اعوذبا... من الشیطان الرجیم. بسم ا... الرحمن الرحیم. من اولا ازشماو کازرون نما تشکر می کنم که در روشنگری و اطلاع رسانی به مردم در زمینه های مختلف مسائل اجتماعی زحمات زیاد میکشید و خوشبختانه سایت شما یک سایت پر طرفدار و با تعداد مراجعه کنندگان بالاست. و امیدوارم این حرکتی هم که در زمینه انتخابات دارید برای مردم و کشور مفید باشد. من متولد اسفند سال 1342 در روستای خواجه مالی هستم. کلاس اول و دوم دبستانم را خشت بودم و ادامه دبستانم را در مدرسه فردوسی کازرون. راهنمایی مدرسه داریوش و سال اول دبیرستان دانشگاه شیراز. بعد برگشتم و مجدد بعد از پیروزی انقلاب به دبیرستان بستانپور رفته و در آنجا دیپلم را گرفتم. تقریبا در همه دوران تحصیلی شاگرد اول کازرون بودم. سال 1361 کنکور دادم، انتخاب اولم رشته پزشکی دانشگاه شیراز بود. با رتبه خوبی جز نفرات برتر کنکور بودم. پزشکی شیراز قبول شدم. بعد از اتمام پزشکی با استفاده از سهمیه دانشجویان ممتاز دانشگاه شیراز بدون امتحان به من اجازه ادامه تحصیل در دوره تخصص را دادند و و بعد از تخصص هم بعد از یکی دو سال کاربه دوره فوق تخصصی رفتم. بخشی از دوره فوق تصصی را در دانشگاه شهید بهشتی تهران بودم و برای اتمام دوره به انگلستان و بیمارستان شهر لندن، گروه جراحی پلاستیک ترمیمی و فک و صورت دانشگاه ایمپین کالج انگلیس رفتم و در سال 2002 مدرکم را گرفتم و به کشور برگشتم. الان هم عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران هستم و مدتی هم آنجا مسئولیت داشتم. از نظر سوابق اجرایی هم بعد از پایان دوره عمومی پزشکی به مدت یک سال رئیس دانشگا آزاد کازرون بودم سال 68-69. بعد از دوره تخصصی جراحی عمومی به مدت یک سال معاون آموزشی دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر شدم. بعد از بوشهر به یاسوج رفتم و تقریبا دو سال رئیس دانشگاه علوم پزشکی بوشهر بودم و عضو هیئت امنای دانشگاه های جنوب کشور. بعد از اینکه از انگلیس هم برگشتم در پزشکی قانونی به عنوان معاومن اداری مالی سازمان پزشکی قانونی کشور مشغول شدم. و بعد از آن با رای مردم شریف شهرستان کازرون وارد مجلس شدم و در مجلس هم عضو کمیسیون بهداشت و همزمان عضو هیئت رئیسه مجلس که بیشترین تعداد رای را هم در آنجا آوردم. رئیس هیئت نظارت بر انتخابات نظام پزشکی سراسرکشور، عضو هیئت های خارجی، مسئول گروه دوستی پارلمانی ایران و عراق؛ ایران و کرواسی؛ ایران و عربستان بودم.رئیس مجمع نمایندگان فارس و جنوب بودم. بعد از مجلس هم رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران و الان هم که به عنوان عضو هیئت علمی و عضو گروه جراحی پلاستیک دانشگاه شهید بهشتی مشغول به کار هستم. از نظر سوابق جبهه و جنگ، در تظاهرات پیش از انقلاب اسلامی موقعی که اول دبیرستان بودم در خیابان امام خمینی من را شهربانی در حکومت نظامی دستگیر و 24ساعت من را بازداشت کردند. بعد از پیروزی انقلاب هم دائما در حال رفت و آمد بودم. در شیراز، کازرون، بوشهر، قشم تا آنجایی که دستم می آمد در تظاهرات شرکت می کردم. با شروع دفاع مقدس، هفته اول جنگ اسم نوشتم و هفته دوم جنگ هویزه بودم. و بعد از یکی دو ماه 24 یا 25 آبان 59 بعد از چهار روز محاصره در شهر سوسنگرد با گلوله مستقیم دشمن مجروح شدم و دو ماه در بیمارستان شریعتی تهران بستری بودم. و بعد هم در طول دوران دانشجویی در فاو و شلمچه و شیخ صله عراق نزدیک حلبچه شیمیایی شدم و در مناطق مختلف جبهه و جنگ در خرمشهر، شلمچه، آبادان ،فاو ، سبطیه عراق ، جوانرود، شاخ شمیران و... بودمو خدا توفیق عنایت کرد و در عین حال خدا را شکر می کنم که همیشه جز دانشجویان ممتاز دانشگاه شیراز بودم.
جناب آقای دکتر محمدصادقی چه شد که تصمیم گرفتید وارد انتخابات بشید و کاندیدا شدید؟
به نظرم می اید خدای متعال خیلی بر ما منت گذاشت. امام حسین(ع) می فرمایند که خدا را شکر که به ما توفیق دادی و ما را از سلب پدران منتقل کردی و منتقل کردی از رحم مادران تا اینکه در دولت اسلام به دنیا آمدیم. این فرمایش امام است در دعای عرفه. خدای متعال خیلی به ما لطف کرد که زمان رشد و نمو ما را مصادف کرد با زمان جمهوری اسلامی و سر ما منت گذاشت و به همین خاطر من همیشه خودم را مدیون این لطف الهی دانسته ام و می دانم. و فکر می کنم با تمام استعداد و قوا و قدرت خود باید از جمهوری اسلامی و از این مردم دفاع کنیم. به همان دلیل که من فاو رفتم و شیمیایی شدم، به همان دلیلی که در هویزه و سوسنگرد گلوله خوردم یا در راهپیمایی ها دستگیر شدم و به زندان رفتم، دقیقا به همان دلیل فکر می کنم که در هر عرصه دیگری هم باید حضور پیدا کنم. مجلس شورای اسلامی یک سنگر کلیدی و اساسی برای جمهوری اسلامی است. مقدرات مملکت بسیارش در مجلس تعیین می شود و بعد برای حفظ این جمهوری اسلامی باید این کار را بکنیم. مجلس یک سنگر بسیار قوی و بسیار محکم است و به نوعی می شود گفت مجلس معمار و مهندس اوراق اجرایی کشور است. اگر مجلس خوب عمل کند نتیجه برای کشور خوب خواهد بود و اگر بد عمل کند به همان میزان در روند اداره امور جامعه خلل وارد می کند. مجلس موظف است که برنامه 5ساله را بنویسد، موظف است که طرح های اجرایی کشور را مشخص کند. تکلیف دارد که بودجه سالانه را تصویب کند. تایید و ردصلاحیت وزرایی که رئیس جمهور معرفی می کند به عهده مجلس است. مجلس در نطق های پیش از دستور جهت گیری عمومی ملت را مشخص می کند. نظارت بر دستگاه های اجرایی را برعهده دارد و در یک کلام همان جمله ای که عرض کردم، مجلس معمار و مهندس مسائل اجرایی کشور است و هر کسی که احساس می کند می تواند در این مهندسی ایفای نقش کند می تواند از این سنگر بسیار ارزشمند برای دفاع از حقوق ملت و سربلندی ایران اسلامی، برای حفظ ارزش های انقلاب اسلامی استفاده بکند به نظر من باید وارد این عرصه شود. این اهمیت موضوع، و به علاوه شناخت نسبت به مسائل جامعه دارم و نسبت به نیازهای کشور دارم نسبت به شهر و دیار خودم دارم و فکر می کنم وقتی این دوتا را کنار هم می گذارند، تکلیف شرعی من هست که وارد این عرصه شوم و از این سنگر مهم برای دفاع از این مجموعه ارزشی که اشاره کردم استفاده کنم. به همین خاطر اسم خودم را برای این موضوع در دوره های قبل نوشتم که یک دوره موفق شدم و در این دوره هم مجدد نوشتم که با همان آرمان ها وارد شوم.
