بسیاری
از نظریهپردازان معتقدند انقلاب اسلامی، انقلابی «فرهنگی» است. آن هم فرهنگی که برگرفته
از داشتهها و ذخایر تمدنی و هویتی جامعهی ایران است. پس انقلاب اسلامی ریشه در فرهنگ
ناب اسلامی – ایرانی دارد. بنابراین یکی از شروط اساسی تداوم انقلاب اسلامی، زنده
نگاه داشتن همین «فرهنگ» مربوط به جامعهی ایران است.
البته واضح است که وقتی صحبت از
فرهنگ میکنیم، یعنی فرهنگ با همهی مؤلفهها و عناصر آن، اعم از عناصر اسلامیت و ایرانیت. بر همین اساس، کار در حوزهی
فرهنگ همواره به عنوان یکی از سرفصلها و دغدغههای رهبران انقلاب اسلامی مورد توجه
و نظر بوده است.
شهریور
سال 91، رهبر انقلاب در دیدار با رئیس محترم جمهور و اعضای هیئت دولت، نسبت به کارهای
سطحی در حوزهی فرهنگ، هشدار دادند و فرمودند: «من یک جمله عرض بکنم، به کارهاى سطحى
نباید اکتفا کرد. به کارهاى عمیقتر، کارهاى بنیانىتر، کارهایى که از یکىشان دهها
کار صادر میشود و نشئت میگیرد، توجه کنید. من یک وقتى نسخهاى از آن کارهاى عمیقِ
لازم را به آقاى رئیسجمهور دادم؛ همانها باید دنبال شود و باید دنبال میشد. در
باب فرهنگ باید به شدت مراقبت شود که ما به فرهنگ مهاجم کمک نکنیم. فرهنگ مهاجم خطرناک
است. اگر ما فرهنگ عمومى کشور و فرهنگى که نخبگان و مردم و قشرهاى گوناگون را به سمت
یک هدفى هدایت میکند نتوانیم از آسیب دشمن محفوظ بداریم، کار خیلى مشکل خواهد شد؛
هر چه هم شما تصمیم بگیرید، اینها مىآیند خرابش میکنند و جور دیگرى منعکس خواهد
شد.»
این
موضوع را دشمن به خوبی فهمیده بود که به دلیل ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی، برای استحالهی
از درون انقلاب، میبایست اول از همه به سراغ فرهنگ جامعهی ایران بیاید و به آن هجمه
ببرد؛ هرچند ناخدای همیشه بیدار انقلاب اسلامی، بیش از 20 سال پیش متوجه این موضوع
شده بودند و با انواع و اقسام کلمات و اصطلاحات (چون تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی،
ناتوی فرهنگی، جنگ نرم) در این مورد بیانات و سخنانی را ایراد فرمودهاند.
این
موضوعات بیانگر آن است که برای مبارزهی با جنگ نرم دشمن و از کار انداختن پروژههای
آنان در حوزهی فرهنگی، میبایست در حوزهی «نظر» و «عمل» دست به تولید محتوا بزنیم؛
اما متأسفانه در سالهای اخیر و به خصوص از ابتدای امسال، چنان که مشهود است، «بودجهی
فرهنگی» بسیاری از نهادها، سازمانها و مؤسسات فرهنگی کاهش چشمگیری داشتهاند.
البته
برخی از صاحبنظران معتقدند که بخشی از کاهش بودجهی مراکز و نهادهای فرهنگی نیز به
تصمیمات مجلس شورای اسلامی بر میگردد. این افراد معتقدند که مجلس در جریان تصویب
بودجه، کمک مالی دولت به 157 مؤسسه و مرکز فرهنگی را حذف کرد. استدلال نمایندگان موافق
این موضوع آن بود که چون این مؤسسات و نهادها «غیردولتی» محسوب میشوند، مجلس نمیتواند
مانند بودجههای دولتی، نظارت کافی بر آنها داشته باشد.
