|
سی
و یک شهریور ماه سالروز درگذشت بانوی شاعر نجمه زارع است. تنها یک بار او را دیدم.
تابستان هشتاد بود. یک سالی بود مهندسی عمران می خواند من نیز دو سالی بود همین رشته
را تمام و مشغول به کار شده بودم. جلسه انجمن شعر بیشاپور کازرون بود. شعرش را خواند
غزل عاشقانه "اتوبوسی که ممکن است". شب همان روز کپی اشعار تحسین برانگیزش
را از جمال اژدری گرفتم و خواندم. سال هشتاد و یک به رسم اخوانیه ها یک غزل برایش گفتم
اما از کار خودم راضی نبودم. غزلم را فقط برای جمال خواندم. حالا اما از این شعر چهارده سال و از کوچ نجمه یازده
سال سال گذشته است. آن را بدون تغییر می گذارم.
نجمه
سال شصت ویک در کازرون به دنیا آمد و همان اوان کودکی به قم مهاجرت کرد. نجیب زندگی
کرد نجیب شعر گفت و نجیب کوچ کرد. یادش گرامی
آن
دخترک که بود که انگشت زد به ماه
با
واژه های خط خطی و شعر راه راه
دار
و ندار من همه را با قطار برد
از
روی ریل های کلامم گذشت آه!
آقا
سلام! سلسله ی صبرتان مدام
لطفا
بگیر گیسوی من را میان چاه
این
حلقه وقف قافله ی آدمیت است
محتاج
می شوند به آن از گدا و شاه
آن
دخترک که بود که انگار هیچوقت
لب
وا نکرده بود به نقالی گناه
انگار
با سرایت شعرش به خونمان
تبدیل
می شدیم به پیران خانقاه
در
امتداد بارش سوگندهای او
در
جاده، در مجاورت این شب سیاه
سر
می زنم به آن "اتوبوسی که ممکن است"
او
را سوار بوفه ی خود برده اشتباه.
حسین رضوی فرد
1381/04/11
سلامی مخصوص به عزیز دلم حسین جان !
استاد مهندس حسین رضویفرد نه تنها مهندسی متخصص است و نه تنها استاد هنر شعر و خطاطی است. هرچند ایشان مملو از هنرهای زیبای فراوان است , اما آنچه که _ به نظر حقیر _ در ایشان بسیار بارز است , هنر "وفاداری" و "اهتمام" و احترام به دیگران است.
کمترین شاهد عرضم , همین متن یادبود که فرموده اند و آنرا مزین به غزلی بس زیبا از خود کرده اند. یا ده گانه ای که برای شهرش کازرون سروده اند.
همت کنیم و قدر چنین گوهرهایی را بدانیم پیش از آنکه در یادبودشان بسراییم !!
روح آن مرحومه شاد و استاد رضویفرد انشاءالله برمراد.
یاحق
یاعلی
پیشنهاد میکنم شعرهای نجمه زارع را در اینترنت جستجو کنید و از خواندن زلال کلماتش پی به افکار آسمانی او ببرید.