آقای دکتر در مورد نقش و اهمیت مجلس صحبت کردید. به نظر شما مجلس هشتم و مجالس قبلی چه نقطه ضعف هایی داشته اند؟
البته ببینید هر مجلسی از اول انقلاب تا الان نقاط ضعف و نقاط قوتی داشته که در جای خودشان قابل بحث و بررسی است. اما در مجلس هفتم آنچه که من می توانم بگویم و حضور داشتم جهت گیری کلی مجلس دفاع از انقلاب و ارزش های انقلاب بود و جا اندازی خدمت به جای دادوبیدادی که قبل از آن بود و به جای سر و صداهای سیاسی. ولی بحمدا... مجلس هفتم در ابعاد مختلف توفیقاتی داشته که قطعا اشکالات هم در آن وارده. از جمله مهمترین موفقیت های مجلس که می شود به آن اشاره کرد زمینه سازی برای تولد یک دولت خدمتگزار بود. بها دادن به ارزش های انقلاب، زنده کردن روح مقاومت در ملت و حمایت از سیاست های کلان مقام معظم رهبری در بُعد ساده زیستی، در بُعد خدمت به مردم، توجه به زیربناهای اساسی کشور. در همین برداشت ها می بینید که در مجلس هفتم به عنوان مثال حقوق بازنشستگان 5 یا 6 برابر شد از 100 هزار تومن به 500 هزار تومن افزایش یافت. حقوق معلمین از 150هزار تومان به 600هزار تومان افزایش پیدا کرد. حقوق افراد تحت پوشش کمیته امداد از 18هزار تومان به 80هزار تومان افزایش پیدا کرد. حقوق افراد تحت پوشش بهزیستی به همین شکل. حمایت از نیروهای مسلح، حمایت از سازمان بسیج. حمایت از اقشار آسیب پذیر؛ این یک بخشی از کار بود. افزایش بودجه عمرانی کشور به میزان 400 درصد کار بسیار بزرگی بود که در مجلس هفتم رقم خورد. بودجه راه های روستایی در سال 83 حدود 20میلیارد تومان بود و در سال 84 شد حدود 400میلیارد. گاز روستایی بودجه اش تقریبا 25میلیارد در سال بود که در سال 85 این عدد به حدود 600میلیارد افزایش یافت. آب روستایی از 30 میلیارد به 300میلیارد افزایش پیدا کردو مسائل دیگری مثل به سازی روستاها مورد توجه قرار گرفت بودجه 20 میلیاردی به 400 میلیارد افزایش پیدا کرد. یا در بحث مسائل هسته ای ما چندین بیانیه و دو سه تا مصوبه داشتیم که آن بیانات مقام معظم رهبری را تایید می کرد و بر ایستادگی ملت صحه می گذاشت و شکل قانونی به آن می داد و حتی ما تکلیف کردیم، هم در زمان دولت آقای خاتمی و هم در زمان دولت آقای احمدی نژاد که در صورتی که پرونده ما به شورای امنیت برود ما غنی سازی را از سر می گیریم. و برهمین مبنا این کار در اواخر دولت آقای خاتمی انجام شد و پلمپ مرکز غنی سازی نطنز و یا مرکز هسته ای اصفهان که قبل از آن انجام شده بود بر اساس مصوبه مجلس در آخر دولت آقای خاتمی شکسته شد و همین طور در سیاست های خارجی جهت گیری مجلس هم از ابعاد عقلانی برخوردار بود و دائما ما در حال مذاکره با کشورهای خارجی بودیم برای ایفای حقوق ملت و هم بر مبنای ایستادگی بر منافع ملی. من فکر می کنم مجلس هفتم از این بابت یک کارنامه بسیار خوبی در این زمینه داشت و ممکن است نقاط ضعفی هم در آن وجود داشته باشد در مجالس دیگر هم ممکن است نقاط ضعف یا قوتی وجود داشته و با توجه به اشرافی که بر کار مجلس هفتم داشتم و دارم فکر می کنم بیشتر در این حوزه اجازه حرف زدن داشته باشم. یکی از نقاط ضعف می توانم بگویم بیشتر در زمینه کاهش بهره بانکی، مواردی از این قبیل و یا در خصوص تعامل با دولت شاید یه خورده بیش از حد تعامل کردیم. شاید اگر محکم تر برخورد می کردیم با دولت ها بهتر بود چه دولت آقای احمدی نژاد چه دولت آقای خاتمی.
الان به بحث روابط دولت و مجلس اشاره کردید. شاهد هستیم در حال حاضر اختلافات زیادی بین دولت و مجلس وجود دارد. این را ناشی از چه می دانید؟ آیا زیاده خواهی دولت ایت یا ضعف قانون گذاری؟
برای اینکه چرخ های مملکت خوب بچرخد باید مجلس نظارت خود را اعمال کند، دولت هم سیاست های خود را بگوید، اما در عین حال بدون تعامی حتما کار گره خواهد خورد. تا آنجایی که کار کارشناسی شده باشد و ایستادگی برای اثبات حرف درست باشد خوب است. ولی وقتی به مشاجرات کلامی و به دعواهایی که ناشی از این است که من مجلسم باید حرف من به کرسی بنشیند و دولت هم بگوید من دولتم و باید حرف من به کرسی بنشیند، یعنی می شود خودخواهی و اینجا ما شاهد ضرر مملکت هستیم و بخصوص اینکه مقام معظم رهبری حرف های ناصحانه و ناشی از دلسوزی به دو طرف می زند و گوش نمی دهند. این نشان می دهد که هم غرور در هر دو وجود دارد و هم خودخواهی. اگر که این مسائل ادامه پیدا کند به هیچ وجه به نفع مملکت نخواهد بود. مثلا بحث دولت سر موضوع مسائل اقتصادی، متاسفانه دولت و مجلس هیچ کدام خوب تعامل نکردند. سر بحث برخی وزرا، سر بحث وزارتخانه که آن چالش پیش آمد و خیلی صحنه های خوبی را شاهد نبودیم و مکاتباتی که بعضا بین رئیس دولت و رئیس قوه مقننه انجام می شد و بعضا هم درز می کرد و به مطبوعات و رسانه های کشیده می شد. این به هیچ وجه در شان هر دو قوه نبود.
