به
گزارش کازرون نما به نقل از خبرگزاری ایسنا، دشت سرمشهد در جنوب غربی ایران حدّ
فاصل شهرستانهای کازرون، فراشبند و برازجان واقع شده و طول آن حدود 60 و عرض آن
12 کیلومتر است؛ دشتی که با کوههای سروک، خلجی، گچ و تاپو احاطه شده و درختان
کنار، رملگ، بنه، کلخونگ، بادامکوهی و درختچههای نیمه بیابانی، پوششی زیبا بر آن
کشیده است.
در
انتهای شمال غربی این دشت پهناور، رود و چشمه درهکَرو و در انتهای شرقی آن،
رودخانه شورعبدلعلی و شور جریان دارد و همین دو، جریان زندگی و آبادانی را در طول
سالیان دراز گذشته تاریخ تا امروز درون رگ های دشت جاری ساخته است.
تاریخ
را که واکاویم، سرمشهد در مسیر ارتباطی مرکز پارس باستان به دریای پارس قرار داشته
و با توجه به جغرافیای منطقه، مراکز مسکونی شهری و روستایی متعددی در آن شکل گرفته
بود؛ مراکزی که تا گذشتهای نهچندان دور در همین حوالی دهه شصت هجری شمسی، بقایای
آن بود.
پارسا
قاسمی، دانشجوی دوره دکترای باستان شناسی در خصوص این منطقه به ایسنا گفت: در دوره
ساسانی مهمترین مرکز استقراری سرمشهد، محوطه شهری کَلیکوهه (به زبان ترکی یعنی
خرابه و ویران) بوده است. وسعت این شهر، بیش از هشتصد هکتار است که امروزه در
حاشیه روستای تل سامان/قزل بیگلو قرار دارد.
او
اضافه کرد: شواهد باستانشناسی نشان میدهد این شهر توسط ساسانیان ساختهشده و تا
سدههای شش و هفت هجری یک مرکز فعال اقتصادی و بازگانی در جنوب ایران بوده است؛
اهمیت و رونق این شهر را همین بس که باگذشت هزاران سال هنوز هم دهها یادمان
باشکوه ساسانی پابرجا دارد؛ شناختهشدهترین اثر باستانی سرمشهد، نقش برجسته بهرام
دوم و کتیبه فارسی میانه کر تیر (روحانی ارشد دوره ساسانی) است .
قاسمی
اضافه کرد: از نظر وسعت شاید کمتر شهری در ایران مانند کَلیکوهه باشد، این شهرِ
مهم تا پیش از شکلگیری روستاهای فعلی، در آرامش و سلامت خود بود؛ اما بهیکباره
و بعد از سال 1360، با یکجانشین شدن عشایر منطقه و شروع ساخت و سازها و عملیات
کشاورزی صنعتی همهچیز دگرگون شد.
او
تصریح کرد: در سالهای اخیر این دشت تاریخی با شدیدترین تعرض و تخریبها روبرو
بوده و اگر سودجویان به همین شکل به فعالیتشان ادامه دهند، بقایای این شهر بهزودی
از این دشت پاک خواهد شد. شبی نیست که صدای کلنگ نامردمان و سودجویان آثار
باستانی، بقایای دیوار بناهای آن را خراب نکنند، در دل این شهر کهن تپهای نیست که
قاچاقچیان در آن گودال و تونلی نکنده باشند. سنت پلیدی که قدمت آن در این منطقه به
سه دهه اخیر باز میگردد .
قاسمی
اضافه کرد: هر مخروبه مدفونی در این شهر، بارها و بارها به دست غارتگران فرهنگ و
تمدن زیرورو شده و هر تکه سفال لعابدارش بهدفعات متعدد در زیر کلنگ قاچاقیان
میراثِ کهن رنگباخته و با آغاز هر مهر و آمدن نخستین قطرهبارانی، خیش دهقان بیمهری
به بهانه کشت جو و گندم، گوشهای از این شناسنامه ارزشمند را نابود میکند.
او
اعتقاد دارد که برخی کشاورزان و مالکان بزرگ اراضی این منطقه، یا به بهانه گسترش
زمینهایشان یا در توهم یافتن عتیقهای که زندگی آنان را متحول کند! مدام در حال
تسطیح و جست و جو در این اراضی هستند.
قاسمی
با اشاره به اینکه در دولت گذشته تعدادی مجوز چاه در این منطقه صادر شده است، گفت:
چنین اقدامی، مجوز به دست سودجویانی داده که در این سالهای اوج خشکسالی و بیآبی،
بخشی از شناسنامه کهن سرزمین پارس را ویران و حتی محیط زیست اطراف آن را هم دستخوش
تخریب و دگرگونی کنند.
