|
امروز (9 فروردین ماه 98) بر طبق تکلیف و
روال هرساله، به همراه باشگاه کوهنوردی آزادگان کازرون، عازم غار شاپور شدیم.
در مورد غار صحبتی نیست؛ الا اینکه ضرورت
دارد به صورت مکرر به یکدیگر یادآور شویم که آثار تاریخی، خصوصا غار و تندیس شکوهمند
شاپور ساسانی برای کازرون و برای ایران یک قطب بزرگ فرهنگی، پژوهشی، تفریحی و از همه
مهم تر یک قطب باستانی غنی و در بردارنده ی هزاران هزار پیام کوچک و بزرگ برای ما و
اهل جهان است.
بگذریم!
بعداز یک صعود حدود یک ساعته وارد تالار اول
غار شاپور شدیم. اغلب افراد حاضر در فضای باشکوه غار یا مشغول عکس گرفتن بودند و یا
حواسشان به بساط صبحانه بود!! البته در این بین، معدود افرادی هم حضور داشتند که با
تمام وجود به آثار، نظر و تعمق کرده و معلوم بود که میدانستند کجای این دنیا قدم گذاشته
اند و دنبال چه هستند!!
این متن را نوشتم تا به اینجای مطلب برسم!
در گوشه و کنار تالار اول برای "نیم
رو" و آماده کردن چای، آتش به پا بود و شعله ها و دودها مستمرا میپیچیدند و زبانه
میکشیدند و به دیواره ها و سقف غار شاپور ساسانی می خوردند! مثل خیلی جاهای دیگر...
.
کنار دوتا پیرمردِ مو سفید نشستم! یک دایره ی بزرگ ذغال قرمز جلویشان بود! یکی از آنها
را می شناختم! در جریانات اخیر انتزاع بخش هایی از شهرستان کازرون، گریبان پاره می
کرد که جان می دهیم ولی نمی گذاریم تنگ چوگانمان را از ما بگیرند! البته می دانیم که
در جریان رودخانه ی بزرگ مطالبات برحق و عالمانه ی اجتماعی اکثریت مغروق بود و خوش
بینیم که جو زده هایی مثل ایشان غالبا در اقلیت بوده و هستند!! به هر روی سلام و علیک
کردم و با کسب اجازه کنارشان نشستم! گفتم پدرجان، می دانید که دود و شعله های این آتش
چه خساراتی به این میراث ارزشمند وارد می کنند؟ پرسیدم، مگر ما چند غارشاپور در دنیا
داریم؟!!
آن پدر گرامیِ جاهل بعد از چند پوزخند محقرِ
تمسخر آمیز فرمودند که ما هر ماه چند بار به اینجا سر میزنیم و از شاپور اجازه گرفته
ایم که اینجا آتش روشن کنیم! در نوع خود، جواب دندان شکنی به نظر می آمد!
البته ماجرا به این ختم نمیشد و در کنار
دوسه شعله ی آتش دیگری که در دهانه و تالار ورودی غار روشن بودند، متوجه شدم که چند
نفر هموطن دیگر هم با ژست غارشناسی و به اصطلاح کاربلدی، با مشعل های شعله دار و دودزا
تا عمق غار رهسپار شده اند و البته هیچ کس هم حواسش به این مصائب نیست، حتی مامور یگان
حفاظت میراث فرهنگی حاضر در محل!!! هم شهرستانی ها و هموطنان عزیز، فکر می کنم که متوجه
منظورم شده باشید... .
نکته ی آخِر:
آتش جهالت و توانستن برای دانستن، اما نخواستن،
از هر آتشی سوزنده تراست.... .
لطفا مسوولین و مردم پیگیر ماجرای آتش در
میراث باشند.
* دوستدار محیط زیست
آثار تاریخی میراث جهانی بیشاپور طبق قانون در رده بالای حفاظتی میراث فرهنگی محسوب میشه ....