آقای دکتر الان دو نظریه در مجلس وجود دارد. یک عده از نماینده ها معتقدند که ما باید بنشینیم و نگاه کنیم به سرانگشت رهبری و ببینیم رهبری چه می گوید و همان را انجام دهیم و یک نظر دیگر می گوید مجلس کار خودش را انجام می دهد و هرجا لازم شد رهبری به آنها تذکر می دهد. اگر نماینده شدید کدام نظر را قبول دارید؟
من خودم به طریق رهبری می روم در این شک ندارم اما آنچه که من از رهبری می دانم این است که هیچ وقت ابتدا به ساکن در کار مجلس دخالت نکرده اند و نمی کنند. این که ما طوری حرف بزنیم که انگار مجلس مثلا نشسته که رهبری چه بگوید، واقعا اینجوری نیست. اصلا رهبری این را نپسندیده و نمی پسندد. بعضی ها برای اینکه اقدامات غلط خودشان را مستند کنند به کلام رهبری تکیه می کنند یا برای اینکه به نوعی پشتیبان پیدا کنند آنرا به مقام معظم رهبری ارجا میدهند. در صورتی که رهبر جز در موارد خیلی خاصی در کار مجلس حتی در کار دولت هم کمتر دخالت می کند و سیاستشان این است که اجازه میدهند مجلس کار خودشان را بکند. این که ما بخواهیم همه چیز را گردن رهبری بیاندازیم، این هم یک تهمت است و هم جفای به رهبر است. رهبری الحمدا... دارند کار خودشان را انجام می دهند بعضی جاها واقعا اگر گره ای پیدا شود بر اساس اصول قوانین اسلامی که هماهنگی قوا با مقام معظم رهبری است بین هر سه قوه، اینجا رهبر از اختیارات قانونی خودش برای حل مشکلات کشور باید استفاده کند و این حرف یعنی نگاه کردن به سرانگشت رهبر خیلی منصفانه نیست اصلا ما را گذاشتند که مشکلات را حل کنیم که به رهبری نرسد و اینکه بخواهیم گردن رهبری بیندازیم این منصفانه نیست ما فکر میکنیم خودمان کارهای خودمان را انجام می دهیم و هر جا احساس کردیمکه مشکل واقعا قابل حل نیست آن موقع میشود به رهبری ارجاع داد من هیچ کدام از این دو نظر را قبول ندارم مجلس باید تکلیف خود را بر اسا سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری و در چهارچوب برنامه پنجم و سیاست های چشم انداز 20 ساله انجام بدهد و جاهایی که گره ایجاد میشود که در طول هر دوره ممکن است دو سه مورد پیش آید نه اینکه هر مورد هر هفته هر ماه ما بخواهیم بگوییم رهبری انطور گفت یا آنطور این جفای به رهبری و ظلم به خود مجلس است.
آقای دکتر یکی از شرایط داوطلبان که در قانون اساسی ذکر شده اعتقاد و التزام عملی به اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه می باشد. یک فرد چه ویژگی بایست داشته باشد که این اصل درمورد وی صدق کند؟
من نمی خواهم راجع به مبناهای عقلی ولایت فقیه صحبت کنم اما آنچه که می دانم در هر کشوری با هر نظام سیاسی یک فصل الخطابی برای انتهای کار وجود دارد. هیچ جا از این قادعه مستثنا نیست. یک جا نظام پادشاهی است، یک جا نظام ریاست جمهوری است مثل آمریکا، یک جا یک چیز دیگری است که وقتی گره هایی پیدا می شود، در نظام ما هم، هم حکم شرعی است بر اساس فقه شیعه و هم یک تکلیف قانون اساسی است که مقام معظم رهبری و رهبر معظم انقلاب مسئول هماهنگی سیاست های کلی می باشد که ما هم در این چارچوب سرباز ولایت فقیه هستیم و الحمدلله در زمان امام مترقی بودن و راهگشا بودن این مطلب برا به چشم خود دیدیم ودر زمان مقام معظم رهبری باز به همین شکل و این منحصر به دولت خاص هم نیست. در دولت های مختلف با هر نگاه سیاسی ما شاهد ایجاد گره های کوری در جامعه بودیم که با دست گره گشای رهبر انقلاب یا در زمان امام(ره) با دست گره گشای ایشان باز شد. و فکر می کنم در این چارچوب هم ابلاغ سیاست های کلی و تبیین هدف گذاری های نظام به عهده رهبری است؛ اما فراهم کردن ابزار اجرایی آن به عهده رهبری نیست و کار مجلس و دولت و قوه قضائیه است که کار خود را انجام دهند.
آقای دکتر نظام ما نظام مردم سالاری دینی است. تفاوت جایگاه مجلس در این نظام با یک نظام دموکراتیک معمولی چیست؟
امام فرمودند که مجلس در راس امور است. یعنی وقتی مجلس صلاحیت وزرا یا عدم صلاحیت آنها را تعیین می کند، وقتی بودجه سالانه را تصویب می کند، برنامه پنجم را می نویسد و به خصوص در مورد برنامه پنج ساله بدین معنی است که هر تصمیمی که در مملکت قرار است بگیرد، مجلس باید آنرا بنویسد و هر دولتی با هر طرز تفکری آمد، تا زمانی که آن برنامه پنج ساله باقی است باید در چارچوب آن برنامه عمل کند. و واقعا مجلس گره گشا و در راس امور است و سیاست های مالی اجرایی فرهنگی و امثال اینها را مجلس مشخص و دولت اجرا می کند. مجلس از یک قدرت بسیار بالایی برخوردار است و این مجلس هم مستقیما توسط مردم انتخاب می شود و انصافا نظام ما یک نظام مردم سالاری است که مردم با تعیین مجلس و مجلس با نوشتن قوانین مختلف، قوانین جاری، بودجه سالانه، تعیین وزرا و مجریان و نظارت بر کار آنها و برنامه های پنج ساله و طولانی مدت تر، عملا حرف های مردم را بر روی صفحه کاغذ می آورد و به شکل قانون برای اجرا به دستگاه های مربوطه ارئه می دهد. در اینجا نظام ما یک نظام ارزشی است، یعنی جهت گیری ما جهت گیری ارزشی است. ما تماممحاسن نظام های دموکراتیک را در مجلس داریم، یعنی نمایندگان حق نقد دارند، حق برخورد و تحقیق و تفحص درهمه موارد را دارند در عین حال مبنا، مبنای ارزش های اسلامی است. ما برتری های آنها را داریم و ضعف های آنها که خلاف ارزش های الهی، اخلاق و مسائل دینی عمل می کنند را نداریم.
مهمترین وظایف یک نماینده چیست؟
تصویب قوانین و نظارت بر اجرای آن.
اگر شما نماینده شدید نماینده مردم اید یا نماینده دولت و یا نظام؟
قاعدتا نماینده مردم. مردم هم این نظام را تشکیل داده اند. ما مدافع نظامی هستیم که مردم برای آن زندگیشان را گذاشتند. نماینده دولت یقینا نخواهیم بود.
پس قائل به تفکیک این سه تا هستید؟
نظام ما نظامی است که قطعا بارش روی دوش مردم است. پشتوانه اصلی این نظام مردم هستند. و اگر مردم نباشند نظامی نخواهد بود . تفکیک مردم و نظام در جمهوری اسلامی امر غلطی است و یک شیطنت به حساب می آید مردم و نظام از نظر ما یکی هستند نظام برآمده از اراده مردم است و دفاع از نظام دفاع از مردم و دفاع از مردم دفاع از نظام است . دولت مسئولی اجرایی است و مجلس در مواقعی می تواند با دولت هماهنگ بشود و میتواند عملکرد دولت را نقد کند.
