جناب
آقای حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا خرسند امام جمعه ی محترم کازرون
سلام
علیکم و با عرض ادب و احترام
... کاش یکی پیدا می شد و کمی نمک روی زخم مان
می ریخت، تا مثلاً به حساب مان آورده باشند، و اقلاً بفهمیم که هستیم!
شاید
می خواستیم نه مثل پرستوها، اما با دیگر مهاجران از کازرون برویم، چون دل مان عجیب
هوای آش پشت پا کرده است!
این
جا پشت کوه قاف است و چشم ها کله ی سر، و مردم خودشان را هم نمی بینند چه خواسته دیگران
را!
این
جا سقف آسمان خیلی بلند است و دست مان برای چیدن حتی یک ستاره هم به هوا نمی رسد! شاید هم با این همه درخشندگی در آسمان کشور بی ستاره ایم!
این
جا بازی لج، و لجبازی بازی رواج شده است و ما شهروندان پیروز مندانه بازنده ی گیم هایش
هستیم!، غافل از این که خودشان و خودمان در این بازی،
شهرسبزی هستیم! و بارها در بازی بین قافی ها با ناداوری قافیه ها را باخته ایم و ردیف
هم از دست مان گریخته است!
شاید
تقدیرمان را بد نوشته اند، شاید هم سرنوشت مان را خوش نه سرشته اند!
به
هر حال؛
سعادت
ملاقات رییس جمهور محترم را که نداشته ایم!
استاندارمان
هم که دیر آمد و زود رفت!
نماینده
ی مان که نو قدم و نو مجلس است!
فرماندار
هم که می گویند می خواهد تشریف ببرد!
شوراییان
هم که کمتر از یک سال دیگر مهمان مان نیستند!
در
شهرداری هم که کسی به کسی نیست!
به
راستی پاسخگو پس کیست؟!
تنها
شما می مانید و خدای تان! و ما و هزار خواسته و مطالبات به جای مان!
پشت
کوه قاف آخر دنیاست و باید مواظب بود تا به انتهای آخرت پرت مان نکنند!
کمی
آن طرف تر هم که به اسم توسعه، سبزی درخت های مان را می بُرند و می بَرند و سیاهی قیرمان
هدیه می آورند و می دهند!
این
جا از قدیم ها هابیل و قابیلیست! و بعضی ها هم تحمل شنیدن درستی را ندارند و با انتقام
جویی نادرست، حسادت شان را می نویسند!
این
جا باید دستت به گوشه ی کلاهت باشد تا بادش نبرد، چون خیلی ها همراه با بادِعوضی، عوض
شده اند و به حساب خودشان کسی!
ولی
من هنوز هم بهادر ریاضی هستم؛ سر به زیر چون خوشه ی گندم و زبان گویا و خاک پای مردم!
کاش
کسی صدای مان را می شنید! و یک تیکه نمک توی جیب مان می گذاشت تا چشم زخم این همه
*بسامانی* های شهرستان را نخوریم!!!
از
بس که دور از جان تان معتاد داریم و در این کم بارانی ها از صدقه ی سر برخی ها گدا
بارانیم!
و
بس که آمار طلاق مان بالاست و بیکارهای مان در حد اعلاست و ماشاءالله تا دل تان بخواهد
در محاکم پرونده داریم!
شاید
فریادمان به گوش کسی نرسد اما بی داد هم نمی نشینیم!
حاج
آقا؛
تصدق
عبایت
و
جذبه ی آن نگاهت
و
یک سجده ی نابت
و
التماس هزار هزار دعایت.
شهر
در بلاتکلیفیِ غریبِ یک بی عاریست!
خطرناک
است؛
و
نشان دهنده ی عجیبِ یک ناکاریست!
و
معلوم نیست که ما کازرونی ها تاوان کدام بی گناهی را می دهیم؟! خودمانیم ها؛!
چه
گونه این گونه می مانیم ها!؟
مستدعی
است دستی به روضه ی یک نصیحت از آستین برون بیاورید و شهر را به مهربانی یک مشکل گشایی
برسانید که گره کار از دست مسؤولان در رفته است!
