مجموعه
اشعار کلاسیک زندهیاد استاد سیدحسن اجتهادی با عنوان «بر آب ها و آبیها» به اهتمام
و انتخاب جمال اژدری کازرونی و مقدمه شاعر، اسفندماه ۹۷ توسط
نشر قو روانه بازار طبع شد. در این گزارش کوتاه، سعی کردهام به ویژگیهای شعری این
شاعر گرانمایه به تلخیص اشاره کنم:
۱ـ آدمها گاهی عاشق می
شوند و شاعری پیشه می کنند. برخی اما شاعر به دنیا می آیند، شاعرانه می زیند و عاشقانه
غزل خداحافظی می خوانند. شعر و شاعری، ذاتیِ این دسته از آدم هاست، بلکه فراتر از شعر
و غزل اند:
من
از غزل فراترم/به نوش و گوش و هوش محورم/هنر نفس کشیدن است
بیا
تو را به اوج می برم/بیا زمان انفجار شعر در رسیده است(ص ۲۰۹)
سیدحسن
اجتهادی از این جنس بود. با سلولهایش شعر تنفس میکرد و در سایه شعرش می شد عطر آزادی
را استشمام کرد:
نه
با تعصب هجری نه خشم میلادی نثار مقدمت
ای باد، عطرِ آزادی(ص ۱۵۸)
اوصاف
اخلاقی و روحی و نجابت این بزرگمرد، شهره عام و خاص بود. چنانکه زنده یاد «منوچهر آتشی»
در دستنوشته ای که به مناسبت بزرگداشت سیدحسن اجتهادی در سال ۱۳۸۳ برای
ویژهنامه «رستاخیز کلمات» مرقوم نموده، کازرون را به یُمن حضور ایشان، قونیه ای کوچک
نامیده است: «به یاران و سخنوران عزیز و ارجمند کازرون – قبله خاطرات دیرین من – و
به خاطر گرامی حسن اجتهادی که آن دیار مقدس را قونیه ای کوچک کرده و به نحوی تخلص مولانا
را که خمش یا خاموش است، به کردار خود تبدیل نموده است…»
۲ـ «بر آب ها و آبیها»
دربرگیرنده اشعار کلاسیک اجتهادی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۹۶ است.
این کتاب با قطع رقعی و جلد سخت، در ۲۵۰
صفحه شامل پنج دفتر: غزل (۱۲۲ عنوان)،
از مجموعه اشکال و تصاویر (۴۴
عنوان)، قصاید (۷ عنوان)، مثنوی(۳ عنوان)،
رباعی، سهگانی و تکبیت(۲۸
اثر) تدوین شده است. زبان اشعار اجتهادی، مخصوصاً در قصاید
و غزلهایش، ضمن استفاده از کلمات امروزی و سعی در دوری از کهنهگرایی، دارای بافتی
آرکائیک بوده و خاقانیوار است. این زبان از نقطهنظر استخدام معانی و ابتکار مضامین
و طبیعتگرایی، در حوزه سبک خراسانی قابل تحلیل و بررسی است. به گمان این قلم، قصیده
وی با عنوان «مکاشفه در قصیده» (ص۲۱۲)؛
یکی از قویترین قصاید دوره معاصر محسوب میشود. با مرور اولین اشعار وی که از حدود
سال ۱۳۴۵ جوشیدن
گرفتهاند و بررسی روند رو به رشد آن، درمییابیم که اجتهادی، زبان برساخته خود را
به اتکای تصویرپردازیها و مکاشفههای پیدرپیاش تازه میکند. این کشف و اتفاقهای
ناب در دفتر «از مجموعه اشکال و تصاویر»، بیش از دیگر دفترها رخ نموده است و مخاطب
را با انبوهی از فرارَویهای فرمی هنرمندانه غافلگیر میکند:
«کوهی از شعله در شهری از برف – خواب من نیز اندیشهای ژرف، اینچنینم/
قهرمان سرافراز خواندن – عاشق بودن و بازماندن، اینچنینم/قله دورِ در آسمانْ گم –
با بهارانی از روح گندم/ صبر آن صخره در باد و باران – ابر بارنده بر کوهساران، اینچنینم»(ص
۱۵۰)
«ای شعله پر شکیب تسکین – ای آینهروی روشنآیین/ در دفتر سینههای
خونین – بنویس که من نمینویسم/ برگیر نقاب و صورتک را – بردار ز زخم ها نمک را/ بنمای
شراره فلک را – بنویس که من نمینویسم»(ص ۱۵۱)
۳ـ زن در اشعار اجتهادی،
به طور عام با واژه «بانو» ظاهر میشود و جایگاهی ویژه و محترم دارد.
