرج آن در
طریقی که استثمارکننده نباشد؛ خواه این استثمار از طریق مستقیم اعمال شود، مانند
استثمار دیگری بهوسیله نپرداختن مزد کامل وی، یا از طریق غیر مستقیم اعمال شود؛
مانند تولید کالاهای غیر ضروری که با ایجاد کمبود مصنوعی در عرضه عوامل تولید
دیگران یا از طریق تورّم یا از طریق کمبود کالاهای ضروری استثمار میشوند. دوانی
همانند خواجه نصرالدین طوسی (597-672ه.ق) از صله رحم یک محتوای اقتصادی ارائه
داده؛ در حالیکه در فرهنگ معمول امروز ما چنین محتوایی کاملا متروک شده است. بهنظر
دوانی، صله رحم یعنی خویشاوندان را در مال و رفاه اقتصادی شریک گردانیم. بنابراین
آن صله رحمی که در اسلام آنقدر بر آن توصیه و تأکید شده، صله رحمی نیست که در یک
دید و بازدید ظاهری خلاصه شود. برعکس صله رحم، آن دید و بازدیدی است که پایه اصلی
آنرا اقتصاد تشکیل داده باشد.[13]
لزوم
تحصیل علم اقتصاد؛ دوانی معتقد است که مهمترین مشخصه اقتصاد اسلامی این است که در
آن روابط اقتصادی عاری ازهر نوع استثمار باشد و برای استقرار قسط در روابط اقتصادی
باید آگاهی کامل بر روابط مذکور ایجاد شود. این آگاهی فقط از طریق مطالعه علمی،
مکانیسم عملکرد روابط مذکور حاصل میشود و این مطالعه، چیزی جز دانش اقتصاد نیست؛
لذا تحصیل علم اقتصاد ضروری است.[14]
عدالت
اقتصادی؛ بهنظر دوانی عدالت اقتصادی باید در سه زمینه تولید، توزیع و کیفر مراعات
شود. درباره عدالت در تولید، دوانی به تفاوت بین کالا و خدمت توجه داشته و معتقد
است که باید بین کار انجامشده، برای تولید کالا و دستمزد آن و همچنین بین کار
انجامشده برای تولید خدمت و دستمزد آن رابطه مستقیم برقرار باشد. درباره مبادله
نیز دوانی به تئوری ارزش-کار پایبند بوده و معتقد است که باید مبادله دو کالا یا
دو خدمت، براساس کار متبلور در آندو انجام شود.او همچنین معتقد است که مبادله به
دو صورت مثبت و منفی انجام میشود. مبادله مثبت آن است که حسن ارزشی را بهنام
پیراهن به حسین میدهد و در مقابل ارزشی بهنام صندلی را از حسین میستاند. در این
مبادله، هریک از طرفین، ارزشی را از دست داده و ارزشی را بهدست آوردهاند. اگر
این دو ارزش دادهشده و گرفتهشده برابر نباشد، آن طرف که ارزش کمتر داده و ارزش
بیشتری گرفته است، دیگری را استثنمار میکند و باید در حکومت عدل اسلامی آن ارزش
را از استثمارگر گرفته وبه استثمارشده برگردانده شود. مبادله منفی آن است که حسن
ارزشی را از حسین دریغ دارد و در مقابل، حسین نیز ارزشی برابر آن از حسن دریغ
دارد. برای مثال اگر حسن قرار است 5 ساعت در شخم زدن حسین را کمک کند و حسین 5
ساعت در چیدن میوه وی را یاری رساند و حسن دو ساعت غیبت کند، باید حسین نیز دو
ساعت کمتر برای حسن کار کند. دوانی تأکید میکند که عدالت در کیفر در صورتی مراعات
میشود که کار حسن و حسین از یک نوع باشد و فرضا هردو دارای کار ساده باشند.[15]
وظایف
دولت و تثبیت قیمتها توسط دولت؛ دوانی سه وظیفه مهم برای دولت قائل است:
1.
توسعه ورشد اقتصادی؛ در این وظیفه دولت موظف است درآمد ملی جامعه را چنان افزایش
دهد که کار، غذا، پوشاک و مسکن برای کلیه افراد کشور فراهم شود. بهعلاوه، دولت
باید شهرها را از نظر آبادانی، عمران، خدمات بهداشتی و فرهنگی و غیره مجهز سازد.
2.
شفقت و رأفت بر مردم؛
3.
سپردن کارها به کاردان.