و
انگیزه ای برای شان نمانده و دودِ این آتش سوزیِ بی تفاوتیِ نیزار های پریشانی، به
زودی در چشمان مان خواهد نشست!
و
امیدهای مان به نا امیدی، و آرزوهای مان به سرآب، و رؤیاهای مان ابدی می شوند!
و
شاید معجزه ای باید! که دعا هم در این کم ایمانی و بی تعهدی بعضی ها کارساز نمی افتد،
مگر یک اشاره ی صواب حضرت عالی در مسیر وحدت! و البته به شدت، و نیز چشم غره ای به
حِدّت، با آنانی که می خواهند همیشه قافی بمانیم!
ز
پشت کوه قاف می آیم و قیافه ام قافیست /
و
شکر آن که قافیه دارم ردیف بیت مان کافیست!
سایه
ی عالی متعالی، لطف تان مدام و عزت تان مستدام
بهادر
ریاضی
کازرون
تیرماه95
الحمدالله خدا که بهت داده. بیا بجای مغازه سازی و پاساژ سازی یک کار مولد داشته باش برای شهرت که آوازه کالای کازرونی را بالا ببری و هم تعدادی جوان بیکار را مشغول به کار.
خدا خیرت دهد
اولا شما مگه حساب مالی آقای ریاضی رو چک کردی که با اطمینان با صراحت میگی بیا وسرمایه گذاری کن برای جوانان کازرون ؟؟؟
چه بسیار سرمایه داران دیروز هستند که امروز باسیلی صورتشونو سرخ نگهداشتن...
وثانیامگه ما تو این مملکت و شهرستان کم منابع داریم که اگر کسی اعتراض کرد خودشم باید پیش قراول برای رفع مشکلات مالی شهرستان بشه؟؟
وثالثا مگه شما خبر ازوضع اقتصادی نابسامان مملکت ندارید که فک میکنید یه مغازه داری مث آقای ریاضی باید از نون زن وبچش بذاره بر رفع مشکل یک شهر ویا حتی بقول شما سه تا جوان بیکار....
حالا میخاد این مغازه دار بقال باشه یاطلا فروش....
درضمن ازهمه کازرونیهای عزیز خواهش میکنم برای پیشرفت کازرون همدل باشیم.
درود
کدام تقدیس و کدام ثنا گویی
اتفاقاً نامه بی پرده نگاشته شده
و به همه به نوعی تلنگر زده شده
العاقل یکفی الاشاره
ممنون
متین فرمودید
چرا جوش آوردی
مگه ساخت و ساز ایجاد اشتغال نیست
چشمهات را بشور
کاری به ریاضی نداشته باش متن نامه را بخون
یه وقت فکر می کنن حسودیت شده
یا فکر می کنن با نویسنده ی نامه مشکل داری
وقتی حرف می زنی مواظب باش از دهنت چیزی بیرون بیاد که بقیه بهت نخندن
راجع به مشکلات کازرون بگو
راجع به مخاطبان در نامه
راجع به کمبودهایی که این بنده ی خدا ازش صحبت کرده
چه کار به پاساژ داری
اصلا تو چرا میای توی پاساژی که این بنده ی خدا ساخته
برو جایی دیگه و برای این طرز تفکرت یه لباس ادب بخر
مودب باش
بگو که نظرت راجع به بیکاری و طلاق و معتاد و انسان های حسود چیه
بگو نظرت راجع به لجبازی مسوولان شهرستان با هم چیه
بگو که آیا این نامه می تونه ثمربخش باشه و آیا در این شهر توسط امام جمعه وحدت برقرار میشه
هر هر هر فکر می کنی بقیه هم می خندن
هر هر هر فکر می کنی جوان کازرونی هستی
کجا توی دل ءدم های بیکار یا کارگرانی که 5 ماه حقوق نگرفتن را می دونی
شهرداری که نرفتی که ببینی چه بلایی سر سازندگان و سرمایه گذاران میاد
محیط زیستی هم که نیستی که بدونی بر یدن درخت یعنی چه
حتما شهروند کازرون هم نیستی که دود دو دستگی سیاسیون توی چشمت رفته باشه
هر هر هر بدون فکر پیام میذاری
پسته ی بی مغز چون لب وا کند رسوا شود
تربیت نااهل را چون کردگان بر گنبد است
جوان کازرونی هر هر هر
که چی
پیامت سرشار از حسادت تنگ نظری و کوته بینی است
و بیشتر بوی انتقام میده
هر هر هر
بیکاری کالا
خدا خیرت بدهد
خدا به راه راست هدایتت بکند
لطفا کمی با محبت تر
هر کسی مختار است که نظرش را در این قسمت بگذارد
با احترام به جناب عالی و پیداست که به بنده لطف دارید اما کاش مهربانانه تر جواب می دادید
جوان است و مطالبه گر و اجساساتی
باز هم ممنون از لطف شما
گل فرمودی
بالاخره ما باید حرف مان را بزنیم
شاید به جای تره خرد کردن ریحان بکارند!
