پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

به‌روز شده در: ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۰
کد خبر: ۱۹۱۰
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۲:۱۵
شهرحماسه - 17

مقدمه: انگار همين ديروز بود، 19 ارديبهشت 57 شهر كازرون در تلاطم يك انقلاب و دگرگوني عظيم قرار داشت، ميدان شهدا (صحراي خيرات)، مسجد نو (شهدا) و كوچه‌هاي اطراف حالت عجيبي داشتند، انقلابيون دور از چشم مأموران آهسته و در گوشي صحبت مي‌كردند. پيام‌ها كوتاه و سريع رد و بدل مي‌شد، و همه چيز آماده بود. تلاش براي برگزاري مراسم شهداي قم و تبريز. قبلاً هم صورت گرفته بود. اما هر بار مأمورين به نحوي مانع شده بودند ولي اين بار اوضاع متفاوت بود. سال‌ها تبليغ و روشن‌گري علما و روحانيت، پيام‌هايي كه در اشعار انقلابي دسته‌جات سينه‌زني ايام محرم در سال‌هاي اخير به گوش مردم رسيده بود، مطالبي كه در جلسات مخفي و خصوصي كوچك و بزرگ در سطح شهر و روستا گفته مي‌شد، نشريات و كتب زيادي كه در بين جوانان پخش شده بود كم كم اثرات خود را آشكار مي‌كرد. خشم‌هاي فرو خفته‌ي سال‌ها خفقان و محروميت به تدريج شعله‌ور مي‌شد و آتشفشان قهر ملت از هر سو زبانه مي‌كشيد. تلألو جرقه‌هاي انقلاب قبلاً در 19 دي 56 به پيشتازي شهر مقدس قم اين پايگاه عظيم روحانيت شيعه همه به چشم ديده بودند و آن‌را يك نوع اعلان جنگ و جهاد مقدس مردم ايران عليه رژيم ستمشاهي مي‌دانستند، 29 بهمن 56 مراسم چهلم شهداي قم در شهر تبريز به خاك و خون كشيده شده بود و در 9 فروردين 57 مراسم شهداي تبريز در شهر يزد منجر به خونريزي و كشتار بيشتر گرديد. اما مردم عقب‌نشيني نكردند و تظاهرات ادامه يافت.

 

و بالاخره كازرون شهر تاريخي و انقلابي كه قبلاً در مناسبت‌هاي مختلف چنگ و دندان و به رژيم پهلوي نشان داده بود چهارمين شهري شد كه به صف انقلاب پيوست.

 

آري روز سه شنبه 19 ارديبهشت 57 فرا رسيد. سكوتي سنگين بر شهر سايه افكنده بود و هيچ‌كس نمي‌دانست روزگار آبستن چه حوادثي است. براي اولين بار علاوه بر مأمورين شهرباني، نظاميان گروه 22 توپخانه با تجهيزات سنگين نظامي در نقاط مختلف شهر مستقر شده و عملاً حكومت نظامي برپا بود.

 

خبر برگزاري مراسم چهلم شهداي يزد همه جا پيچيده بود و مردم دسته دسته وارد مسجد مي‌شدند. پوستر 70×30 با چاپ سيلك كه يك مشت گره كرده را نشان مي‌داد و روي آن اين جملات به چشم مي‌خورد و موي بر بدن انسان راست مي‌كرد. بر در و ديوار مسجد نصب بود.

 

....پس امكانات خود را مهيا كنيد .... و سلاح جنگ برگيريد، آن‌گاه دسته دسته و يا همه يكباره براي جهاد بيرون شويد.

 

ساعت 9 صبح يك روحاني انقلابي و شجاع به نام (حجت الاسلام محمد علي انصاري) كه از تهران دعوت شده بود برفراز منبر قرار گرفت و با كلمات آتشين و تحريك آميزي كه هر كلمه‌ي آن گلوله‌اي بود بر پيكره‌ي حكومت فاسد پهلوي، دست به افشاگري جنايات متعدد سردمداران رژيم زده ودر فرازي از سخنان خود خطاب به مأمورين نظامي مستقر در ميدان چنين گفت:

 

اي برادران ارتشي، رژيم شاهنشاهي رژيم فاسد و ستمگري است. از او دفاع نكنيد از مردم دفاع كنيد. به روي مردم اسلحه نكشيد. به مردم بپيونديد. مگر رژيم به شما چقدر حقوق مي‌دهد. ما بيشتر از آن به شما مي‌دهيم...

 

و از اين قبيل سخنان آنقدر گفت و تكرار كرد كه هيجانات مردم به اوج خود رسيد و در پايان هر فراز از سخنان او به رسم آن روزها سه بار مي‌گفتند.: صحيح است. صحيح است. صحيح است.