بنابراین
دوانی مهمترین و اولین وظیفه دولت را وظیفهای اقتصادی دانسته است. از آنجا که
ممکن است در یک جامعه عدهای از افراد بهمنظور استثمار دیگران قیمت عدل را در
مبادلات مراعات نکنند و با افزایش قیمت کالاهای خود، دیگران را استثمار نمایند،
دولت باید در اقتصاد دخالت کند و قیمت کالاها و خدمات مورد مبادله را تعیین و
تثبیت کند.[16]
پسانداز
و مدیریت ذخائر؛ دوانی معتقد است که مصرف باید کمتر از درآمد باشد و مقداری از
درآمد که مصرف نمیشود، پسانداز شود؛ تا در روز مبادا بهکار آید. او درباره پسانداز
نیز معتقد است که پسانداز به اشکال مختلف انجام پذیرد، تا اگر یک نوع از آن تلف
شد، انواع دیگر آن سالم بماند. برای مثال نباید تمام پسانداز یک فرد بهصورت نقدی
نگهداری شود؛ چراکه ممکن است دزد یا آتشسوزی کلیه پسانداز را از بین ببرد.[17]
تعاون
اجتماعی؛ بهاعتقاد دوانی، اگر افراد یک جامعه با یکدیگر تعاون نداشته و تقسیم کار
اجتماعی صورت نگرفته باشد، انسان هلاک خواهد شد؛ چراکه انسان نیاز به غذا پوشاک و
مسکن دارد و برای تهیه آنها به ابزار و وسایلی نیاز دارد؛ حال اگر تعاون اجتماعی
نباشد، افراد مجبورند برای تهیه همه مایحتاج خود (دیگ و اجاق و ماشین و چراغ و
غیره) خود اقدام کنند،علاوهبر از دست دادن زمان در یک روز، حتی یکی از ابزارها را
هم نمیتوان تولید کرد. ولی اگر هریک از افراد جامعه، شغلی را بهعهده گیرند، در
یک تعاون اجتماعی شرکت کنند و یکدیگر را استثمار نکنند، کلیه افراد جامعه سعادتمند
خواهند شد و بقا و صفای انسان تحقق خواهد یافت.[18]
نظام
مشاغل؛ دوانی در تنظیم روابط اقتصادی و نظام مشاغل معتقد است که افراد جامعه باید
بیش از یک شغل و صنعت را اختیار کنند و این از اقتضائات عدالت اجتماعی و اقتصادی
است؛[19]
در غیر این صورت، طبیعت افراد که به امر و صناعت خاصی علاقه دارند، بههم خورده و
استعدادهای طبیعیشان در مسیر خود قرار نمیگیرد. او همچنین معتقد است که جامعه
باید تخصصی گردد و از هرکس به اندازه تخصص او استفاده شود. وی هشدارمیدهد که
مبادا یک نفر مسئول تولید چندین نوع کالا یا خدمت شود؛ که در این صورت، بهعلت
وجود عدم تخصص، کارآیی تولید بسیار پایین خواهد بود. بنابر تأکید او هر یک از
افراد این گروه، باید در تولید یک کالای معیّن، مهارت و تخصص یابد؛ تا همه بهکمک
هم بتوانند بیشترین کالا را با کمترین هزینه تولید کنند.[20]
مبادله
و پول؛ دوانی مبادله را یک امر ضروری میداند؛ که بهمنظور تسهیل در این امر باید
از وسیلهای بهنام پول استفاده شود. بهنظراو، پول باید از جنس طلا باشد؛ چراکه
ارزش مقدار کمی ازآن برابر مقدار بسیار زیادی از کالاهای دیگر است. برای همین
استفاده از طلا، انسان را از جابهجا کردن مقادیر سنگین و زیاد کالا از یک مکان به
مکان دیگر در مبادلات بینیاز میسازد.[21]
اولویتهای
اقتصادی؛ دوانی فعالیتهای اقتصادی انسان را مؤخر بر فعالیتهای اقتصادی طبیعت میداند.