شما با طرح نظارت مجلس بر نمایندگان موافقید؟
قطعا موافقم و فکر می کنم یکی از ضعف های بسیار اساسی مجلس همین است که بر مجلس نظارتی وجود ندارد. باید یک جایی نظارت بشود که وقتی یک نماینده در طول برنامه یا 25روز بررسی برنامه پنج ساله، 9بار غیبت می کند این آدم یا حرفی برای گفتن ندارد یا اینکه احساس مسئولیت نمی کند.یا در زمان بررسی بودجه ما میبینیم مدام هیئت رئیسه باید داد بزند تشریف بیاورید که این ناشی از عدم احساس مسئولیت یا عدماهمیت موضوع است که عدم اهمیت موضوع حرف بی ربطی است چون دارد برنامه پنج ساله برای کشور نوشته می شود یا بودجه را برای یک سال کشور تنظیم میکنند پس نبود نمایندگان ناشی از عدم احساس مسئولیت است و وقتی همچنین اتفاقی میافتد قطعا برای کشور ضرر دارد و یا در مورد اینکه یک نماینده ای خدا رحمت کنه گل آقا یک موقع تصویری از یک نماینده کشیده بود که پیاده داشت وارد مجلس میشد و با بنز خارج میشد نماینده ای که با دست خالی از شهرستان به مجلس می رود و چهار سال بعد در بالاترین خیابان های تهران صاحب خانه شدهو بالاترین امکانات مادی را دارد و از امتیازات زیادی برخودار است است این حتما ناشی از عدم نظارت بر مجلس است ما واقعا در این قسمت ضعف داریم و من به جد معتقدم حتما باید نظارتی وجود داشته باشد من معتقدم واقعا یکی از ملاک هایی که برای تایید صلاحیت نمایندگان باید احراز بشود میزان حضور و فعالیت آنها در مجلس است.
آقای دکتر گفته می شود هر موضوعی که در مجلس برای رای گیری گذاشته می شود، قبلا در فراکسیون ها مطرح و نتیجه آن مشخص می شود و بحث موافق یا مخالف در صحن مجلس سوری است. نظر شما راجع به این قضیه چیه؟
نه سوری نیست و واقعی است. من خودم چون بوده ام می دانم که بحث ها واقعی است اما بسیاری از کارها در مرحله قبل انجام می شود و کسانی که می آیند و پشت تریبون قرار می گیرند در واقع سخنگوی کسانی هستند که آنجا حرف زدند و می خواهند نظر گروه خود را یا فراکسیون یا مجمع استانی خود را بیان کنند. این واقعی است و بطور کلی بحث هایی که فرصت آن در جلسه عمومی وجود ندارد در کمیسیون ها انجام می شود.
به نظر شما با وجود فراکسیون ها، فکر می کنید یک فرد به تنهایی می تواند در مجلس تاثیر گذار باشد؟
حتما موثر است. بالاخره کمیسیون ها و فراکسیون ها از افراد تشکیل شده اند و وقتی یک فرد مستند حرف می زند، چه در کیسیون و چه در صحن علنی، و وقتی متقن حرف می زند به علاوه صحت حرف های او برای مجلس در مراحل قبل ثابت شده است و توانمندی او در تجزیه و تحلیل مسائل مشخص شده است، مجلس به حرف او اعتماد می کند. در یک مجلس خانوادگی نیز به همین صورت است و مجلس نیز از این قاعده مستثنا نیست.
آقای دکتر از نظر شما اصولی از قانون اساسی هست که هنوز روی زمین مانده باشد؟
فراوان، امر به معروف و نهی از منکر، ارزش های الهی، مسائل فرهنگی و حقوق فراوانی از مردم، حالا نمی گویم کاملا روی زمین مانده ولی هنوز نتوانسته ایم قدرت خود را به اثبات برسانیم.
آیا احساس می کنید جایی از قانون اساسی احتیاج به بازنگری و یا به روز شدن داشته باشد؟
بالاخره هر فردی ممکن است مسائلی به ذهنش برسد اما فکر می کنم در حال حاضر معذلی نداریم که بخواهیم با اصلاح قانون اساسی آن را حل کنیم. بسیاری از مشکلات ما موضوعات جاری کشور است نه مسائل زیربنایی.
آقای دکتر چشم انداز 20ساله چه می گوید؟
چشم اندار بیست ساله ترسیم ایران 1404 است که در سال 1384 این مشخص شد و ما امیدواریم در سال 1404 کشور اول منطقه از نظر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نظامی باشیم بر مبنای علمی. یعنی در واقع پیشرفت علم محور داشته باشیم با حفظ ارزش هالی الهی. این تصویر کلی سند چشم انداز بیست ساله است.
فکر می کنید اجرای برنامه های پنج ساله و برنامه های بودجه ای که از زمان تصویب چشم انداز تاکنون داشته ایم، تا چه حد در راستای چشم انداز پیش رفته ایم؟
خوشبختانه چندین مورد در همین الان که 10 تا 15 سال مانده به پایان برنامه 20ساله به آن دست پیدا کرده ایم یا به آن نزدیک شده ایم. در مورد صادرات غیرنفتی تقریبا به این مرز نزدیک شده ایم. در مورد پژوهش ها، در مورد تربیت نیروی انسانی متخصص، در تولید مقالات علمی نیز به همین صورت ولی مواردی نیز هست بخصوص در تامین معیشت مردم و تامین اشتغال برای جوانان، هنوز خیلی فاصله داریم.
به نظر شما آمارهایی که دولت ارائه می دهد تا چه اندازه ای صحیح است؟
خب بالاخره آمارهای یک سری صحیح و یک سری ناصحیح است. استناد ما فقط به آمارهای دولت نیست. مراکز دیگر و منتقدین دولت و صاحبان نظر نیز آمارهایی می دهند که وقتی همه این آمار ها را کنار هم بگذاریم می توان نتیجه گیری کرد که آمارها تا چه اندازه واقعی است. مثلا در زمینه علمی می دانیم که آمارها واقعی است که خود من در متن و بطن کار هستم و می دانم که در زمینه مقالات علمی خوشبختانه به مراتب بالا رسیدیم. این آمار ها کار مراکز علمی دنیاست و نه کار دولت.
اشاره کردید که در زمینه معیشت کمبود داریم. به نظر شما رهبری به عنوان زمامدار حکومت اگر نمی دانند که ضعف است و اگر می دانند چرا کاری نمی کنند؟
ببینید رهبری یک فرد است و ابزار اجرا و سیاست های کلی را تعیین می کند ونه امکان آن هست و نه عقلانی است که در مرود نرخ تورم یا شیوه اشتغال صحبت کنند. ایشان همیشه به مجلس، دولت، قوه قضائیه و دستگاه های اجرایی تذکر می دهند و همیشه گفته اند که برای رفاه مردم کار کنید و برای رضای خدا برای رفاه حال مردم کار کنید. اشتغال نیاز جامعه است و برای آن تلاش کنید. توسعه تولید و توزیع ثروت کنید و امثال اینها. سیاست گذاری کار رهبری است، کار رهبری این نیست که بگوید نرخ دلار را پایین بیاورید یا نرخ سکه را بالا ببرید. این نه کار رهبری است و نه هیچ عقلی انتظار آن را دارد. انتظار مردم از رهبری این است که این سیاست ها را درست تنظیم کند و به نظر من در سیاست های رهبری هیچ خللی وارد نیست و اشکال در کار دستگاه های قانون گذاری و اجرایی است و رهبر تنها نمی تواند این سیاست ها را جامع عمل بپوشاند.
