هفته گذشته بود که به اتفاق خانواده بعدازظهر جمعه دقایقی را به پارک طالقانی (تنگ تیکاب) رفته بودیم و در بدو ورود نکته ای که موجب بحث میان اعضای خانواده شد، مساله تاریکی فضای پارک و مشکل سیستم روشنایی آن بود و اینکه این پارک کوهستانی زیبا که روزی با آبشار مصنوعی و آبنمای آن همراه با نورپردازی مناسب و نوع معماری المانهای متناسب با محیط آن و قهوه خانه و رستوران سنتی زیبا جزو یکی از نقاط دیدنی کازرون محسوب می گردید، امروزه اینگونه تاریک، مخروبه، ساکت و صدالبته نا امن با چمن هایی خشکیده به مکان تجمع مترودترین افراد اجتماع و محلی جهت ارتکاب انواع بزهکاری بدل گردیده. تردیدی هم نخواهد بود که گسترده شدن سایه چنین فضایی بر سر این پارک و کم رونقی حضور خانواده ها در آن کم رونقی چایخانه سنتی آن را نیز به همراه داشته باشد و این چایخانه که با فضاسازی زیبا در غار باشکوهی در سالهای گذشته همه را با خوردن یک چای و یا شامی سنتی شامل کباب کنجه یا جگر و… به وجد می آورد، امروز تنها به مشتریان خاص خود سیگار، قلیان و نهایتا بستنی یا آب میوه آنهم در انواع محدود ارائه می کند.
در پایین شهر اما و در ورودی شهر اقبال با پارک حاشیه ای مردانی است که این روزها با رونق بسیار و نورپردازی و چمن عالی مملو از خانواده هایی است که ترجیح می دهند شام خود را به اتفاق هم یا حتی همراه با میهمانانشان به جای فضای دلگیر خانه در این مکان شادی آفرین صرف نمایند. اما علی رغم اینکه خانواده ما هم این پارک را بر پارک تاریک طالقانی ترجیح داد، فراموش نکردیم که روزگاری نیز پارک تنگ تیکاپ در دوران اوج خود نیز غرق در نور و سبزه، پذیرای مردم کازرون بود. این در حالی است که در مطبوعات محلی هر از چندگاهی شاهد انتقاد از فضای نامطلوب عمرانی و فرهنگی پارکهای سطح شهر هستیم که عموما با احداث یک پارک جدید فروغ چندین پارک دیگر افول کرده و شهرداری نیز عموما به دلیل مشکلات مالی و عدم در اختیار داشتن نیروی انسانی کافی بیشتر بر نگهداری پارکهای جدید الاحداث تمرکز می نماید و دیگر توانی برای نگهداری از سایر پارکها برای معاونت فضای سبز باقی نمی ماند. در این رابطه نگاهی به وضع کنونی پارکهای طالقانی، باغ نظر، سلمان، معلم، رفیع و میدان امام حسین و نیز پارکهای محله ای چون پارک جنب درمانگاه باقرالعلوم و پارک واقع در خیابان جنب تپه شادی(منتهی به فلکه چمران)و… خود می تواند شاهدی بر این مدعا باشد.
