دوان، دوسیران، جره، شاپور و سیدحسین از جمله روستاهایی
هستند که توانمندی لازم برای تبدیل شدن به یک دهکده ی توریستی یا به فولی روستای
هدف گردشگری را دارند. دوان به واسطه ی نمای زیبای پلکانی و تاکستان های زیبایش،
این قابلیت را کاملا دارا می باشد و دوسیران نیز به خاطر نمای زیبا و باغات انجیر
و خانه های باستانی اش این توانمندی را بالقوه دار می باشد. روستای جره نیز به
خاطر وجود زیباترین و گسترده ترین نرگس زارهای کازرون هر ساله می تواند برگزار
کننده ی جشنواره های گل نرگس بوده و سالانه هزاران گردشگر را از نقاط مختلف ایران
به سوی خود بکشاند. روستاهای شاپور و سیدحسین نیز به واسطه ی چشمه های ساسان و
سراب اردشیر و شهر تاریخی بیشاپور و امامزاده سیدحسین قابلیت ارزشمندی برای این کار داشته و دارند .
اما به خوبی باید دانست که تنها عنوان روستای گردشگری برای
تبدیل شدن آن ها به آنچه می بایست، کافی نیست. مدیریت و برنامه ریزی نیز لازم است.
آموزش افراد و شهروندان نیز ضروریست. فرهنگ سازی نیز باید مد نظر قرار گیرد. باید
به گردشگران بهای لازم داده شود و برخوردها و روابط برخوردی منطقی و آبرومندانه و
در شان و منزلت نام کازرون باشد. اینکه یک
اتوبوس گردشگر از شهر دیگری با دلخوشی بیاید و با ناراحتی برود، یعنی بر باد رفتن
آبرو و اعتبار شهرستان و دور ریختن هزینه ها و برنامه ریزی ها صورت گرفته .
از سوی دیگر فضا و
محیط نیز باید در شان نام یک روستای گردشگری باشد. در این میان مشخصاً باید به نام
روستای تاریخی دوان اشاره نمائیم. در چند
هفته پیش نیز در مطلبی جداگانه به لزوم حفظ بافت تاریخی و معماری اصیل دوان اشاره
نمودیم و گفتیم که اگر قرار است این روستا به آنچه لیاقتش در زمینه گردشگری است
برسد باید فضای روستا و کوچه ها و خانه ها جذابیت لازم را برای جذب گردشگر داشته
باشد. بنابراین باید تا سر حد امکان از تخریب بافت قدیمی روستا جلوگیری نمود و با
اجرای طرح های ابتکاری کوچه ها و معابر را آماده حضور گردشگران نمود .
اما مشکل دیگری که بر سر راه تبدیل شدن دوان به یک روستای
استاندارد گردشگری است، مسیرهای ورودی به این روستای تاریخی است که متاسفانه در
سال های اخیر با وجود همه ی تذکرات مداوم در رسانه ها، به زشت ترین شکل ممکن با
انواع و اقسام زباله ها پوشانده شده است. فرض کنید همین امروز یک اتوبوس گردشگر
قصد ورود به روستای دوان را دارد. از فلکه علامه دوانی که بگذریم و خانه های شهر
را کم کم پشت سر بگذاریم، وارد دشت دوان می شویم. جاده ای باریک و پر از چاله و چوله
و دست انداز با آسفالتی که بیش از سی سال قدمت دارد. در دو سوی جاده چیزی جز نخاله
ها و آوارهای ساختمانی به چشم نمی آید و گردشگران کامیون ها و وانت بارهایی را خواهند
دید که آوار ساختمانی و زباله های خانگی خود را آورده و در دو سوی جاده تخلیه می
کنند. بی آنکه از کسی ترس و واهمه ای داشته باشند. کمی آن سوتر، صدها و هزاران قطعه
ظروف یکبار مصرف و مواد پلاستیکی رها شده در طبیعت به چشم می آید که باد آنها را
برده و در لابه لای خارها و علف ها و درختچه
های دور بر جاده اسیر شده اند و منظره ای
زشت و ناهمگون به طبیعت آنجا بخشیده اند. خب مسلما با دیدن این چشم اندازها، احساس
ناخوشایندی به هر تازه وارد دست می دهد. اگر بر حسب اتفاق اتوبوس حامل گردشگران
کمی توقف کرده و مسافران پیاده شوند، بوی تعفن زباله ها و مردار حیوانات آنان را چنان آزار خواهد داد
که از آمدن خود پشیمان می گردند.
آری این حال و روز جاده ای است که شما را به سوی عروس روستاهای
کازرون یعنی دوان می کشاند. از سمت جاده ی دانشگاه آزاد هم که به سوی دوان بیایید،
باز وضعیت از این هم بدتر است و حجم مواد زائد رها شده در دو سوی جاده بیداد می
کند و واقعاً مشخص نیست که متولی نگهداری و حراست از این جاده چه کسی یا کدام نهاد
و ارگان است؟ دهیاری روستای دوان که با زدن چند تابلو در نقاط مختلف جاده به ریختن
هر گونه آشغال در این مسیر هشدار داده اما این تابلوهای کوچک تاثیر آن چنان زیادی
نداشته و نخواهد داشت؛ و لزوم افزایش فرهنگ عمومی ضروری می نماید. از میان نهادهای دولتی نیز واقعاً مشخص نیست که
حریم این جاده در تملک کدام نهاد و سازمان است و متولی آن کیست؟ شهرداری یا اداره
راه سازی یا نهاد دیگری...
از سوی دیگر همان گونه که پیش از این نیز بارها گفته و نوشته شده، این جاده یکی از مسیرهای ورزش و پیاده روی مردم می باشد و دیدن این صحنه های زشت برای مردمی که هر صبح یا بعدازظهر به قصد سلامتی و تندرستی و پیاده روی به این مکان می آیند، بسیار سخت و آزار دهنده است. همانطور که همگان می دانند، هر ساله از اواخر زمستان تا اواخر بهار، با رویش انواع و اقسام گل های وحشی و گیاهان معطر دارویی در این دشت زیبا، چشم اندازی بی نظیر بوجود می آید. حیف نیست که گل های شب بو و معطر دشت دوان در پشت خاکریزی از زباله های ما مردم مدفون گردد و عطر دن های وحشی دوان با بوی تعفن آشغال های خانگی ما در هم آمیزد؟
چرا همیشه منتظریم تا دولت یا یک نهاد و سازمان رسمی بیاید و کاری
انجام دهد؟ به نظر من باید از خودمان شروع کنیم. اگر هر خانواده کازرونی به خودش
این اجازه را ندهد که آشغال های خود را آورده و در طبیعت رها کند، قطعاً در زمانی
بسیار کوتاه بازهم شاهد زیبای این مسیر خواهیم بود. پیشنهاد دیگر به اداره منابع
طبیعی است که در بخش هایی از این جاده که در تملک آن اداره می باشد، درختانی همچون
کنار کاشته تا با رویش سریع آنان، چهره ی زیبایی از طبیعت خودنمایی کند.