در حال حاضر اصل44 قانون اساسی در حال پیاده شدن است. فرق این خصوصی سازی با نظام های سرمایه داری چیست؟
در نظام های سرمایه داری ملاک و معیار اخلاقی وجود ندارد و در نظام اسلامی ملاک و معیار اخلاقی وجود دارد. برعکس اینکه سالها به غلط تبلیغ کردیم که ثروت داشتن کار اشتباهی است و جرم به حساب می آید، داشتن ثروت جرم نیست، نوع کسب ثروت درست یا غلط بودن آنرا مشخص می کند. اگر که این ثروت با کار و تلاش و مدیریت و تدبیر و دانش روز به دست بیاید بسیار خوب است. موجب بالندگی کشور، ایجاد اشتغال و رفع گرفتاری های مردم می شود. اما اگر تحصیل ثروت با تضیع حقوق مردم، با اجحاف، رانت خواری، باندبازی، استفاده از امکانات دولتی و عمومی مردم باشد حتما غلط است. فکر می کنم این دو موضوع تفاوت ماهیتی دارد و مبناهای ما با هم فرق می کند. در نظام جمهوری اسلامی اگر این اتفاق نیافتد که ما گاهی اوقات شاهدیم که واقعا نمی افتد، مثل قضیه 3000میلیارد تومان می شود، همانند مبنای غرب.
به نظر شما چه تضمینی وجود دارد که این مبنا ها رعایت شود و آیا تا به حال رعایت شده یا نه؟
بالاخره مجلس مسئول نظارت بر اجرای قانون اصل44 قانون اساسی است. اجرای همه اصول قانون اساسی و از جمله اصل44 قانون اساسی و بالاخره موفقیت هایی هم بوده اما آنچه که می شود گفت در طول سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و خصوصا در طول دوران دفاع مقدس با توجه به محدودیت ها و شرایط اقتصادی مجبور بود دولت تسلط بیشتری بر ارکان اقتصادی کشور داشته باشد. اما آنچه فقهای شیعه می گویند که تقریبا همه بر این موضوع توافق دارند این است که تجارت کار دولت و حکومت نیست. کشاورزی و بانکداری جز کارهایی است که باید در دست مردم باشد و دولت به هیچ وجه تاجر یا کشاورز خوبی نیست. دولت باید سیاست های کلان را مشخص کند، دولت به معنی حکومت است، و مثل یک داور نظارت و داوری کند و وقتی این اتفاق بیافتد دولت می تواند کار خود را انجام دهد و تکلیف مجلس نظارت بر همین کار است. اینکه چه میزان موفق بودیم یا سمتی می رویم که آنچه در دست دولت است به مردم واگذار می کنیم. حالا اگر می بینیم وقتی می خواهند چیزی واگذار کند رعایت قانون نمی شود، باندبازی می شود، و امثال اینها نباید اصل کلی را از یاد برد که کار بزرگی است که باید انجام شود و نمی توانیم بگوییم چون خطا صورت می گیرد آنرا متوقف کنیم.
فکر نمی کنید این موضوع باعث افزایش بی کاری می شود؟
نه اتفاقا اگر خوب انجام شود باعث ایجاد اشتغال می شودو منجر به تولید و اشتغال می شود.
نظر شما راجع به نیروهای شرکتی چیست؟
من فکر می کنم افراد به تضمین شغل احتیاج دارند. ما در مجلس هفتم با دولت به این تفاهم رسیدیم که نیروهای شرکتی استخدام شوند و دولت در مقام اجرا به این موضوع جامع عمل نپوشاند.
آقای دکتر شما سیاست خارجی جمهوری اسلامی را چگونه می بینید؟
ما در دنیایی زندگی میکنیم که یک سری اصول داریم و اصول ما اصول قانون اساسی است که باید با همه دنیا رابطه خوب داشته باشیم با کشورهای اسلامی رابطه خوب داشته باشیم با همسایگانمان رابطه درست داشته باشیم و از حقوق و منافع ملی خود باید دفاع کنیم تمام اینها در راستای تامین منافع ملی و باورها و اعتقادات بومی ماست و چهارچوب سیاست خارجی ما باید اینگونه باشد.
آیا شما قبول دارید جمهوری اسلامی در حال حاضر در انزوای سیاسی است ؟
نه قبول ندارم
جناب آقای دکتر مثالی که در بین مردم رواج دارد که می گوید چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است در حال حاضر جمهوری اسلامی به گروه ها و کشورهای کمک و از آنها حمایت میکندکه ممکن است برخی مواقع به خاطر آن هم مورد تحریم قرار بگیریم نظر شما در این مورد چیست؟
این حرف که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است درست است مبنای سیاست خارجی ما باید منافع ملی و حفظ جمهوری اسلامی باشد در این شک نیست که حفظ منافع ملی و مصالح مردم باید در اولویت قرار گیرد اما اینکه همه منافع ملی و مردم ما در این است که از این قبیل کارها انجام داد این جای بحث دارد و من فکر میکنم بسیاری از این ها دقیقا در راستای منافع ملی ماست بعضی از این کمک ها انداختن توپ در زمین حریف دشمن است ما زمین بازی را عوض میکنیم برای اینکه اگر بخواهیم در خاک خود و بعضی شهرها بعضی کارها را انجام دهیم این کارها را با یک هزینه بسیار کمتر در خارج از مرزهای خود انجام می دهیم.
به نظر شما وقتی ما در کشور خود اینقدر فقیر داریم کمک کردن به قحطی زدگان سومالی یا سیل پاکستان به نفع منافع ملی ماست؟
من لا اطمینان به شما میگویم بعضی از فقیرترین مردم ما هم وقتی کیسه های کمک به مردم سومالی در نمازجمعه ها جمع می کنند به آنها کمک می کنند پس معلوم می شود که مردم مانوع دوست هستند پس مشخص است با روح مردم سازگاری دارد و بیشترین کمک ها را خود مردم انجام دادند و وقتی ما هم دچار سیل یا زلزله می شویم همه دنیا کمک می کنند این روابطی است که در دنیا وجود دارد.