چنین مشکلاتی در نگهداری و تعمیرات و به روز رسانی مبلمانهای شهری در کنار سایر خرده کاستیها و مشکلات عمرانی شهر که عمدتا در قالب بوق آزاد و یا پیام خوانندگان مطبوعات در جراید محلی عنوان می گردد و یا مشکلات فراوان عمرانی که در سلسله مقالات دوست بزرگوار جناب آقای محمد عباسی مورد نقد و بررسی همراه با ارائه راه حل های پیشنهادی قرار می گیرد (و البته معمولا هم از سوی هیچ مسئولی مورد توجه قرار نگرفته و یا کسی در صدد رفع آن بر نمی آید ) این دلیل را در ذهن تداعی می کند که مدیران شهری خصوصا شهردار و مدیران زیرمجموعه آن که متولی اصلی و سیاستگذار زیبا سازی و روان سازی چیدمانهای شهر هستند در بی تدبیری و سوء مدیریت و نوعی بی توجهی به تذکرات عقلا و منتقدان شهر به سر می برند. اما نگارنده در لابه لای این سطور به دنبال آن است که دلایل این کاستی ها را به ضعف منابع ناشی از عدم وجود آلترناتورهای مالی شهرداری و کمبود منابع انسانی ناشی از همان ضعف اول و سایر سیاستهای اداری و استخدامی دولت معرفی نماید. خوشبختانه امروز در شرایطی که شهردار فعلی کازرون به لحاظ عملکرد دارای کارنامه قابل قبولی در میان اکثریت قریب به اتفاق جریانهای فکری اجتماعی و سیاسی شهر است، این تغییر جهت پیکان اتهام از شخص مدیران به سمت مسائل جانبی که مدیران شهری با آن درگیر هستند کار ساده تری است.
در حقیقت آنچه که قرار است در ادامه این مقدمه چینی تقریبا طولانی و در قالب چند بخش در روزهای آینده بیان گردد، راهکارهای تامین منابع مالی شهرداری هاست که به دلیل خودکفا بودن از یک سو و معضل عوارض گریزی مردم از سوی دیگر امروزه این منابع در وضعیت مناسبی قرار ندارد. نگارنده در کنکاشی به دنبال بیان این دیدگاه است که بتواند مدیران شهری را متقاعد سازد که راهکارهای دیگری همچون استفاده از عوارض غیر مستقیم مردم و نیز استفاده از نیروهای بالقوه و پتانسیل های نهفته مردمی و اجتماعی را جهت جبران کمبود منابع مالی و انسانی خود به کارگیرد. یا به عبارت ساده تر شاید شهروندانی نتوانند پول نقد به عنوان عوارض پرداخت نمایند اما در قبال آن می توان به شهرداری خدمات مورد نیازش را ارائه کنند. بدین ترتیب هم عوارض یک شهروند پرداخت گردیده و هم بار مالی شهرداری کمتر شده است منتها این فرایند تراز درآمد و هزینه شهرداری در یک سیستم مالی مجازی صورت می گیرد که اتفاقا چیزی غیر متعارف و نامعقول هم نیست و نظام های مالی و اقتصادی آن را پذیرفته اند. اما پیشنهادی که در این راستا قرار است از دل این سطور استخراج گردد، بحث مفصل تری است که علی رغم خام بودن می تواند قطعه کاری باشد که با چکش کاری فرم موجه و قابل ارائه ای به خود گیرد و با همت اساتید و کارشناسان اجتماعی و مدیریت شهری به عنوان یک دکترین جلب مشارکت مردمی جهت مدیریت شهری ارائه گردد. اما جهت روشن شدن بیشتر آن جا دارد که قبلا به بازخوانی مقاله ای که در بهار 85 در پی فراخوان مسابقه مقاله نویسی شهرداری کازرون به مناسبت روز شوراها توسط نگارنده ارائه گردید پرداخته شود. لازم به ذکر است که متاسفانه نظر نگارنده که در قالب آن مقاله به عنوان یک تز کوچک شهری مطرح گردید مورد نقد و اعلام نظر کارشناسان خبره مدیریت شهری و اجتماعی قرار نگرفت و لذا جا دارد در این مقال که شاید دسترسی کارشناسان بدان بیشتر باشد مجددا آن مقاله به عنوان یک پیشگفتار ارائه گردد تا بحث و پیشنهاد تکمیلی در ادامه و در بخشهای بعدی به بحث گذاشته شود و تا رسیدن به آن بخش، خوانندگان محترم دو پاراگراف اول این نوشته را در پرانتزی در ذهن خود نگه دارند تا در قسمتهای دوم یا سوم بازگشتب به آن داشته باشیم.