 

يكي از مستمعين كه در حيات مسجد در كنارم ايستاده بود. با وحشت و اضطراب خاصي گفت: خدايا اينجا چه خبر است. آيا من خوابم يا بيدار. اينجا مسجد نو كازرون است و من واقعاً با گوش‌هاي خودم اين جملات را مي‌شنوم و قبل از پايان مراسم به سرعت مسجد را ترك كرد و ديگر هم بازنگشت. از طرفي آن  روحاني شجاع و دلير پس از پايان مراسم با لباسي مبدل از مسجد خارج شد و با تمهيداتي به طرف تهران حركت كرد و دست مأمورين هم به او نرسيد.

 

گزارش روز اول: ساعت حدود 10/5 صبح سيل خروشان جمعيت با شعار مرگ بر شاه كه هنوز تا آن زمان مرسوم نبود و سابقه نداشت به خيابان‌ها ريختند و با مشت‌هاي گره كرده و فريادهاي الله اكبر از ميدان شهدا سرازير شدند. و در مسير خود ابتدا به بانك تهران (ملت) حمله‌ور شده و شيشه‌هاي بزرگ ساختمان بانك را شكستند، سپس به مشروب فروشي يكي از يهوديان واقع در كوچه‌ي آخر همين خيابان حمله كردند و آن‌را تخريب نموده و هزاران بطري و قوطي‌هاي مشروب زير پا لگدمال كردند. آن‌گاه متوجه تنها سينماي شهر شدند كه آن را هم مركز فساد و گمراهي مي‌دانستند.

 

در پيشاپيش جمعيت جواناني قوي هيكل، شجاع و متعصب از اغلب صنوف و از نقاط مختلف شهر حركت مي‌كردند كه عكس‌هايي از حضرت امام(ره) و شخصيت‌‌هاي معروف انقلاب در دست داشتند.

 

در مقابل سينما مأمورين راه را بر مردم بسته و مانع ادامه‌ي تظاهرات شدند و از آن‌ها خواستند كه متفرّق شوند. اما مردم اعتنايي نكرده و به راه خودشان ادامه دادند كه در اين لحظه تيراندازي شروع شد و عده‌اي زخمي شدند. مردم زخمي‌ها را به سرعت از صحنه دور كرده و دور از چشم مأمورين در خانه‌ها به مداواي آن‌ها مي‌پرداختند. اولين شهيد انقلاب مرحوم منصور محسن‌پور در همين مكان به شهادت رسيد. مردم با ديدن اين صحنه بيشتر پي به ماهيت جنايتكارانه رژيم بردند و جسد اين شهيد را بر سر دست‌ها بلند كرده و با شعارهاي كوبنده‌ي الله اكبر، لا اله الا الله، مي‌كشيم، مي‌كشيم، آن‌كه برادرم كشت به طرف كوچه‌ها حركت كردند و جسد را موقتاً در امامزاده‌ي واقع در كوچه معروف به پست و تلگراف(مسجد حاج رضا) گذاشته و عصر آن روز در حالي‌كه هزاران شاخه گل روي جسد ريخته بود به طرف گلزار امامزاده سيد محمد به طرز باشكوهي تشيع كردند.

 

مأمورين و دست اندركاران حكومت شاه تصور مي‌كردند كه با تيراندازي و شهيد و زخمي‌كردن عده‌اي از مردم، سايرين دچار ترس و دلهره شده و به سرعت صحنه را ترك مي‌كنند. اما با روحيه‌ي شهادت طلبي و ايثار جوانان دقيقاً عكس اين قضيه اتفاق مي‌افتاد و با شهادت هر شهيدي نه فقط ديگران صحنه را ترك نمي‌كردند بلكه براي گرفتن انتقام، افراد جديدي به صحنه مي‌آمدند و تظاهرات هر روز گسترده‌تر مي‌شد.

 

گزارش روز دوم: صبح روز بعد به رسم آن زمان قبل از طلوع آفتاب انبوه جمعيت عزادار دسته دسته به مقبره‌ي اولين شهيد كازرون روي آوردند. در اين مراسم علاوه بر روحاني شجاع و انقلابي شهر مرحوم شهيد حجت الاسلام دانشجو چند روحاني ديگر هم پيشاپيش جمعيت از گلزار سيد محمد به طرف مسجد شهدا حركت كردند. بعضي شعارها در اين مسير اين بوده: ارتش تو بيگناهي فرمانده ات جلاد است.
 
در اين اثني با يكي از متدينين شهر كه قبلاً بر سر انقلاب با او بحث و جدل داشتيم و از حضور در تظاهرات خودداري مي‌كرد روبرو شدم و علت حضورش را پرسيدم. گفت فلاني حالا ديگر روحانيت وارد صحنه شد. من هم خود را موظف به شركت مي‌بينم.