من با اینکه کازرونی نیستم از خبرنگار با جرات که حتی رفته جلو به بنده خدایی که باروشن کردن آتش در حال تخریب آثار بوده تذکر داده و نه یه فیلم بگیره بذاره تو فضای. مجازی و
من و تیم فیلمبرداری حدود 4یا5 سال پیش که هنوز ثبت جهانی نشده بود به دردسر با کلی ضمانت و نامه اداری و حتی امضا تعهد نامه از اداره کل فارس موفق به گرفتن مجوز. شدیم ....
از لحظه ورود به آثار تاریخی بیشاپور و هماهنگی ریس بیشاپور تذکرات لازم داد وهر قدم به قدم پرسنل میراث حضور داشتن حتی پرسیدیم برا فیلم برداری غار و مجسمه بنده خدا کامل توضیح داد و حتی نیازهای ما رو هم از جمله برق گفت صفحه خورشیدی و کانکس نگهبانی ونگهبان همیشه هست گفت حتی شبانه روزی برا من هم عجیب خنده دار بود که اینقدر حفاظت ....البته یکی از بومی ها رو معرفی کرد برا جابجایی وسایل و رنگ زد بهش اون هم همه حرف های طرف رو تایید کرد
ریس بیشاپور آمد تذکر داد که حق ندارید توی شب از پروژکتورهای روشنایی نقطه ای استفاده کنید برا من و حتی مدیر تیم و فیلم بردار هم تازگی داشت که مثلاً پرسنل میراث یا همون ریس شون گیر الکی میدن .کلا به قول بچه ها می گفتن که طرف ما رو احمق فرض کرده..به دردسر راضی شدن روشن کنیم که بهش حالی کنیم اصلا کارما تخصصی است وخودت ...... هستی
نمی دونم تاریخ دقیق اش اما جوری برنامه ریزی شد که نور ماه کمترین باشه ...تنگ چوگان فیلم برداری شروع شد برا روایت هر نقش برجسته باید نور نقطه ای و رنگ زرد برداشت میشد ...
پروژکتورهای روشن شد یه چند دقیقه که گذشت که بهشون حالی کنیم ....طرف ریس و نگهبان طبق معمول آمدن چند دقیقه نور پروژکتورها رو برا امتحان و تنظیم بیشترین نور نقطه ای روی کوه پایین نقش برجسته روشن کردیم ...خواستیم شروع کنیم دیدیم مدیر فیلمبرداری رو ریس بیشاپور خواست ...ما هم دلمون خوش که دیگه گیر بازارشون تمام شده .....مدیر فیلم بردار رو صدا زد ...بعد از کلی بحث نگهبان میراث و بچه ها برگشتن و طرف رفت ....
مدیر تیم گفت جمع کنیم بریم تا پروژکتور ال ای دی گیر بیاریم ...برگشتم گفتم چرا؟
گفت بچه های میراث درست می گن ...نور نقطه ای سنگ ها رو گرم می کنه و گل سنگ ها فلان فلان میشن .....جمع کردیم برگشتیم ...دیگه نمی دونم آخرش فیلم گرفتن یا نه ....
الان چهار سال و نیم میگذره چون دو هفته ای بعد مهاجرت کردم فرانسه ....و اینجا اکثر اوقات خبرهای تاریخی رو دنبال می کنم ...خبر رو که دیدم همه خاطرات برایم گذشت توی بایگانی دفترهای کاری کلی گشتم تا تونستم روایت خاطراتی پر از افتخار بنویسم ....اگه بد نوشتم ببخشید چون دفتر چه کاری فقط در حد اتفاقات و توضیح دادن به کاغذ بازی ها گزارش مأموریت می نوشتم
نمی خوام در مورد آثار تاریخی شون بگم فقط یک جمله آثار تاریخی و مردم ایران .....شکوه تاریخ کره زمین هستند
آثار تاریخی ثبت شده در یونسکو متعلق به همه اهالی کره زمین است ....کازرونما جهت پیگیری هر مشکلی و یا درخواستی به سایت یونسکو یا دفترشون توی ایران ....به سایت اصلی ایکوموس یا دفترشون ارسال کنید ...