در حیطه مسائل اقتصادی مهمترین مشکل اقتصادی را در حال حاضر چه می دانید و چه راهکاری یرای حل آن دارید ؟
به نظر من بیکاری . ما بیش از چهار و نیم میلون بیکار داریم و شاید بین پانصد تا یک میلیون نفر آن جوانان تحصیل کرده دانشگاهی هستند این اصولی ترین مشکل ماست و مشکل بعدی ما تورم است و افسارگسیختگی مالی در نظام بانکی مشکل بعدی ماست برای حل این بحث اشتغال جز با ایجاد چرخه های تولید و حمایت از بخش تولید و تسهیل قوانین مربوط به تولید امکان پذیر نیست وقتی یک نفر میخواهد یک کارخانه احداث کند باید شش ماه یا یکسال به دنبال مجوز و تاسیسات برق و آب باشد و این حتما در جهت تامین منافع ملی و حمایت از تولید نیست تمام همت ما باید این باشد که از تولید و راه اندازی چرخه اقتصادی حمایت کنیم در مورد تورم هم باید یک مقدار تعامل خود را در دنیا بهتر کنیم با کشورهای مختلف و از بعضی صحبت ها که خیلی به نفع مما نیست پرهیز کنیم . حرفمان را میزنیم بر روی مواضعمان می ایستسم و آنجایی که ما را به چیزی متهم میکنند محکم از خودمان دفاع میکنیم ولی اینکه یکباره بخواهیم در جایی حرف های بزنیم که هیچ نفعی برای ما ندارد این حرف ها زیاد جایگاهی ندارد اگر مواضع مقام معظم رهبری را بیبینیم هیچوقت ابتدا به ساکن به موضوعی حمله نمی کنند و هیچ وقت ابتدا به ساکن مواضعی مطرح نمی کنند در مورد افسار گسیختگی مالی من شخصا معتقدم باید خیلی قاطع تر و قوی تر با عوامل فساد برخورد کرد و به خصوص با کسانی که از موقعیت های اداری سوئ استفاده میکنند نباید گذشت.
نظر شما راجع به اختلاف طبقاتی چیست و نقش مجلس در آن چگونه است؟
ما یک ضریب داریم به اسم ضریب جینی که در آن فاصله طبقاتی مشخص میشود . این حتی در جوامع غربی هم پذیرفته نیست در نظام ما که مبتنی بر حضور مردم است قاعدتا فاصله طبقاتی چیز کاملا ناپسندی است و وقتی این اتفاق بیافتد نظام پشتوانه مردمی خود را از دست میدهد ما باید با تمام قوا سعی کنیم و وظیفه مجلس هم همین است که این فاص. آن را به حداقل برسانیم.
معضلات فرهنگی جامعه را در حال حاضر چه میدانید؟
به نظر من ما یک سردرگمی فرهنگی داریم یعنی هنوز برای مجلس دولت و شورای انقلاب فرهنگی به عنوان مسئول سیاست گذاری کلان فرهنگی کشور یک چهارچوب واحد نداریم. اولا معضلات فرهنگی اینقدر که تبلیغ می شود فاجعه بار نیست بسیار ناخوشایند است ولی فاجعه بار نیست وقتی به کشورهای دیگر سفر میکنیم می بینیم چه وضعیت نا به هنجار و نابسامان فرهنگی حاکم است حتی در بعضی از کشورهای اسلامی . اما در عین حال بدین معنا نیست که بخواهیم شرایط موجود فرهنگی خود را تایید کنیم و شاید اصلی ترین عامل همین سردرگمی است که گاهی اوقات ما میگوییم که کلا همه چیز آزاد بگذاریم و اعلام میکینم قبله فرهنگی ما ترکیه است و ما باید به آن سمت حرکت کنیم این را بعضی از مقامات بلند پایه فرهنگی ما گفته اند دیگری میگوید ماهواره ها را جمع کنید اینترنت را محدود کنید . دو انتهای خیلی بسته و باز غیر قابل مقایسه پیش می آید و بعضی وقت ها نه فقط عدم هماهنگی بلکه افراد عملکرد یکدیگر را می کوبند بر اثر این اتفاقات ما شاهد نتایج نا خوشایندی خواهیم بود من فکر میکنم تنظیم یک سیاست فرهنگی واحد و مشخص وظیفه ای که همه مخصوصا حوزه های علمیه ما باید بدان همت گمارند که به عنوان یک سند فرهنگی به تایید مقامات بالاتر برسد و برای اجرا به صدا و سیما و دستگاه های فرهنگی ابلاغ شود و بخش بعدی ارائه الگوهای فرهنگی است . مسائل اقتصادی هم بی تاثیر در مسائل فرهنگی ما نیست وقتی چهار پنج میلیون جوان بیکار داریم فرصت این را نخواهیم داشت که بگوییم شما این لباس را نپوش یا این عمل غیر اخلاقی را انجام نده یا فلان آرایش را انجام نده، در جواب می گوید چکار برایم انجام دادید که از ما طلب کار هم هستید. فکر می کنم یک بخشی از ریشه مسئله فرهنگی ما در اقتصاد ما است، در سردرگمی مااست. اگر یک مقداری به بحث اقتصادیمان بیشتر توجه کنیم و از آن طرف هم بیشتر به مسائل جوانان بها بدهیم فکر می کنم که مقداری از مشکلات فرهنگیمان حل شود.
به نظر شما وضعیت آموزش و آموزش عالی برنامه ریزی شده و حساب شده است؟ و به خصوص ارتباط آن با اشتغال؟
نه متاسفانه خیلی مشخص و سازمان یافته نیست. مقام معظم رهبری هم در دو سال پیش که با اساتید دانشگاه خدمتشان بودیم هم فرمودند که اصلاح بکنید، ما سه و نیم میلیون دانشجو داریم. بیش از دو میلیون از اینها دانشجوی رشته های انسانی هستند در حالی که واقعا نیاز کشور این ها نیست. رشته های مختلف علوم انسانی بالاخره در حد نیاز کشور باید تعیین شود در حال که در زمینه های فنی و علوم روز مثل نانو مثل مسائل سلولی مثل مولکولی مثل الکترونیک و مسائل صنعتی ما الان کم داریم. یا علوم دیگری که مورد نیاز جامعه است و حتما تغییر در سیاست های اجرایی بخش آموزش عالی ما ضروری است. ما باید برویم به سمت رشته هایی که کاربرد اجتماعی بیشتری دارد و این را اگر بتوانیم درست کنیم بخشی از نیازهای جامعه هم می تواند با آن برطرف شود.