اتفاقاً من آن قدر بیداری کشیده ام که سالهاست خواب از دستم فراری شده
به هر روی از جناب عالی کمال تشکر را دارم
و البته به فرموده ی جناب عالی شهرستان بزرگ کازرون
سلام
خدا سلامتی بده
عزیز دلم ممنون که نظر گذاشتی
متاسفأنه خیلی از سرمایه گذاران کازرونی و غیر بومی خواستند توی این شهر سرمایه گذاری کنند تا حداقل مشکلی از بیکاری حل شود ولی دوستان ما در شورای قبلی به یک سرمایه گذار که خواسته بود پارکینگ ابوذر را طبقاتی بسازد و مغازه احداث کند و غیره بعد از روزها مذاکره به طرف گفته بودن چه قدر درآمد داره و طرف هم روی کاغذ رقم خیلی خوبی را از سرمایه گذاری خودش و برداشت درآمد و سود گفته بود که حضرات پس از شور با هم گفته بودند چرا این پول ها توی جیب خودمان نرود و قصد می کنند که با جیب خالی و بدهکاری های معمول شهرداری خودشان طرح را اجرا کنندو آن طرف سرمایه گذار رفت و این طرف ها بی پول ماندند و پس از سال ها هنوز همان پارکینگ و همان وضعیت بی پارکینگی در مرکز شهر
سرمایه گذار دیگری را بعضی از دل سوزان شهرستان به کازرون می آورند آن سرمایه گذار می گوید از پل آب گینه تا دریاچه پلاژ می زنم تفریجگاه درست می کنم اله و بله و یک پروژه ی بزرگ که در خاور میانه مطرح باشد به این فرد می گویند این همه پول را از کجا آورده ای و طرف هم شبانه از کازرون می رود
همین نزدیکی ها آقای فرماندار یک سرمایه گذار را می آورد تا یک پروژه ی بزرگ تفریحی سیاحتی و هتل 5 ستاره در سید حسین دایر کند که همین رفتار از کجا آورده ای و تنگ نظری و خودمان می سازیم و عدم همکاری و غیره که طرف فرار کرد و در اول بوشهر یک پارک آبی زیبا و بزرگ را زده و افتتاح هم کرد که باید رفت و دید
عزیز دلم هنوز توی شهرداری و دیگر ادارات این شهرستان شاید نرفته ای که چه بلایی به سر آدم می آورند و چه بروکراسی یا کاغز بازی و دیگر چیزها که عطای سرمایه گذاری را به لقایش می بخشی و می روی
فکر می کنی چرا تا کازرونی ها دست شان به دهن شان می رسد فرار را بر قرار ترجیح می دهند
به جناب عالی جسارت نشود از بس تنگ نظری در این شهر حاکم است
حالا بنده ی حقیر که نه پولی دارم و نه مال و منالی چیزی هم که به گفته ی جناب عالی خدا داده الهی شکر و خدا به صاحبانش بیشتر بده چون بنده فقط مجری هستم و هزار مرتبه شکر که با صاحبان پاساژی که شما فرمودید صحبت کردم تا در شهرستان خودشان و زادگاه مادری شان سرمایه گذاری کنند البته آن ها ناراحت از این که در شیراز این پول ها را هزینه نکرده اند و شما ناراحت از این که پاساژ دارند و من ناراحت از این که جلو آن ها و شما شرمنده شده ام که توی شهر خودمان پاساژ و شهربازی ساختیم و جناب عالی نیش زبان مان می زنی هر چند که صدها جوان در همین مغازه ها مشغول به کار می شوند و نان در می آورند البته اگر به نظر جناب عالی کاسبی در مغازه و پاساژ راه درآمد باشد و بیکاری را کمی پوشش بدهد
درد دل زیاد است جوان کازرونی عزیز
