"تأثیرِ سوابقِ کاری، صفاتِ انسانی و سوگیری
های فِکری و سیاسیِ کاندیداها در فعالیت هایِ آینده ی نماینده ها"
قسمت سیزدهم از سلسله
یادداشت های "بررسیِ عواملِ تاثیر گذار بر انتخابات های کازرون، راه های «شناختِ»
کاندیداها و «تفکیکِ» شعاری ها از شعوری ها !"
برگزاریِ ۱۰ دوره انتخاباتِ مجلس شورای اسلامی، گُذارِ چهل ساله
از پیچ و خَم هایِ انتخابِ کاندیداها، تجربیاتِ حاصله از شیوه های تبلیغاتی، صِفاتِ
اخلاقی و فعالیتهای اجتماعی و سیاسیِ نامزدها و سرنِوِشتِ نماینده ها، طی دوره های
کوتاه مدتِ چهار ساله، و... مجموعا، آیینه ای برای عبرت آموزیِ مُشارِکت جویان و مردمانِ
پاک نهادِ ایرانِ اسلامی، به ویژه ساکنانِ تمدن سُویِ کازرونِ بزرگ بوده و بدیهی
است هرگونه سهل انگاری، بی ملاحظه گی، بی توجهی و بی تحلیلی نسبت به تجارب حاصله، به
نوعی تَکرارِ اشتباهات و استمرارِ مُشکلات را موجِب خواهد شد. با عنایت به تاثیرِ غیرقابلِ
انکارِ سوابقِ کاندیداها بر اقدامات، فعالیت ها و موضع گیری های آینده ی آن ها، مباحثِ
زیر مورد اشاره قرار می گیرند.
الف)- بدونِ شک، گذشته ی کاندیداها و خاستگاهِ فکری، سیاسی،
قومی، تحصیلی، دینی، مالی، فرهنگی، شُغلی، جناحی، فامیلی، خانوادگی و حتی حلقه های
اولیه ی رفقا و دورِهَمی های! آنان، تا حدِّ بسیار زیادی نشان دهنده ی مسیرِ حَرِکَتیِ
و شیوه ی کاری و مدیریتیِ افراد خواهد بود و بر همین اصل، تلاش برای شناختِ بیش تر،
بررسیِ افزون تر، حساسیت های بالاتر و جستجوی دقیق تر، توسط رأی دَهَندِگان، نه تنها
لازم و واجب تلقی خواهند شد، بلکه در صورتِ رأی دهی به فاقدانِ صلاحیت های حداکثری
و یا معلوم الحالانِ نابرخوردار از تجربیاتِ موردِ نیاز برایِ نمایندگی، قطعا امری
نابخشودنی ارزیابی خواهد گردید.
ب)- در حال حاضر، نظامِ حاکم در کشور ایران، مبتنی بر مبانی
دینی، احکام اسلامی و پایه های وَحْیانی و قرآنی است، بنابراین، پُر واضح است که نمایندگانِ
تنظیم کننده ی قانون و یا ناظرانِ بر اجرای آن، الزاما بایستی با این اصولِ برآمده
از شعار و شعورِ مردم و خواست های انقلابیون، کاملا پایبند بوده و از هر گونه شک
و شُبهه و یا تشکیک در اصولِ عُمده و غیرِ قابلِ تغییرِ آن، خودداری نمایند. در همین
رابطه بدیهی است، کاندیداهایی که فاقدِ گذشته ی شَفاف در حمایت از ارکانِ دینی و انقلابی
بوده و یا خدای ناکرده، خود، فرزندان و اطرافیانشان، دارایِ مواضعِ ناهمسو با مبانیِ
نظامِ اسلامی هستند، حتی اگر لباس نمایندگی را هم به تن کنند!، نه تنها سودی به حالِ
نظام و عامه ی مردم نخواهند داشت، بلکه ضررهای غیرِ قابلِ جبرانی را نیز بر مُعتَقِدات
و باورهای جامعه وارد می نمایند!.