 

مراسم شهيد محسن‌پور در مسجد شهدا برگزار شد كه سخنرانان با قرائت مقالات انقلابي در وصف شهادت و نكوهش رژيم ستمشاهي تا حوالي ظهر مجلس را ادامه دادند.

 

پيامي از طرف فرماندهي نظامي رسيد كه اگر آرامش خود را حفظ كنيد. با شما كاري نداريم اما كسي گوشش به اين حرف‌ها بدهكار نبود ودر پايان مراسم جمعيت مجدداً دست به راه‌پيمايي و تظاهرات زدند. و با شعارهاي انقلابي و خشم و نفرت مضاعف از مسجد خارج شده و وارد ميدان شهدا و خيابان شهداي جنوبي شدند. مأمورين مسلح و نظاميان بي‌رحم و خشن شاه گلنگدن تفنگ‌ها را كشيدند و به طرف مردم بي‌دفاع نشانه رفتند.
 
شهيد نمكي محمدي جوان پرشوري كه پيشاپيش جمعيت بوده در ميدان شهدا هدف قرار گرفت و به شهادت رسيد. و مرحوم ماندني دست داده هم در پايين خيابان و مقابل بانك عمران (ملت بالاتر از بانك مسكن) مورد اصابت گلوله‌ي دژخيمان واقع شد و به درجه‌ي رفيع شهادت نائل آمد. و عده‌اي هم زخمي شدند.

 

جنازه‌ي شهدا با شور و احساسات زايد الوصفي بر سر دست‌هاي مردم و در حالي‌كه جسدها روي تخته‌هاي در قرار داشت به طرف گلزار امامزاده سيد محمد تشييع شد و با شكوه و احترام و در ميان حزن و اندوه حاضرين به خاك سپرده شدند.

 

خبر تظاهرات شديد و سنگين كازرون و شهادت چند نفر و زخمي شدن عده‌اي از مردم به سرعت در كشور پيچيد و مسؤولين رژيم شاه سر آسيمه استاندار وقت (آزمون) و روحاني بومي كازروني ساكن شيراز مرحوم آيت الله پيشوا به همراه هيأتي براي آرام كردن مردم به كازرون فرستادند.

 

عصر روز چهارشنبه 57/2/20 مرحوم آيت الله پيشوا در مسجد شهدا به منبر رفت و با مردم سخن گفت و آن‌ها را دعوت به آرامش كرد اما فايده‌اي نداشت و مردم از اين‌كه ايشان به همراه استاندار شاه آمده است گله كردند، سپس استاندار و جمعي از مسؤولان سياسي و نظامي در ميدان شهدا حاضر شدند و با بلندگو خطاب به مردم گفت: اعليحضرت از من خواسته‌اند كه به كازرون بيايم و هر نوع خواسته‌اي كه مردم  داشته باشند اجابت كنم و سريعاً انجام دهم حال شما خواسته‌هاي خود را بيان كنيد.
 
پچ پچ‌ها شروع شد و اعتراضات اوج گرفت، هيچكس حاضر نشد خواسته‌اي ابراز كند سرانجام برادر مبارز آقاي خداداد مؤذني جلو رفت و با زبان محلي و ساده گفت: آقاي استاندار مردم فقط يك خواسته دارند اگر مي‌تواني انجام بده او هم با خوشحالي گفت: چه خواسته‌اي بگو. و ايشان گفت: مردم مي‌گويند ما شاه نمي‌خواهيم و خانواده‌ي او هم نمي‌خواهيم.
 
همين كه ناگاه چهره‌ي آزمون تغيير كرد و عصباني شد و جلسه را به هم زد؛ و مأمورين با پرتاب گاز اشك‌آور و سپس تيراندازي هوايي با كلت و ژ3 و حمله به مردم آن‌ها را متفرق كردند. مأمورين در تعقيب آقاي مؤذني كه قبر شهدا را هم در گلزار سيد محمد حفر مي‌كرد به امامزاده سيد محمد هجوم بردند و با محاصره‌ي ساختمان‌ها قصد دستگيري او را داشتند كه ايشان با طردستي خاصي در زير يكي از بشكه‌هاي 200 ليتري خالي كه در كنار حوض جلوي امامزاده گذاشته بود مخفي شد و بدين وسيله از چنگ مأمورين نجات يافت.

 

گزارش روز سوم: فرداي آن روز پنجشنبه 57/2/21 بازهم صبح زود مردم در مقبره‌ي شهدا جمع شدند و پس از قرائت فاتحه و مراسم مختصري به طرف مسجد شهدا حركت كردند وبا شعارهاي انقلابي و فريادهاي ا... اكبر و لا اله الا ا... وارد مسجد شهدا شدند.