به قول خود ما کازرونی ها توش خودم کشته بیرونش شما ببخشید بیرونش دیگران
راستی نفرمودی که نظر شما به عنوان یک جوان کازرونی نسبت به متن نامه چه بود و کجاش خوب و کجاش بد و چرا؟
کاری به بنده ی حقیر و قیافه و مال و منال و داشته و نداشته و حزب و گروه هم نداشته باش نامه چه طور بود آیا تاثیری هم دارد ی نه و چرا ما مردم کازرون این قدر نسبت به هم بد هستیم و نه خواهنده و دارای بخل و حسادت و چرا از دیگر شهرستان ها مدیر و مسؤول برای مان می آورند با این که این همه رجل سیاسی و فرهیخته و اندیشمند و کاربلد داریم؟!
ببخشید که بی پرده صحبت کردم دل مان خون است ولی به خاطر علاقه و عشقی که به شهرما داریم مانده ایم و از دو طرف سرکوفت می خوریم والا خیلی دل مان می خواهد آش پشن بای رفتن از کازرون را به خاطر خیلی از ناملایماتش بخوریم اما از گلوی مان پایین نمی رود چون کازرونی هستیم و عاشق و دیوانه و شاید بنده احمق باشم که...
خدا به شما هم خیر بدهد
خدا به شما هم خیر بده
خاک پای شما هستم
چند سال قبل با حمایت مردم با غیرت کازرون و مهندس موصلی و شورای وقت تیم هندبال را سوپر لیگی کردیم اما مبالغ زیادی هم از جیب گذاشتم ولی هیچ کس ما را حمایت نکرد و متاسفانه ...
البته امیدواریم که بتوانیم کاری بکنیم
مسئله ی اصلی مالی است
مهندس نکویی فرد رییس هیات هندبال کازرون خیلی زحمت می کشد اما بودجه ندارد و دستش خالی است م هیچ ارگان یا نهاد یا بخش خصوصی هم کمک نمی کند
ما 3 بازیکن در تیم دوم ایران داریم و 2 بازیکن در تیم اول کشور
و چند بازیکن خوب دیگر
تیم کازرن می تواند با پشتوانه ی مالی اول تا سوم ایران باشد
به امید چنین روزی
بنده هم به جناب عالی عشق می ورزم و دوست تان دارم
و ممنون از پیام تان
حقیقتا سالها بود که جای همچنین متنهایی خالی بود وحرفهای شما به عقیده بنده درد دل اکثریت مردم مظلوم کازرونه وامیدوارم که همه اهل قلم اینطور دغدغه داشته باشندومسِیولین برای یکبار هم که شده کدورتهای شخصی را دور بریزندوبه مشکلات مردم رسیده وباری از دوش مردم انقلابی این شهرستان بردارندوالعاقبت للمتقین
یا مهدی
سپاس گزارم
نظر لطف شماست
و ممنون از پیام زیبای تان
باب مارلی جامائیکایی ستاره ی موزیک رِگه
در سال 1978 به جامائیکا بازگشت و کنسرت یک عشق(One Love) را اجرا کرد. او که از آزادی ، تبعیض نژادی و جنگ میخواند و در ستایش صلح، آهنگ های خود را میسرایید، در جریان این کنسرت از رهبران دو حزب اصلی خون خوته و مخالف یک دیگر دعوت کرد تا به روی صحنه رفتند و در حين اجرای ترانه ای به همين نام دست آنها را در دست يکديگر گذاشت و با این کار خود از ایجاد یک جنگ داخلی بزرگ جلوگیری کرد. پس از آن بود که برای اجرا در جشنی که به مناسبت روز استقلال زیمباوه گرفته شده بود دعوت شد