آقای دکتر وارد مسائل شهرستان می شویم. در حال حاظر چه مشکلاتی را در شهرستان کازرون می بینید و برای حل آن چه راه کارهایی دارید؟
شهرستان کازرون هم جز ایران اسلامی است و هم یکی از شهرستان های استان فارس. وقتی می گوییم جز ایران اسلامی است به طور طبیعی مشکلات عمده کشور در شهرستان کازرون هم به نسبت خودش نمود دارد و وقتی گه می گوییم شهرستانی از استان فارس است یعنی هر آنچه که در استان فارس می گذرد حتما در کازرون هم به یک نوع می گذرد. بحث بیکاری یکی از مسائل عمده در کشور است ، حتما در کازرون هم باز یکی از مشکلات مهم است. بحث مساول فرهنگی باز به همین صورت ، بحث تامین معیشت مردم باز به همبن صورت ، اینها از مسائلی است که ما با آنها سرو کار داریم ، این از مسائل کلی و کلان کشور اما در مورد فارس ، این قضیه یک خورده جدی تر است در ابتدای مجلس هشتم نرخ رشد بیکاری بین 12 تا 13 درصد بود ، شاید تا 14 درصد الان در فارس در حدود 5/22 درصد است یعنی ما در ظرف چهار سال گذشته بیش 10 درصد نرخ بیکاریمان رشد کرده و این یک فاجعه است، در کازرون هم جوانهای بیکار را شما زیاد می بینید ، یا مسائل به معیشت مردم بخصوص این خشکسالی هایی که در کشور و بخصوص جنوب کشور عارض شده است ، زندگی را در بخش هایی بخصوص روستایی و عشایری برای مردم سخت کرده است اما مشکلاتی که خاص شهرستان کازرون است ، بنظرم غیر از این مسائل کلی بحث راهها ، بحث آب است . و بحث زیبا سازی شهر ها و زندگی مردم است. تامین امکانات رفاهی بیشتر برای آنها است . مسائل بهداشتی حتما جزء مسائل شهر کازرون است. بحث های دیگر در حوزه امنیت جزء چیز هایی است که همه مردم جزء مظالبات خودشان می دانند.اینها سرخط های نیاز های شهرستان کازرون است . پس می توان گفت بحث راههای ارتباطی ، بحث امنیتی ، بحث بهداشت و درمان و اینها غیر از این بحث های کلی است که گفتم و بحث آب بخصوص آب کشاورزی و بحث های تفریحی و رفاهی که در شهرستان کازرون از آن بهره ای نداریم ، اینها بحث های تقریبا به همه ی شهرستان کازرون است. و خود چهره شهر فکر می کنم نیاز به یک دست کاری دارد . شهر کازرون حقش این است که زیبا تر باشد ، امکانات زیبا سازی شهری باید بیشتر در آن رعایت شود و غیر از اینها در هر بخش و منطقه ای هم ، مشکلات خاص منطقه ای داریم که آنها در حوزه و جایی دیگر با هم متفاوت است .
برای رفع بیکاری در شهرستان چه پتانسیل هایی در کازرون وجود دارد؟
خوشبخاتانه در کنار معضلات عدیده کازرون، پتانسیل های بسیار قوی هم برای اشتغال وجود دارد. برنامه ریزی برای استفاده از این توانمندی ها، برای رفع مشکلات بایستی سرلوحه برنامه های ما باشد. در دوره گذشته قدم هایی برای این کار برداشتیم که الحمدلله به یک مراحلی رسیدیم که می شود آنها را برای این دوره هم ان شاا... ادامه داد. در دور گذشته ما چند مطلب اساسی را برای شهر دنبال کردیم. در زمینه اشتغال 1.پتروشیمی 2. منطقه ویژه اقتصاد کشاورزی 3.سد نرگسی در منطقه جره و بالاده 4.توسعه شهرک های صنعتی در خود کازرون 5.مرکز آموزش های فنی و حرفه ای کازرون. شاید اولین نامه ای که من برای پتروشیمی به آقای خاتمی نوشتم در زمانی که ایشان رئیس جمهور بود، مرداد سال 83 یعنی دو یا سه ماه بعد از آغاز نمایندگی من و این کار را آنقدر پیگیری کردم، جلسات متعددی با شخص ایشان داشتم، با آقای عارف، با آقای زنگنه، با مسئولین پتروشیمی کشور آقای نعمت زاده و دوستان دیگری که در دولت آن موقع بودند. و بعد هم در دولت آقای احمدی نژاد این کار را پیگیری کردم. نامه مکاتبه با خود ایشان، با آقای وزیری هامانه، با آقای مهندس نوذری، با معاونین اجرایی و معاون اول رئیس جمهور، با کارشناسان وزارت نفت و افراد مختلف و حتی کار را به اینجا رساندیم که به صحن مجلس کشاندیم. جلساتی گذاشتیم در هیئت رئیسه مجلس و با حضور رئیس مجلس در مورد بحث های پتروشیمی و حتی خود آقای حداد که من از ایشان خواهش کردم و به کازرون تشریف آوردند و به عنوان رئیس مجلس یکی از خواسته های ما از ایشان همین بود. الحمدلله نهایتا این تصویب شد و مقرر شد که ظرف چهار سال پتروشیمی در کازرون ایجاد شود. ما انتظار داشتیم که 1500نفر، برآورد کارشناسان این بود که 1500نفر مستقیم در خود پتروشیمی به کار گرفته می شوند و و حدود 4و5هزار نفر اشتغال غیرمستقیم توسط این پتروشیمی ایجاد می شود. یک کار بسیار بزرگ و ارزشمندی است. ما اگر موفق بشویم این را به انجام برسانیم خیلی کمک کرده ایم به رفع بیکاری و ایجاد اشتغال برای جوانان. در مورد سد نرگسی آرزوی دوم من بود که الحمدالله یک مسیری مثل همین مسیر پتروشیمی را طی کرد. به هیچ وجه مسئولین وزارت نیرو و مسئولین آب استان زیر بار این موضوع نمی رفتند. در ابتدا حتی در زمان خود آقای خاتمی و وزیر نیروی ایشان آقای بی طرف من جلسات متعددی با ایشان داشتم. با آقای مهندس زنگنه که معاون آب ایشان بود و افراد دیگری که در وزارت نیرو وجود داشتند تا زمانی که دولت آقای خاتمی برقرار بود. زمینه فراهم شد برای کارهای بعدی در دولت آقای احمدی نژاد. مجدد مکاتباتی با آقای احمدی نژاد و وزیر نیرو و حتی سه سفر شخص وزیر نیرو به کازرون برای این موضوع و ده ها سفر استاندار و مسئولین آب استان و کارشناسان تا الحمدلله این هم در دولت به تصویب رسید در سال 86 و هم پتروشیمی در سال 86به تصویب هیئت محترم وزیران رسید که الان مصوبه آن موجود است و هم سد نرگسی به تصویب رسید که بر اساس برآورد خود آقایان وزارت نفت و وزارت نیرو، هر دو هم پتروشیمی و هم سد نرگسی باید ظرف 4سال 5سال به اتمام می رسید. وقتی که سد نرگسی ان شاا... در منطقه جره و بالاده به بهره برداری برسد حدود 30تا40هزار هکتار زمین ها و اراضی منطقه بالاده زیر پوشش آبیاری خواهد رفت. وقتی این اتفاق بیافتد، توی هر سه هکتار یک نفر هم بکار گرفته شود قاعدتا می شود نزدیک به چند هزار نفر توی این قضیه به کار گرفته خواهند شد. باز هم همان نکته اشتغال مستقیم و اشتغال غیر مستقیم هم بوجود می آید. یعنی وقتی چند هزار نفر در آن امر کشاورزی به کار گرفته شوند، یک عده ای هم برای حمل و نقل آنها به کار گرفته می شوند، یک عده برای