اردیبهشت ما یادآور دو حادثه تاریخی برای شهرستان کازرون است. سفر دو همراه و همرزم انقلاب به کازرون (یکی در قامت ریاست جمهوری و دیگری در قامت رهبری نظام جمهوری اسلامی) اتفاقا در یک روز البته به فاصله 12 سال رخ داد.
16 اردیبهشت یادآور اولین
رييس جمهوری است که در تاريخ ايران به کازرون سفر کرد. آیتالله هاشمی رفسنجانی
در سال 1375 طي سفر شش روزهاي که به استان فارس داشت، آخرين برنامهي خود را
سخنراني در جمع مردم کازرون قرار داد. او حوالي ظهر روز 16 ارديبهشت ماه به جمع پرشور
مردمي وارد شد که از صبح در استادیوم شهدای کازرون انتظار او را ميکشيدند.
او در ابتدای سخنان خود خطاب به مردم کازرون گفت: «حقیقتاً برای بنده در میان شما مردم بزرگوار کازرون یک لحظات ماندنی و جاویدانی است که فکر میکنم هیچوقت از خاطره من بیرون نخواهد رفت؛ به این جهت که این مردم را شاداب و باطراوت و بانشاط در صحنه میبینم. و بهخاطر عشق و علاقهای که به شما مردم دارم و از صمیم دل مردم را دوست میدارم و دیدن این منظرهها و شادیها کلی به من توان و روحیه میدهد. هیچ چیز برای من زیباتر از این نیست که مردمان سرحال و شاداب و متبسم و دارای روحیههای نیرومند اسلامی و انسانی ببینم که نمونه خوبش را امروز در کازرون میبینم و این آخرین سخنرانی من در استان فارس که بدرقهی بسیار زیبا و قابل توجهی در سفر 6 روزه من است.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی در ادامه به شناخت خود از کازرون و تاریخ درخشانش اشاره کرد و گفت: «تاریخ کازرون را بهخاطر علاقهای که به افتخارات گذشته ایران دارم، خوب خواندهام و دلم میخواست فرصتی بود که ریزهکاریهایی که از کازرون میدانم [را] در جمع شما هم مطرح کنم ولی چنین فرصتی نیست. کازرون را ما فقط با آثار باستانی بسیار باارزشش که نمودار تمدنی کهن است نمیشناسیم. علاوه بر آنها ما کازرون را با ادامه روحیات سلحشوری و مردانگی، قناعت و تلاش موفق مردمش در اداره زندگیشان و حفظ میهنشان و پایداری و استقامت در ایمانشان شناختهایم. در دوران انقلاب یکی از شهرهایی که همیشه پشتیبان انقلاب بود در همه لحظات، این شهرستان بود و در جنگ جزو نمونههای خوبی بودید که از امتحان الهی خوب بیرون آمدید و تعداد فراوان شهدا و آزادگان و جانبازانتان گواه این مطلبی است که خود شما بهتر از من میدانید.»
اما دوازده سال بعد دقیقاً در روز 16 اردیبهشت 1387 آيتالله خامنهاي به عنوان رهبري نظام جمهوري اسلامي به شهرستان کازرون سفر کرد. در اين روز نیز اهالي شهرها و روستاهاي کازرون از صبح زود براي ديدار با ايشان در استاديوم شهداي کازرون حضور يافتند.