 

مراسم شهداي ديروز چند ساعت ادامه يافت و مردم عجالتاً متفرق شدند و عصر آن روز مجلس جداگانه‌اي در مسجد سيد ابراهيم اختصاصاً براي شهيد ماندني دست داده برگزار شد كه در اين مجلس روحاني معروفي به نام حجت‌الاسلام رضواني سخنراني كرد و در مسجد حاج قنبر هم مجلس ديگري به طور اختصاصي براي شهيد نمكي محمدي ترتيب داده شد و مردم با شور و احساسات هر دو مجلس را با شكوه برگزار كردند. آن روز اتفاق خاصي نيفتاد و در پايان مجالس ختم شهدا مردم خسته و غمگين به خانه‌هاي خود رفتند.

 

گزارش روز چهارم: روز چهارم يعني 57/2/22 مجلسي در مسجد امام خميني(ره) (آهنگران) بر پا شد و هر كدام از مداحان و سخنوران مطالبي ايراد كردند كه در اين ميان مطالب و شعارهاي انقلابي و حماسي ‌آقاي حاج علي اسدزاده كه مردم با جملات تند و آتشين او در ايام محرم آشنا بودند بيش از همه نمود و تجلي داشت. در پايان اين مراسم مجدداً تظاهرات شروع شد. و مردم از مسجد آهنگران به طرف مسجد شيخ رفتند و از مسير خيابان قدمگاه سرازير شدند. در چهارراه مخابرات يكي از مأمورين بومي كازرون گاز اشك آور پرتاب كرد كه عده‌ي زيادي از زنان دچار مشكل شدند و بلافاصله به مسجد مدرسه رفته و در حوض مسجد چشم‌‌هاي خود را شستشو دادند. عده‌اي از مردم هم در خيابان حضرتي و فلسطين تظاهرات كردند و با آوردن تيرآهن و ريختن آجر در خيابان به مقابله با مأمورين پرداختند. يكي از دختران در خيابان حضرتي زخمي شد و مرحوم شهيد محمد دهقان كه بعداً در جنگ تحميلي به شهادت رسيد در چهارراه انقلاب زخمي شد.

 

روز جمعه همزمان با آخرين تظاهرات 4 روزه‌ي مردم گروهي از كماندوهاي آموزش ديده به سرپرستي افسري كازروني به نام سروان اميني براي سركوب مردم از برازجان اعزام شدند و با حركت‌هاي رزمي و مانورهاي خود در خيابان به اصطلاح براي مردم ايجاد رعب و وحشت كردند. و با  هماهنگي مأمورين نظامي و شهرباني شروع به دستگيري و بازداشت عوامل تظاهرات كه از قبل شناسايي شده بود نمودند.

 

شروع دستگيري‌ها: صبح روز شنبه 57/2/23 كه مردم در محل كار خود حاضر شدند. مأمورين به سراغ آن‌ها رفتند. عده‌اي را در مغازه‌ها و عده‌اي هم در ادارات دولتي دستگير و به زندان شهرباني منتقل كردند. اما كساني‌كه فرهنگي بودند و مدارس آن‌ها در تابستان تعطيل بود موقتاً از دستگيري رهايي يافتند. و بعدها بعضي از آن‌ها در تعقيب و گريزها دستگير كردند و عده‌اي هم هرگز دستگير نشدند.
 
زندان كازرون گنجايش 50 نفر بازداشتي نداشت و به علاوه اين‌ها زنداني سياسي بودند نه محكومين عادي لذا همه را براي محاكمه در دادگاه‌هاي نظامي در يك نيمه شب و با دو دستگاه اتوبوس در حالي‌كه دست‌هاي آن‌ها به هم بسته شده بود و ستوني از پرسنل نظامي با تفنگ و سرنيزه بين در زندان و در اتوبوس تشكيل شده بود آن‌ها را به شيراز منتقل كردند. خوب به خاطر دارم كه مأمورين در بيسيم خودشان پس از آن‌كه اتوبوس‌ها به تل رشتان رسيدند و تحويل ژاندارمري شديم با خوشحالي و موفقيت گفتند زندانيان بدون هيچ اتفاقي تحويل ژاندارمري شدند. ظاهراً اين دستگيري و تحويل زندانيان جهت اعزام به شيراز باعث تشويق و ترفيع آن‌ها گرديد.
 
ادمه دارد...
 
منبع: هفته نامه‌ي سلمان
 
نویسنده: علي اصغر درياب
مطالب مرتبط :
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۹/۰۱
اذان صبح
۰۵:۰۹:۵۷
طلوع افتاب
۰۶:۳۳:۰۵
اذان ظهر
۱۱:۴۹:۵۹
غروب آفتاب
۱۷:۰۵:۲۶
اذان مغرب
۱۷:۲۲:۳۷