"چگونگی جلب مشارکتهای مردمی با توجه به خودکفا بودن شهرداریها"*
شاید یکی از اصلی ترین دلیل تمایل انسانها به زیستن در قالب جوامع، بهره مندی از مشارکت یکدیگر در عرصه های مختلف و تعامل در راستای داشتن یک زیستگاه مطلوب و پویا بوده است. در حقیقت یک جامعه که متشکل از تعدادی عناصر تشکیل دهنده می باشد، بر محور مشارکت تمامی عناصر مجموعه در راستای یک هدف مشخص استوار است و چنانچه یک عنصر در حرکت و پویش این مجموعه(در جهت رسیدن به هدف و آرمان مجموعه) نقشی را ایفا ننماید و یا به درستی به وظائف محوله عمل نکند، به عنوان یک عنصر نامطلوب و یا یک عنصر مخرب و مختل کننده در آن مجموعه تلقی می گردد.
به عنوان مثال اگر ما یک ساعت را به عنوان یک مجموعه و یا جامعه در نظر بگیریم، تک تک چرخها و فنرها و پیچها و بدنه و عقربه ها به عنوان عناصر تشکیل دهنده این مجموعه قلمداد می گردند که با مشارکت در راستای هدف مجموعه که همان محاسبه زمان است است، نقش خود را هرچند کوچک ایفا می نماید و طبیعی است که در این مجموعه میزان کار و مسئولیت هر عنصر به نسبت محل قرارگیری و نوع وظیفه متفاوت و دارای اهمیت و حساسیت های خاص خود است و نقش هیچکدام در جای خود کوچک و قابل انکار نیست. حال چنانچه چرخ دنده ای در این فرایند از حرکت بازایستد، یا موجب مختل شدن حرکت کل مجموعه می گردد و یا حداقل به دلیل جلوگیری از حرکت روان سایر اجزا، انرژی بیشتری را در این بخش هدر می دهد که اثرات آن می تواند مثلا با ضعیف شدن زود به زود باطری و یا افت دقت ساعت بروز یابد که این برای مجموعه هزینه و ضعفی مادی و معنوی محسوب می گردد.
ادامه دارد...
روز سيزده به در امسال را در پارك تنگ تيكو يا طالقاني گذرانديم و روز بعد هم كازرون را ترك كردم. هنوز حلاوت كازرون را با ياد آن روز و آن پارك با خود دارم. مطالب خوبي نوشته ايد. معتقدم اگر مسوولان شهري كازرون بخواهند مي شود كارهاي خوب و ماندگاري را در كازرون انجام داد اما فكر مي كنم نمي خواهند.
مهدي تقي نژاد
مطلع بسیار خوب و البته مطلب لازمی را شروع کرده اید . بی صبرانه منتظر بخش های بعدی هستم و امیدوارم مورد توجه مسوولین هم قرار گیرد .
یا علی
دغدغه من امروز ديروز و در نهايت هميشه براي پيشرفت شهرمان رويكردي علمي در زمينه مديريت شهري است كه اين مساله را در سايه مديريت سنتي و بي اطلاع عزيزان مسوول و عدم سواد كافي ايشان در اين زمينه هميشه با شكست رو به رو مي ديده ام.نظر حقير اين است كه در قالب اين سايت قوي و تازه تاسيس نيرو هاي خوبي چون شما حلقه تدوين نقشه راه مديريت شهري كازرون عزيز را فراهم آورده و در اين راستا دست به شناسايي و تربيت مديران شهري لايق براي آينده نچندان دور اين ديار كهن بزنند. حركت شما را در ادامه سلسله مقالاتتان ارج مي نهم
ممنون که خبرکردی
برخلاف دوست عزیزی که اولین نظر رو به ثبت رسانده اند،بنده از اون دست آدمایی ام که میگم با یه گل بهار میشه