او میگوید: تعیین اولویتهای اقتصادی باید براساس و مطابق اولویت اقتصادی طبیعت
اتخاذ شود. در این مورد، مثال میآورد که چون طبیعت، ابتدا غریزه غذا را در نوزاد
فعال میکند و در پستان مادر، شیر را که غذای نوزاد است، بهوجود میآورد، برای
همین باید اولین فعالیت تولیدی جامعه مربوط به تولید مواد غذایی و ضروری انسان
باشد. بههمین جهت باید تولید غذا، پوشاک و مسکن از اولویت خاص برخوردار باشد. طفل
با گریه خود، از حق خود دفاع میکند و برای همین، وی اولویت بعد را به تقویت بنیه
دفاعی داد. با رشد طفل، قوه تعقل و درک وی رشد میکند؛ پس باید در فعالیت اقتصادی
نیز فعالیتهای مربوط به امر آموزش و پرورش، اولویت بعدی را به خود اختصاص دهد و
از آنجا که انسان دو بعد مادی و معنوی و فیزیکی و متافیزیکی دارد، فعالیتهای
تولیدی وی نیز باید در راه ارضای نیازهای مادی و معنوی باشد. بنابراین تولید پل و
راه باید در کنار تولید مسجد و کتابخانه انجام شود.[22]
تحصیل
مهارت؛ دوانی مانند خواجه نصرالدین معتقد است که باید کارگر به کار آموزش بپردازد؛
تا در انجام دادن کار خود مهارت کسب کند و این مهارت باید به حد اعلای خود برسد؛
چراکه تولید یک کارگر ماهر بیشتر و ضایعات وی کمتر خواهد بود. او در موجزترین کلام
مینویسد: «و هرکس که به صناعت موسوم است باید که در آن صناعت تقدیم و کمال طلبد و
به دنائت همت راضی نشود».[23]
صنعت؛
مهمترین مشخصه صنعتی شدن از دیدگاه دوانی آن است که عاری از استثمار انسان باشد.
دوانی در این زمینه مینویسد: «و بدان که هیچ زینت در دنیا نیکوتر از روزی فراخ
نیست و بهترین اسباب آن، صناعتی است که بعد ار اشتمال بر عدالت به عفت و مروت
نزدیک باشد».[24]
او
صنعت را به دو دسته تقسیم میکند. صنعت تولید کالای ضروری و صنعت تولید کالای غیر
ضروری؛ کالای ضروری، کالایی است که بدون آن، زندگی انسان ناممکن است. از جمله
کالاهای ضروری تولید محصولات کشاورزی است. او درباره تولید کالاهای غیرضروری،
زرگری و نقاشی را مثال آورده است.[25]
مخارج
؛ دوانی مخارج را به سه دسته تقسیم کرده است:
1.
مخارج شرعی؛ عبارت است از قسمتی از درآمد که باید بهعنوان حق الله به حکومت
اسلامی پرداخت شود؛ مانند زکات و یا باید صرف مخارج افراد تحت تکفل در خانواده
شود.
2.
مخارج جودی: مخارجی است که بهصورت هدیه یا تحفه به دیگران منتقل میشود.
3.
مخارج دفاعی: این مخارج آن قسمت از درآمد است که بهمنظور جلب نفع یا دفع ضرر باید
پرداخت شود؛ مانند مبلغی که به نگهبان کوچه یا وسیله نقلیه پرداخت میشود.[26]
مصرف؛
دوانی درباره مصرف معتقد است که مصرف در حد کفاف انجام گیرد و از مصرف کالاهای
غیرضروری و تجملی جدا خودداری شود. در مصرف از کالاها و خدمات ضروری باید بهقدر
ضرورت استفاده کرد و هیچگاه نباید کمتر از حد ضرورت مصرف کرد ویا زیر دستان مانند
اهل خانه را مجبور به مصرف کمتر از حد ضرورت نمود.[27]
بیکاری؛
دوانی میگوید که هرکس درجامعه باید تولید یک کالا یا خدمت را بهعهده بگیرد؛ تا
مردم بتوانند کلیه مایحتاج خود را فراهم آورند. برای همین اگر کسی بهنام زهد،
عبادت، دیانت، روحانیت و غیره از تولید کالا و خدمت سر باز زند، گویی دیگران را
استثمار کرده است؛ چراکه از دیگران کالا و خدمت میستاند و خود کالا یا خدمت تحویل
نمیدهد. دوانی نه تنها بیکاری آشکار زاهدان را مورد سرزنش قرار میدهد، بلکه
بیکاری پنهان را نیز تقبیح میکند و آنرا استثمار انسان میداند. بهنظر وی، کسیکه
در ظاهر به شغل قصهگویی، رمالی و مشاغل دیگری که تولید کالا یا خدمت ضروری و مفید
ندارد، اشتغال دارد اگرچه در ظاهر به کاری مشغول است؛ ولی در واقع بیکار است. بههمین
جهت اینگونه بیکاران پنهان نیز به استثمار دیگران مشغولاند.[28]
سیاست؛
دوانی به تبعیت از خواجه نصیر، «سیاست مدن» را بیشتر بهمعنی علم کشورداری بهکار
برده است. بهنظر او، نظام سلطنت، بهترین صورت حکومت است و در آن شاه یا سلطان،
دومین حاکم عدالت و اولین حاکم شریعت است. دوانی بر اصول کلی عدالت توزیعی و
تصحیحی خواجه نصیر در اخلاق ناصری ده اصل میافزاید که باید سلطان مراعات کند؛ تا
اجرای درست عداالت میسّر گردد:
1.
