|
برج
پلاسیده
یک
برج پلاسیده درآن شهرپراز دود!
آوارشد
و قاتل مردان وطن بود!
آتش
زد و ویران شد و یک لحظه فرو ریخت!
برگردنمان
رشته ی اندوه بیاویخت!
پرپر
زدن چلچله ها درد بزرگیست!
سوزنده
تر از آتش هجران پدر چیست؟!
می
نالد و می سوزد و چون گندم بریان!
دردانه
ی باباست از این حادثه گریان!
زیباست
که بودند پر از حس رشادت!
خوش
طعم بود شربت جوشان شهادت!
شرمنده
ام ازشعله ی جهلی که بپاهست!
ازپورتره
و سلفی این قاطبه ی مست!
ای
هموطنان حادثه مفهوم عمیقیست!
در
شعر من و عکس شما و هیجان نیست!
(پیمان
خوبکار)
آقای خوبکار درود بر شما. ضمن تایید "فریادهای دلسوزانه" تان , بنده نیز چند بغض در گلو دارم که لازمه بترکانم :
آخ که چی میشد :
اگه این ... گوشی به دست , بجای چند لایک بیشتر , "کمک" می کردند؟
اگه فرهنگ همکاری و تخلیه فوری و راه دادن به وسایل امدادی حاکم بود ؟
اگه دلاور مردامون تجهیزات کافی میداشتند؟
اگه تفکر و قدرت "مدیریت بحران" درست و حسابی قبل و حین رخداد حاکم میبود ؟
اگه در نوسازی و به موقع , زور شهرداری به مالک گردن کلفت میرسید ؟
اگه شهرداری در خصوص تخلیه و نوسازی , وظیفه ش رو نصفه و نیمه انجام داده بود ؟
اگه مالک , بجز پول , چیزهای دیگه مثل انسانیت و امنیت هم سرش میشد ؟
اگه مالکش آقای خوشفکری چون مرحوم القانیان بود ؟
اگه اونهمه وسایل و لوازم انفجار در اون پلاسیده ساختمان دپو نشده بود ؟
اگه کپسولای آتش نشانی موجود , خالی و بلا عمل نبودند ؟
اگه سیم کشی و کلید و پریز ها فرسوده و خطرناک نبودند ؟
اگه ساختمان نوسازی شده و دارای گازکشی بود و نیازی به اونهمه پیکنیک , گازوییل و مواد منفجره نبود ؟
و و و و و ........
حداقلش این بود که ده ها آتش نشان دلاور و نیز برخی مغازه داران و مشتری های بی گناه , این چند روز رو پیش خانواده هاشون بودن نه زیر آوار !!!! حد اقلش !
راستی , آیا این آخرین کشتار و اتلاف از این دست است ؟!!! گمون نکنم!! تا اره در این دار است خرس مهمون کفتار است !
خداوند روح رفتگان را شاد فرماید.
یا حق
یا علی