مضافاً
اینکه کاهش بودجهی مراکز فرهنگی دارای عواقب و ضررهایی است که شاید جبران آنها سخت
باشد.
روی
زمین ماندن پروژههای فرهنگی:
متاسفانه
در شهرستان کازرون که از پیشینه فرهنگی و هنری برجسته برخوردار و در زمینه های نمایشی،
هنرهای تجسمی و هنرهای آیینی شناخته شده می باشد، بسیاری از برنامه های فرهنگی حتی
در سطح برگزاری نمایشگاه ها نیز به تعطیلی کشیده شده است.
نکته
قابل تامل، تعطیلی فعالیت های زیر بنایی و شناسنامه دار فرهنگی و هنری کازرون در دوسال
گذشته است؛ که گواه آن را می توان تعطیلی سوگواره
عکس محرم بعد از گذشت 8 سال از برپایی این نمایشگاه، تعطیلی جشنواره منطقه ای فیلم
نامه نویسی بیشاپور پس از 3 دوره، اعمال فشار با نگاه سلیقه ای بر روند فعالیت انجمن
ادبی بیشاپور و عدم اختصاص بودجه به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نام برد.
جای
بسی تاسف است که همزمان با این رکود در شهرستان کازرون، دیگر شهرستان های نه چندان
دیرپا در عرصه فرهنگ و هنر، گوی سبقت را با برگزاری جشنواره هایی مانند: جشنواره تئاتر
پسامهر فسا، جشنواره تولید محصولات فرهنگی در جهرم، جشنواره هنرهای آوایی لارستان و...
از کازرون خمود ربوده اند.
قابل
ذکر است در این جا باید اشاره ای به تلاش های زنده یاد مرحوم حاج محمد مرحمتی نمود
که با پیشنهادات موثر خود در شورای فرهنگ عمومی شهرستان و پیگیری های مداوم با حمایت
امام جمعه محترم کازرون، برنامه های موثری هم چون کنگره بین المللی سلمان فارسی، بزرگداشت
علامه علی دوانی و دهه فرهنگ شهرستان کازرون درحوزه فرهنگ اجرا گردید؛ که البته بخش
عمده ای از هزینه برگزاری بسیاری از این برنامه ها برعهده خود هنرمندان و یا کمک های
درون شهرستانی و با حضور اسپانسر بوده است.
اگرچه
نگارنده به خوبی میداند که یقیناً در این بین، بسیاری از این پروژهها از مطلوبیت
و ضرورت کافی برخوردار نیستند، اما این دلیل نمیشود که فعالیتهای پژوهشی و فرهنگی
تعطیل شوند و به بهانه کمبود بودجه، وظیفه ذاتی یک دستگاه دولتی را دیگر نهادها به
سلیقه خود به اجرا در آورند. و چه بسا در این بین از مباحث نظارتی وزارت ارشاد نیز مغفول مانند.
مگر در سایر حوزهها نظیر حوزههای
اقتصادی و سیاسی، با چنین آفتی روبهرو نیستیم؟ مگر همهی پروژههای اقتصادی از مطلوبیت
صددرصدی برخوردارند؟ و آیا با این بهانه میتوان کل پروژههای اقتصادی را تعطیل کرد؟
در
دورانی که کشور درگیر مسئلهی مهمی چون جنگ نرم است و دشمنان انقلاب اسلامی برای ضربه
زدن به انقلاب، میلیاردها دلار به مؤسسات فرهنگی و پژوهشی خود کمک میکنند، نمیتوان
فرهنگ را نادیده گرفت و بودجهی مراکز فرهنگی را کاهش داد. در خط مقدم مبارزه با تهاجم
فرهنگی دشمن، نهادها فرهنگی و کارشناسان فرهنگی قرار دارند و بر سیاستمداران و حاکمان
فرض است که حتی بیش از گذشته به این حوزهی مظلوم رسیدگی کنند که روزگاری نه چندان
دور، بزرگ مردی حکیم میگفت فرهنگ آن چیزی است که حاضرم برای آن جانم را بدهم.