آیت الله خامنهای در ابتداي سخنانشان، به واسطهی عدم سفر به کازرون در ایام ریاست جمهوری خویش، خود را بدهکار مردم این شهرستان دانسته، فرمودند: «خداي متعال را سپاسگزارم که اين توفيق را به اين بندهي حقير عطا فرمود که در جمع پر شورِ مؤمنِ انقلابي مردم کازرون در اين سفر بتوانم شرکت کنم. من در واقع به مردم کازرون بدهکار بودم؛ در سفرهاي قبلي در دوران رياست جمهوري به استان فارس، اين توفيق دست نداده بود؛ خدا را سپاسگزارم که تفضّل فرمود و من توانستم از اين شهري که از لحاظ سابقهي تاريخي، از لحاظ نشانههاي عميق انقلابي، يکي از درخشانترين شهرهاي فارس، بلکه سراسر کشور محسوب ميشود، ديدار کنم و در جمع شما برادران عزيز، خواهران عزيز شرکت کنم. اين جلسه هم بحمدالله مالامال است از ذوق و معنويت و روحيهي انقلابي و اعتقاد عميق ديني؛ و اين يکي از تفضلات پروردگار به شما مردم عزيز است که پاداشي است براي تلاش طولاني مدتِ شما در گذشتهي تاريخ در مجاهدت در راه خدا.»
ايشان همچنين از سوابق درخشان مردم کازرون از قبيل مقابله با استعمار انگليس، همراهي در نهضت ملي شدن صنعت نفت و حمايت از آيتالله کاشاني، فعاليت در جريان قيام 15 خرداد و حوادث مربوط به انقلاب اسلامي و نيز برخورداري از چهرههاي بزرگي همچون سلمان فارسي تجليل کرده، فرمودند: «کازرون در تاريخ نزديک به دوران معاصر ما، يک شهر شاخص و بهيادماندني است. در دوران تجاوز دولت استعمارگر انگليس به خليج فارس، کازرونيها جايگاه بزرگي را در مبارزه به خودشان اختصاص دادند. در دوران نهضت ملي شدنِ نفت، در تبعيت از مرحوم آيتالله کاشاني (رضوان الله عليه) اين مردم نقش آفريدند. در پانزدهم خرداد، مردم کازرون جزو مردم شهرهايي بودند که حضور برجسته و روشني را از خود نشان دادند. در سال آخر مبارزات و نزديک پيروزي انقلاب هم جوانان کازروني و مردم مؤمن اين ديار در مقابلهي با رژيم طاغوت آن چنان استقامتي، آن چنان قيامي از خود نشان دادند که در ميان يازده شهري که در سرتاسر کشور در آنها حکومت نظامي اعلام شد، يکي شهر کازرون بود؛ اين خيلي اهميت دارد. در همان دوره هم باز کازرون شهدايي را تقديم کرد.»
ايشان در ادامه با اشاره به انتساب شخصيتهاي بزرگي چون سلمان فارسي به کازرون گفتند: «در وادي علم و ادب و تربيتِ انسانهاي برجسته هم تاريخ گذشتهي کازرون، تاريخ پر افتخاري است؛ علاوه بر اينکه نسبت سلمان فارسي ـ چهرهي شاخصِ زندهي برجستهي هميشگي تاريخ اسلام ـ اين صحابي بزرگوار به اين منطقه هم خود مايهي افتخار است. البته سلمان فارسي متعلق به همهي ايران است؛ همهي مردم ايران، همهي فارسيزبانان، همهي کساني که ستايش پيامبر اکرم| از مردم فارس، متوجه آنهاست، مفتخر به جناب سلمانند. سلمان متعلق به کشور ماست، متعلق به ملت ماست. مردم کازرون، ولادت او را در ميان خودشان و در اين ناحيه ميدانند؛ مردم اصفهان، نشو و نماي او را در منطقهي اصفهان ميدانند؛ منافاتي هم ندارد. علاوه بر شيراز، علاوه بر استان فارس و شهر کازرون و دشت ارژنه، که نام مبارک سلمان فارسي را به خودشان متوجه ميکنند و حق هم دارند، و علاوه بر مردم اصفهان که بر نشو و نماي اين عنصر الهي مدعياند که در ميان آنها بوده است و حق هم با آنهاست، همهي مردم ايران ـ از دور و نزديک ـ مفتخرند به شخصيتي مثل سلمان.