دل
به مهمانی پر رونق تن آمده بود و زنی سرخ به دیدار چمن آمده بود(ص ۶۵)
اغلب
شعرهای اجتهادی، حتی آنها که با لحنی حماسی آغاز میشوند، با حضور «بانوی ناگهانی»
پیرنگی عاشقانه مییابند:
«ای نگاهت رعد رؤیـا قامتــت رقـص غزل ها سایـهات با مـا و بیمـا کلَّمینــــی یا حمیـــرا
میخکی
آبی به سر زن خیز و خطی بر سحر زن دل به
دریای خطــر زن کلَّـمینـــی یا حمیـــرا
رفتـی
از انـدازه بیـرون از در و دروازه بیــــرون
جلـدی از شیـرازه بیـرون کلَّمینی یا حمیرا»(ص ۱۵۲)
اجتهادی
در خیل عظیم اشعارش، هم از طنز ملایم، مؤدب و اغماضگرای هوراسی بهره برده است، هم
طنز تلخ و گزنده جووِنالی را دستمایه خلاقیت خود قرار داده است:
خمودی
است در شرق مادر – دریغ عمودی است بر
فرق دانشوران
چه
حاصل در اصطبل بیبند و بار که یاسین بخوانی
به گوش خران
البته
مؤلف «بر آب ها و آبی ها» از انتخاب این شعر برای چاپ پرهیز نموده است.
وجه
اشتراک اشعار سپید و کلاسیک استاد را بیشک بایستی در دایره وسیع واژگان و غلبه جنبه
خیال نسبت به دیگر عناصر شعر دانست. همین موضوع باعث شده است تا بسامد واژه «جهان»
در شعرهایش بیشترین سهم را به خود اختصاص دهد(۵۴ بار).
دستمایه چنین نگرش کهکشانی و فضاگونه به اشیا و اجزای شعر وجهان پیرامون، استفاده
بینظیر از انواع اضافات و بهره گرفتن از تعلیق معانی و موسیقی درونی و بیرونی و واجآراییهای
گوشنواز است:
برای
من، منِ آزادِ در جهان جاری چه جای شکوه
اگر خوان و خانه ممنوع است(ص ۵۷)
۴ـ شخصیت زندهیاد اجتهادی
که گویا مشابه برادر مرحومش ناصر اجتهادی – طنزپرداز صاحبنام – با انزوا خو گرفته
بود، به معنای واقعی کلمه همان است که خود گفته است؛ یاغیِ آبیترین:
کارگردانـی
مـرا تصـویـــر کـــرد دست طراحـی مـرا تحریــر
کــرد
عاقبت
ننگی که نامش زندگی است یاغــیِ آبـیتریــن
را پیــر کــرد
هر
کسی در زد بگـو مـن مــردهام نعش خود را
هم از اینجا بردهام(ص ۲۰۲)
شاعری
شوریده که سوار بر سمند شعرش طغیان به پا میکرد، اما لطافت و نرمی و نازکای خیال،
از پسِ آیینه کلامش، چونان آفتاب میدرخشید. در شعر او، هم طبیعت نقشآفرین است، هم
اعتراض و نقد وضعیت موجود حضور دارد و هم عشق به نوع انسان. انسان هایی که شاید در
طول این سالهای شعرخیز، او را در خلوتش رها کردند؛ اما او باز هم در هر بهار، شکوفهای
نو داد و دوستانش گردهافشانی کردند.
مجموعه
شعر «بر آب ها و آبی ها» بیتردید بر شعر کلاسیکِ امروز، چیزی علاوه میکند. رجاء واثق
دارم که مخاطبان علاقه مند به شعر ناب، با خوانش مقدمه زیبای جمال اژدری کازرونی –
گردآورنده و ویراستار کتاب – همچنین اشعار مملو از ایماژها و فرارَویهای فرمی این
شاعر فقید، مخصوصاً در دفتر «از مجموعه اشکال و تصاویر»، با لحاظ تاریخ سرایش اشعار،
سخن این کمینه را تأیید نمایند.
منبع: روزنامه اطلاعات. سال نود و سوم - شماره 27259 ضمیمه ادب و هنر (سبزینه). ص 6