پس امکان دارد که امام جمعه ،روحانی بزرگ و پدر معنوی شهرستان برای ایجاد وحدت پا پیش بگذارد و برای کازرون عزیز همه ی گروها را به وحدت برساند و از مسؤولان بخواهد تا با جان و دل برای پیشرفت و آبادانی شهرستان وقت بگذارند و زحمت بکشند و فارغ از جناح و جزب و گروه و دسته به فکر آبادانی شهرستان باشند
و در انتخاب نماینده با هم به تعامل برسند و دو دستگی و چند دستگی را کنار بگذارند تا مردم این شهرستان یک آب خنک از گلوی شان پایین برود و ما مردم این قدر در سر و کله ی هم نکوبیم و سیاسیون هم این قدر سیاسی عمل نکنند
مثل اصفهانی ها که می گویند بر سر اسلام جنگ و جدل داریم اما بر سر اصفهان هرگز
سپاس گزارم که پیام پیام داری را گذاشتید
ما فقط ظاهر زندگی دیگران را می بینیم
جوان عزیز کازرونی
جناب آقای بهادر ریاضی عزیز ، نه نیاز به تملق گویی دارد نه دنبال پست و منصب است
همیشه صحبت هایش از سر دوستس و دلسوزی بوده
آرزوی سربلندی برای بهادر جان
عزیزمی
سپاسگزارم
پیروز باشید
از پیامی که گذاشتید ممنون
امیدوارم این گونه که فرمودید نباشم
شما یکی از شخصیت های مورد قبول مردم این شهر هستید و همیشه مقالات شما رو مطالعه میکنم و به وبلاگ شما سر میزنم
مدتی گذشته تعدادی دانشجو برای شما ایمیل هایی ارسال کردند و از شما حمایت (غیر مالی!!!) خواستند برای راه اندازی انجمن متخصصین کازرون. اما به ایمیل ها پاسخ ندادید و حتی حاضر نشدید آنها را ملاقات کنید...
با اینکه همیشه در فضای مجازی موجب افتخار این شهر هستید اما یادتون باشه انتظار داریم در عمل هم اینگونه باشید
همیشه در صحنه های سیاسی حاضر بودید!
اما یادتان باشد پیشرفت در علم و اشتغال زایی برای جوانان سبب اقتدار این شهر و کشور می شود...!
موفق باشید
بنده و مطالبم همیشه از طرف جناب عالی مورد عنایت قرار گرفته ایم
و منوجه هستم که به بنده محبت دارید
و سپاس گزار شما هستم
اما به همین ماه مبارک قسم
از ایمیل هایی که فرمودید خبر ندارم شاید به خاطر این که خیلی در قسمت ایمیل رفت و آمد ندارم یا سر رشته ندارم و الا باعث افتخار بنده است که از طرف تعدادی دانشجوی تحصیل کرده به حساب آمده ام
پس خواهشمندم شفاف در این مورد در خصوصی وبلاگ قهرمان برایم توضیح دهید تا اطاعت امر کنم و هر کاری که دستم بیاید جتی مالی در خدمت شما باشم
باز هم می گویم که باعث افتخار بنده است حتی شاید برای مکان که در خدمت شان بگذارم
خدا شاهده که هیچ دعوت نامه ای و هیچ درخواست ملاقاتی را ندیده و نشنیده ام
به جدت قسم که بی تقصیرم
اما آماده ی هر گونه همکاری هستم با افتخار
بسیار خوشحالم که کازرون شیرمردی مثل شما دارد بنده در یک کارخونه صنعتی در شیراز هستم که بسیاری از مدیرانش و کارمندانش کازرونی هستند و همیشه با همکاران افسوس می خوریم چرا در شهر خودمون چنین کارخونه ای نبود، کمی به شهر های دیگر استان نگاه کنیم که چه پیشرفتی داشته اند به عنوان مثال به شهرک صنعتی ملوسجان شهرستان سپیدان سر بزنید ببینید چقدر کارخونه وجود داره تو را بخدا مسئولین بفکر این کازرون مظلوم و جوانانش باشید.