قالوا ابوالصّقر من شيبان قلت لهم
کلاّ و لکن لعمري منه شيبانُ
نبايد گفت سلمان فارسي از فارس يا از ايران است، بايد گفت فارس و ايران از سلمان فارسي است. مقام ايمان، مقام معرفت، مقام مجاهدت در راه خدا، پيگيري براي رسيدن به سرچشمهي زلال حقيقت، آنچنان يک انساني را بالا ميبرد که پيغمبر| بفرمايد: «سلمان منّا اهل البيت». او را جزو اهلبيت به حساب بياورد؛ و شخصيتهايي مثل جناب ابيذر و عمار و مقداد و ديگر صحابيها در مقام تقويم و مقايسه در رتبههاي بعد از سلمان قرار بگيرند؛ اين براي ما درس است، اين براي جوان ايراني الگوست؛ يعني حقيقت را جستن، جستجو کردن، يافتن و بر آن پاي فشردن. اين آن چيزي است که سلمان را سلمان ميکند؛ همچناني که مجاهدت، صفا، پايبندي به عقيدهي حقي که آسان به دست نيامده است، مردم کازرون را به يک مردم نمونهاي تبديل ميکند که ياد مردم کازرون، نام مردم کازرون، نام شهر کازرون در ذهن انساني که علاقهمند به سرنوشت اين کشور است، همواره ثبت و حک ميشود. اينها شرافتهاي حقيقي است. در مشخص کردن سلسلهي ارزشهاي اسلامي، ما روي اين ارزشها تکيه ميکنيم. زن و مرد کازروني، جوان کازروني براي اينکه در منطق اسلام جزو اشراف به حساب بيايند و شريف محسوب بشوند، روي اين چيزها بايد تکيه کنند: روي استقامت و ايستادگي و ثباتقدم بر آن سخن حقي که آن را شناختهاند و از آن پيروي کردهاند و به آن دل بستهاند. اين مايهي شرافت است؛ «اشراف امّتي حملة القرآن و اصحاب اللّيل». ديگران صاحبان ثروت را، صاحبان مقام را، اشراف ميدانند. اسلام معيارش براي تعيين شريف، معيار ديگري است. هرکه بيشتر در راه خدا مجاهدت ميکند، هرکه بيشتر و عميقتر به مباني الهي دل ميبندد، هرکه صادقانهتر در اين راه قدم ميگذارد، شرافتش پيش پروردگار بيشتر است. اين شرح اخلاص و ارادت قلبي ما به شما مردم عزيز کازرون که بدانيد همچناني که شما به مسئولين کشور و به اين بندهي حقير اظهار محبت ميکنيد، دل ما هم از محبت شما مردم لبريز و مالامال است.»
آیت الله خامنهای در روز چهارشنبه 18 ارديبهشت نيز در ديداري که با مسئولان اجرايي ـ اداري بخشهاي مختلف استان داشت، به يکي از نقوش اطراف کازرون اشاره کرده، فرمودند: «يک نفري براي من نقل ميکرد، ميگفت رفته بوديم يونان؛ ما را به مراکز گردشگري گوناگون ميبردند و آنها را به ما نشان ميدادند؛ از جمله به نقطهاي بردند، گفتند اينجا همانجايي است که سپاهيان ايراني آمدند اينجا، از ما شکست خوردند. مردم را به يک بيابان خالي ميبرند و نشان ميدهند که اينجا آنجايي است که ايرانيها در آن دوره لشکرکشي کردند و در اينجا شکست خوردند. يک فضاي خالي را نشان ميدهند، يک مادههاي تاريخي را با يک فضاي خالي اثبات ميکنند. خوب، اينجا نزديکي کازرون ـ آنطوري که شنيدم ـ مجسمهي والرين (Valerianus) است، امپراتور روم، که زانو زده در مقابل پادشاه ايران. خيلي خوب، اينجا را برويد نشان بدهيد؛ اين به آن در! اين همه نقاط مثبتي که ميتواند گذشتهي ما را نشان بدهد.»