سلطان باید در قضا همواره خود را در جانب مظلوم بیانگارد؛ تا آنچه بر خود
نمیپسندد، بر مظلوم نیز نپسندد.
2.
در کار دعاوی، سرعت عمل را رعایت کند؛ زیرا عدالتی که به تعویق افتد، نفی عدالت
است.
3.
در لذات جنسی و جسمانی فرو نرود؛ که سرانجام آن خرابی دولت است.
4.
احکام سلطانی باید براساس رحم و مدارا باشد؛ نه خشم و تندی.
5.
در رضای خلق، رضای حقّ را بجوید.
6.
نباید رضای خلق را بهبهای عدم رضای حقّ بخرد.
7.
آنجا که تصمیم با او است عدالت را اجرا کند؛ ولی اگر از او تقاضای رحم شود، عفو را
بر عدالت ترجیح دهد.
8.
با پرهیزگاران محشور باشد و گوش به نصایح آنان بسپرد.
9.
هرکس را در مقامی که حقّ او است، بازنشاند و مناصب عالی را به پستزادگان نسپرد.
10.
تنها به آن راضی نباشد که خود از بیعدالتی دوری گزیند؛ بلکه باید جریان امور
حکومت را چنان برقرار کند، که هیچکس از عمّال او متهم به بیعدالتی نشود.[29]
پینوشت:
[1].
نوربخش، سیما؛ زندگی، آثار و اندیشههای جلالالدین دوانی، مجله تحقیقات اسلامی،
1378، سال سیزدهم، ش49، ص208.
[2].
موسوی خوانساری، میرزامحمدباقر؛ روضات الجنات، بیروت، الدار الاسلامیه، 1411ق، ج2،
ص234.
[3].
شکوهی، ابوالفضل؛ زندگی و اندیشه سیاسی جلالالدین دوانی، مجله آشنایی با میراث،
لوامعالاشراق، زمستان 1377، سال اول، ش3، ص237.
[4].
دوانی، جلالالدین محمد و خواجویی الاصفهانی، اسماعیل؛ سبع رسائل، ترجمه
سیداحمدتویسرکانی، تهران، میراث مکتوب، 1381، 2002 م، ص21–23، مقدمه مصحح؛ نور
بخش، سیما؛ زندگی، آثار و اندیشههای جلالالدین دوانی، مجله تحقیقات اسلامی،
1378، سال سیزدهم، ش49، ص208.
ص213
و 214.
[5].
یوسفیراد، مرتضی؛ اندیشه سیاسی جلالالدین دوانی، قم، بوستان کتاب، 1387، چاپ
اول، ص20.
[6].
نوربخش، سیما؛ پیشین، ص208 و 209.
[7].
نوربخش، سیما؛ پیشین، ص208 و 209.
[8].
دوانی، علی؛پیشین، ص425.
[9].یوسفیراد،
مرتضی، پیشین، ص32 و دوانی، علی؛مفاخر اسلام، تهران، امیر کبیر، 1364، ج4، ص422.
[10].
فرامرزقراملکی، احد؛آرا و آثار منطقی جلال الدین دوانی، مجله اندیشه دینی، 1383،
ش10، ص86.
[11].
صدیقی، بختیارحسین؛جلالالدین دوانی، کامران فانی (برگرفته از کتاب تاریخ فلسفه در
اسلام)، تهران، نشر دانش، بیتا، جلد دوم،ص42.
[12].
یوسفیراد، مرتضی؛ پیشین، ص27.
[13].توانایان
فرد، حسن؛تاریخ اندیشههای اقتصادی در جهان اسلام، تهران،فرودین، 1361، ص43.
[14].
غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر؛تاریخ اندیشههای اقتصادی متفکران مسلمان، تهران،
انتشارات پیام نور، 1389، چاپ اول، ص207.
[15].
همان، ص209.
[16].
همان.
[17].
همان.
[18]توانایان
فرد، حسن، پیشین؛ ص68.
[19].
دوانی، جلالالدین؛لوامعالاشراق فی مکارم الاخلاق (اخلاق جلالی)،بیجا، بینا، بیتا،
ص226.
[20].
غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر؛ پیشین، ص210.
[21].
همان، ص211.
[22].
توانایان فرد، حسن؛ پیشین، ص60.
[23].
همان، ص214.
[24].
توانایان فرد، حسن، پیشین، ص65.
[25].
غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر؛ پیشین، ص214.
[26].
همان، ص215.
[27].
توانایان فرد، حسن؛ پیشین، ص65.
[28].
غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر؛ پیشین، ص217.
[29].
صدیقی، بختیار حسین؛ پیشین، ص43 و نوربخش، سیما؛ پیشین، ص218 و 219.