کوچک کازرونی عزیز مقیم شیراز هم هستم
کازرونی ها در تمام کشور و حتی نقاطی از دنیا افتخار آفرین هستند هم از نظر صنعتی و هم از نظر علمی و فرهنگی و ...
شما هم افتخار ما هستید
این جا متاسفانه کارخانه جات که نداریم هیچ ؛ خیلی از شرکت های صنعتی و کارخانجات هم دارد تعطیل می شود
و هیچ کس هم به فکر این جوانان نیست
سپاس گزارم
دوست عزیز دلسوختگی خود را فقط صرف نوشتن مشکلات شهر نکن . امروز ما به اشخاصی نیازمندیم که نه فقط پاسبان محیط سبزمان باشد بلکه در شهر خود نیازمند کسانی هستیم که گذشته های زیبای شهر را نیز برای آیندگان تصویر کند یکی با برس نقاشی یکی با خامه قلم . پس از طعن کنندگان نهراس .
اتفاقا امام جمعه عزیز زبان گویای کازرون است وبس .در جلسه حضور استاندار سه مشکل را برای شهرستان عنوان نمودند :۱_تونل بناف ۲_دریاچه۳_سد نرگسی
ظاهرا ایشون مشکل کل شهرستان را بیان نمودند نه خبری از روستاها وبخشها ونه مشکل اقتصادی و.......ومشکل محور ارژن به قایمیه مشکل شهرستان بود نه شهر کازرون مشکل بیکاری جوانان ومشکلات فرهنگی و..........ربطی به شهر کازرون ندارد.ایشان نماینده ولایت در شهر کازرون است نه شهرستان کازرون .حقیر زبان گویا وقلم شیوای شما آقای ریاضی را می ستایم ومعتقدم در شهرکازرون هم چراغهایی روشن شود ماشهروندان هم از روشنایی وآن هرچند اندک بهره مند خواهیم شد .
مثلا اینکه جناب امام جمعه در قضیه بیمارستان که از اصلی ترین نیاز مردم است همراهی نکردند چه ربطش به زمین وقفی ، مگر اوقاف خودش صاحاب ندارد که از وقفش دفاع کند و لازم به دخالت جناب خرسند باشد اصلا مگر جناب خرسند مسئول آن وقف بوده است ؟
اما در خصوص نیت واقف محترم که گفته اید وقفش در اختیار امام جمعه محترم است برای رفتن ملت به خانه خدا ،شما بفرمایید تاکنون چه کسی با کمک هزینه این وقف به حج رفته است که کسی اسمش را نشنفته است؟
متاسفانه امام جمعه ما فقط و فقط دنبال مسایل سیاسیه
ای کاش یکم دغدغه مشکلات مردم رو داشت
امر به معروف ونهی از منکر مراتبی دارد یکی از ان اینه که خود شخص از منکرات بدور باشد .
مسولیتتان چی هست ؟البته ببخشید جهت اطلاع
چند روز پیش پاساژ برلیان بودم سرویس بهداشتی کثیف مایع نداشت پله برقی کار نمی کرد البته ار روز اول کار نمی کرد اگه اونجا اتش سوزی بشه نه اطفا هست نه اعلانی .پارکینک کثیف
چه توضیحی دارید؟
ودیدیم و شنیدیم مدتها قبل کوچه که متعلق به مردم هست توسط شخصی گرفته شد وبه پاساژ تبدیل شد نظرتان راچع به این موضوح چی ؟
****************** ***************
خداوکیلی خیلیها از افراد وبعضی از مسولین در کازرون فکر می کنند مردم کورند وکرند زبان ندارند
مثلا زندانی که درحال مرخصی هست در گل ریزان برای ز ندانیها در کنار افراد سرشناس حقوقی دیده می شودو هراران دیگر