او
با تصریح اینکه بیشتر مجوزهای حفر چاه صادر شده در محدوده حریم این شهر، مربوط به
زمان دولت قبل است، گفت: اعتقاد دارم که سازمان میراث فرهنگی بهعنوان متولی امور
حفظ و نگهداری یادمانهای باستانی باید مانع چنین فاجعه بزرگی میشد، در دولت
قبل، در راستای تصمیم مدیران ارشد آن دولت و انتقال آن از تهران بهجاهای دیگر،
خود ویرانتر از هر ویرانه این شهر بود .
قاسمی
گفت: هرساله تخریب و ترفندهای نابودکننده سودجویان در این دیار بیمهر بیشتر و
بیشتر میشود. کلنگ قاچاقچیان و سودجویان آثار باستانی هرساله در این منطقه با
توان فزونتر از قبل به ویرانی ادامه میدهند. ادوات کشاورزی مخرب با سرعتی بیشتر
به جنگ ریشههای درختان داخل و حاشیه این شهر میرود تا رفتهرفته خشک شوند و
زمینه برای تخریب یادمانهای باستانی آغاز شود. در کمتر از هشت سال گذشته، بیش از
نیمی از آثار این شهر تسطیح و نابودشده است و هرسال بر عمق این فاجعه جبرانناپذیر
افزوده میشود .
این
باستانشناس تاکید دارد که ترفندهای تخریب یادمانهای باستانی در این دیار بیشمار
است و عدهای به نام کشاورزی و برخی در لباس زنبورداری و گروهی در جامه دامدار و
دامپرور، در کمین این خرابهها نشستهاند تا بقایای مانده را هم از بین ببرند.
او
با ابراز تاسف از اینکه شهر کلیکوهه، به عنوان یکی از مراکز بزرگ جمعیتی دوران
ساسانی و آغاز دوره اسلامی، واپسین نفسهایش را میکشد، گفت: سودجویان آثار
باستانی بیشتر از پژوهشگران و باستانشناسان ما با این شهر آشنا هستند.
این
باستانشناس اضافه کرد: در اغلب مکانهای دشتسر مشهد وضع مانند کَلیکوهه دردناک
است. در محوطههای باستانی "داربلوط"، "خنگ سوار"، "قنات
باغ" و "خلجی" همین فاجعه غمانگیز تکرار و ضلع شمال محوطه قنات
باغ هم به لطف کشاورزان تسطیح شده و بخش میانی آن نیز کشت میشود .
او
با بیان اینکه در داربلوط این فاجعه سابقه بیشتری دارد، گفت: روی پشته جنوب شرقی
محوطه داربلوط، درختان زیتون کشت شد، اما خشکید؛ امروز بخش زیادی از بقایای مدفون
بخش غربی این مکان بهطور کامل تسطیح شده است .
این
باستانشناس اضافه کرد: در سالهای اخیر اداره محترم راه با همکاری امور عشایر
منطقه، در حق کَلیکوهه، این نگین بیصاحب، لطف فراوان داشته و از وسط آن بزرگراهی
به پهنای تاریخ ویرانگری ایجاد کرده است؛ عملیات مشابه دیگری توسط همین نهاد، در
پایین دست قلعه تیر و کمی به سمت شرق در حاشیه خنگ سوار انجام شده است.
به
گزارش ایسنا، شاید باورکردنی نیست شهری که هزاران سال در زیرخاک مدفون بوده تا به
روش علمی به دنیا معرفی شود، در مدت کمتر از سی سال، با ظهور کشاورزی صنعتی و به
لطف وجود سودجویانِ آثار باستانی، تخریب و نابود شود .
امید
است هر چه زودتر بومیان بافرهنگ و نگهبانان میراث واقعی این منطقه، از خواب بیدار
شوند و بیش از این اجازه ندهند سودجویان، دلالان و غارتگران میراث بشری، تیشه به
ریشه یادمانهای باستانی این دیار کهن بزنند. چشم امید بهروزی خواهیم بست که علم
و ضابطه در کشور ما جای رابطههای نابودکننده و ویرانگر را بگیرد تا هر سودجویی بهراحتی
و درنهایت ضعف مسئولان میراث فرهنگی و محیطزیست مجوز فعالیت و تخریب در یک محوطه
باستانی را دریافت نکند .