|
هر
دینی برای تثبیت و ماندگاریش در جامعه نیاز دارد که با تحولات و تغییرات روز همراهی
کند تا از قافله پیشرفت عقب نماند، چرا که پیشرفت های علمی جهان منجر به تغییر نوع
نگرش انسان ها در شیوه زندگی آنان خواهد شد و همین تغییرات بر همه مناسبات اجتماعی
– انسانی بشر تاثیر می گذارد و حتی گاهی سبک زندگی انسان را تغییر و دستخوش تحول عظیمی
می کند.
یکی
از مناسبات زندگی امروز شیوه حکمرانی کردن است و قطعا دین بایستی نقشی پر رنگ در آن
داشته و بتواند پاسخگوی مسایل جدید باشد و دیگر حضور الگوهای اسلامی در همه صحنه های
زندگی است.
حرکت
امام حسین(ع) از جمله وقایع تاریخ است که تاکنون ماندگار و پرشور مانده است و بازسازی
آن می تواند ما را در مسیر حرکت آن امام قرار دهد.
در
طول تاریخ از زمان قیام امام حسین(ع) تا کنون در هر برهه تاریخی – اجتماعی یک نگاه
خاص به این قیام شده است و برداشت هر مقطع تاریخی مربوط به همان زمان خاص بوده است
و می توان از تعاریف و تحلیل های مختلف از قیام امام حسین(ع) به این نکته پی برد که
چه برداشت های متفاوتی از آن شده است که گاهی به برداشت های متضاد نیز بر می خوریم!
دیدگاه
هایی در رابطه با شهادت عرفانی، شهادت تکلیفی، شهادت فدیه ای، شهادت سیاسی و... را
می توان بازخوانی کرد که هر کدام در زمان خودش محرک و انگیزه خوبی برای جامعه بوده
است. حتی برداشت های مختلف علمای بزرگ از (شیخ مفید – سید مرتضی – شیخ طوسی – شیخ طبرسی
– ابن شهر آشوب – سیدبن طاووس و...) تا همین علمای معاصر می توان فهمید که نظرات و
برداشت های مختلف از قیام امام داشته اند.
با
توجه به نوع حکومت و شیوه حکمرانی و تقریب آن به حادثه عاشورا و قیام امام می طلبد
به برداشت های جدید رسید و پرسش های تازه ای را مطرح ساخت. برای مثال:
آیا
می شود به راحتی مردم را وادار به بیعت کرد یا باید راه های مشروع و قانونی را طی کرد تا حادثه ای اینچنین تکرار نشود؟
(بیعت با زور توسط یزید)
آیا
می شود به راحتی آزادی و آزادی انتخاب مردم را سلب کرد تا به هر حکومتی تن دهند یا
باید خودشان آگاهانه و هوشیارانه نسبت به حاکم و شیوه حکمرانی تصمیم بگیرند؟ (وقتی
یزید دستور می دهد یا بیعت و یا باید امام کشته شود)
حتی
حکومتی که توسط یک فرد ظالم ستمگر اداره می شود چگونه می توان آن را تغییر داد؟؛ با
روش های خشونت آمیز (کودتا و جنگ) و یا روش های مسالمت آمیز و قانونی (از طریق انتخابات
و یا همه پرسی؟)
آیا
حکومت می تواند صرفا به علت داشتن حاکمیت به
هر طریق با مخالفانش برخورد کند حتی تا مرز کشتن؟
آیا
بحث امر به معروف ونهی از منکر را می توان از یک امر فردی به یک موضوع اجتماعی – حکومتی
تبدیل کرد؟
آیا
از بیان امام در روز عاشورا خطاب به آنانکه حاضر بودند که اگر دین ندارید لااقل آزاده
باشید می شود فهمید که بدون دین هم می توان
آزاده بود؟ و چه تفاوتی بین انسان آزاد و یا آزاده و انسان دیندار وجود دارد؟. همه می دانیم آنان که در کربلا
جمع شده بودند منتظر بودند با کشتن امام حسین(ع) جواز ورود به بهشت را بگیرند یعنی
دیندار بودند!
در
همین نیم قرن اخیر چه تلاش های زیادی از علماء و روشنفکران انجام گرفته تا مفاهیمی
همچون رابطه دین و آزادی، رابطه دین و علم، رابطه دین و حکومت و... را برای جامعه امروز
باز خوانی کنند و نقش دین را بر جسته تر نمایند.
امروز
نیز بر علما و نخبگان است که از واقعه عاشورا و قیام امام حسین(ع) و پرسش های پیش رو
طرحی نو در اندازند تا بتوان به ماندگاری این واقعه تداوم بیشتر ببخشند .
به
امید آن روز