ج)- گُذشتِ زمان و انتخاب های متعددِ نمایندِگانْ، نقش و وزنِ
واحدهای سیاسیِ موجود در استان و شهرستان و میزانِ پایبندی و تعلقِ خاطر مسئولان و
سَرْدسته های! هر یک از آن ها را کاملا مشخص نموده و بر همین اساس است که تکیه ی صِرفْ،
بر وابستگیِ کاندیداها به این باندها، نه تنها موجبِ پیش رفتِ مُتوازنِ مناطق کشور
نگردیده بلکه از آن جهت که اینان، تَمایُلاتِ مِیلیِ! خود را بر منافعِ ملیِ و عمومی،
ترجیح می دهند، حتی بعضا، سبب سازِ ناامیدی مردم از کُلِّ انتخابات ها، مجلس و جمعِ
نماینده ها نیز شده اند. بنابراین، فراموش نکنیم، مِلاکِ اصلی، شَخصِ کاندیداها و
شخصیتِ نامزدها خواهد بود و وابستگیِ حزبیِ آنان، تنها بخشی بسیار اندک از توان مندی
ها را تشکیل خواهد داد.
د )- برخورداریِ کاندیداها از اخلاقِ حسنه، بهره مندی از رفتارهای
پسندیده، صداقت در گفتار، فکر و اندیشه، دوری کردن از شلوغ کاری های عوامانه، سلوکِ
اسلامی با محرومانِ جامعه، داشتنِ روحیه ی شجاعانه، فاصله گیری از برخوردهای ناشیانه،
خود کوچک پنداری در مقابلِ صاحبانِ اصلیِ جامعه و اعتقادِ باوَرمند به اصول و حدودِ
مشخص شده توسط قوانینِ اسلامی و مراودات انسانی، تنها گوشه ای از مشخصاتِ هویتی برای
شناختِ شعاری ها از شعوری ها خواهد بود.
هـ)- ضمنِ اذعان به پيش رفت هایِ قابلِ قبول، خدماتِ گُستَرده،
افزایشِ امنیت و توسعه ی آزادی های مدنی در نظامِ خُدا پایه ی جمهوری اسلامی، و...
آن هم علی رغم تحریم های ظالمانه و توطئه های فتنه گرانه ی دشمنان، در عین حال، اگر
بِنا بوده که صِرفِ مدارک و تَخَصُص های دانشگاهی و حوزوی، به تنهایی!، حلّٰالِ مشکلات
و رفع کننده ی نگرانی هایِ مردمی باشند، چرا علی رغم انتخابِ چندین مهندس، پزشک، قاضی
و...، توسطِ مردمِ شهرستان، و صدها موردِ مُشابه در سایرِ نُقاطِ ایران، اما همچنان،
بهداشت، درمان، کشاورزی، صنعت، جاده های ارتباطی و وضعیتِ اقتصادی و معیشتِ جامعه،
با چنین اوضاعی روبروست؟ مشکل از کجاست؟ و جایگاه مردم، نخبگان، سیاسیون، جوانان، نمایندگان،
مدیران و مسئولین اجرایی و سایرِ دستگاه های حاکمیتی در نامتوازن بودنِ عدالتِ اجتماعی
و توزیعِ نامتعادلِ بودجه های عمومی و... چیست!؟.
نتیجه ...!
با در نظر داشتِ مواردِ فوق و پس از عبور از دهه ی چهارمِ عُمْرِ با برکتِ انقلابِ اسلامی و ورود به دورانِ تثبیت و شکوفاییِ حاکمیتِ وِلایی، آیا وقتِ آن نرسیده که صاحبانِ اصلیِ نظامِ مردم سالارِ دینی، ضمن تجدید نظر در شیوه های انتخاباتیِ خود، به توصیه های قرآن، دستوراتِ امامان(ع)، تاکیداتِ بنیان گذارِ جمهوری اسلامی، تصریحاتِ رهبرِ فرزانه ی انقلاب و سایرِ دل سوزان و دغدغه مندانِ هویت و تمدنِ ایرانی، گوش جان سپرده و از گُزینش هایِ بعضا احساسی، لیستی، بی مطالعه و کیلویی!، صَرفِ نظر نمایند؟ و آیا این مدتِ نسبتا طولانی برای کسبِ تجربه، شناخت و دفعِ مَفسده، رفعِ دغدغه، انتخاب نکردنِ کاندیداهای سیاست زده و در مقابل کمک به نامزدهای با تجربه، آدم های سرد و گرم چشیده، افرادِ مردم مَدار و برخوردار از سابقه ی کاریِ مشخص و... کفایت نمی کند!؟.
ان شااله ادامه دارد...