فروش بکار گرفته می شوند، یک عده برای تبدیل بکار گرفته می شوند و خوشبختانه این مصوب است و در زمان ما هم این طرح شروع شد. خب در دوره ما یک خرده روند کار کند شد و امیدواریم اگر در دوره آینده توانستیم وارد مجلس شویم به این سرعت بیشتری بدهیم. این دو تا موضوع برای اشتغال. موضوع سوم اشتغال بحث منطقه ویژه اقتصاد کشاورزی و صنایع تبدیلی. در منطقه ویژه اقتصاد کشاورزی و صنایع تبدیلی بنا این نیست که ما کشاورزی کنیم برخلاف تصور بعضی ها، در اینجا ما کارهای صنعتی روی محصولات کشاورزی انجام می دهیم یا مقدمات صنعتی کارهای کشاورزی را فراهم می کنیم. فرض کنید قطعات مورد نیاز در امر کشاورزی. قطعات تراکتور، قطعات ماشین های سم پاش، قطعات ماشین های وجین کن و امثال اینها. این یک بخش کار است. ساخت قوطی کنسرو، قوطی کمپوت، پاکت های بسته بندی و ابزار مورد نیاز برای برداشت محصولات این هم باز یک بخشی از کار است. یا تبدیل صنایع غذایی مثل لبنیات یا محصولات تولیدی کشاورزی جنوب کشور اعم از پیاز و سیب زمینی و انجیر و انگور و سیب و صیفیجات و خرما و اینها را می آورند و در اینجا تبدیل می کنند به محصولات قابل نگهداری که توی این حوزه منطقه ویژه اقتصاد کشاورزی و صنایع تبدیلی هم ما انتظار داریم که بیش از هزار نفر مستقیم و به به طبع آن یک تعداد زیاد تری به صورت غیرمستقیم به کار گرفته شوند. این سه راهکار برای ایجاد اشتغال. راهکار چهارم بحث مرکز آموزش های فنی و حرفه ای کازرون. در دوره نمایندگی ما حدود یک میلیارد تومان برای ساخت مرکز آموزش های فنی و حرفه ای کازرون هزینه شد و یک ونیم میلیارد تومان برای تجهیز و ماشین آلات و ابزار. شما اگر بتوانید در سال دوهزار نفر، سه هزار نفر از این جوانان بیکاری که تحصیلات دانشگاهی ندارند، اینها را ببرید و در آنجا آموزش های مختلفی به آنها بدهید و از یک کارگر ساده آنها را تبدیل کنید به کارگرهای دوره دیده، مثل نقشه کش، مثل مکانیک، مثل بنا، مثل برشکار، آن وقت اینها دیگر بازار کارشان را خیلی راحت تر پیدا می کنند. یک تفاهم نامه ای هم ما امضا کرده بودیم، من و وزیر نفت آن موقع و وزیر کار و اموراجتماعی آقای جهرمی که سالانه مرکز آموزش فنی و حرفه ای کازرون هزار نفر از جوانان این شهر را آموزش های فنی بدهد، مطابق با معیارهای وزارت نفت و وزارت نفت هم موظف است که این هزار نفر را در عسلویه به کار بگیرد. یک همچین کارهایی را اگر بکنیم فکر می کنم که می تواند یک بخشی از بیکاری جوانانمان را برطرف کند. غیر از اینها بلاخره در هر منطقه ای هم استعدادهای دیگری وجود دارد، حمایت از تولید، من الان با اینکه نماینده هم نیستم به واسطه آشنایی که با مسئول کارخانه کاشی سرامیک کازرون دارم، دارم تلاش می کنم که این را راه بیاندازیم دوباره. این هم بالاخره 300 یا 400نفر جوان را بکار می گیرد و بکار گرفته که الان با از کار افتادن آن اینها بیکار می شوند. حمایت از کسانی که می خواهند کارخانه های مختلف کوچک داشته باشند یا شهرک های صنعتی که هر کدام از این شهرک های صنعتی می توانند 300تا400 جوان را به شکل های مختلف بکار بگیرند. بنظرم راه های مختلفی وجود دارد. و یک چیزی هم که در دوره قبل در ذهن ما بود من با این گروه های آلمانی، ایتالیایی، چینی صحبت کردم و قبول هم کردند و حتی دو تا هیئت آلمانی و ایتالیایی هم آمدند در کازرون، در شاپور ، رفتند بخش جره و بالاده، حتی رفتند تا منطقه سرمشهد که یک مجتمع های کشت و صنعت یا مجتمع های تولیدی را راه بیاندازند. جذب سرمایه گذاری خارجی برای ایجاد تولید یک کار بسیار خوبی است که حالا اگر سرمایه گذاری خارجی شد بهتر اگر نشد سرمایه گذاران داخلی را تشویق و ترغیب کنیم که به اینجا بیایند کارهای مختلفی بکنند، کارخانه جات مختلف یا صنایع دیگری راه بیاندازند که می تواند در رفع بیکاری و ایجاد اشتغال موثر باشد. راه های دیگری هم یقینا هست که با مشورت با صحبان فن و افراد خبره می شود به آنها رشید و به آنها جامع عمل پوشاند.
آقای دکتر اشاره کردید به پتانسیل های کازرون و سرمایه گزاری هایی که باید تو این زمینه صورت بگیره. فکر می کنید چرا تا الان سرمایه گزاران تمایل چندانی به سرمایه گزاری در کازرون نشان ندادند؟
سرمایه گزاری چند تا پیش نیاز می خواهد، در واقع یک سری زیرساخت ها احتیاج دارد. راه ارتباطی، اب مناسب، برق و امکانات رفاهی برای کسانی که می خواهند در این محل کار کنند و بالاتر از اینها همکاری مسئولین و کسانی که در یک منطقه ای زندگی می کنند. یعنی درخواست هایی بایستی وجود داشته باشه تا این اتفاق بیافتد. به نظر من ما در همه این موارد در طی سال های گذشته ضعف داشتیم. یعنی در اون چهار سالی که خود من هم نماینده بودم، گاهی اوقات جسته گریخته گفته می شد که ما کارخانه می خواهیم، اما هیچ وقت آن همکاری که بایستی انجام می شد هیچ وقت انجام نمی شد. این رو بایستی تلاش کنیم که جابیاندازیم که ورود افراد سرمایه گزار به معنی ورود افراد غارتگر نیست. این فهم عمومی که گاهی اوقات اگر یک فردی خواست یک کارخانه بزند، یک مجتمع تولیدی بزند می خواهد بیاید و چپاول کند و برود، این فهم رو بایستی تغییر داد. من یک موقعی به عنوان رئیس مجمع نمایندگان فارس به اتفاق مجمع نمایندگان رفتیم پیش آقای جهان میری، وزیر صنایع آقای خاتمی و اعتراض کردیم، درخواستمان این بود که به فارس توجه بیشتری بشود و کمک کنند برای سرمایه گزاری و این که کارخانه هایی در استان فارس ساخته بشود و چرا اصفهان شما، چون ایشان قبلا استاندار اصفهان بود، اینقدر صاحب کارخانه های مختلف است و چرا در فارس اینقدر بی توجهی شده، گفت تقصیر خودتان است. گفتم تقصیر ما چیه؟ گفت من الان اینجا وزیرم. 85درصد درخواست هایی که از استان اصفهان می آید با تایید استاندار و مسئولین محلی استان اصفهان به ما می رسد. و درست برعکسش در مورد فارس. یعنی 85درصد درخواست سرمایه گذاریها و موافقت های اصولی که فارس می شود با مخالفت از طرف مسئولین استانی انجام می شود. خب وقتی این اتفاق می افتد من چه کار بکنم. ما این مشکل را در شهرستان کازرون داشتیم، مثل خود فارس. این را تا یک اندازه ای مرور زمان فکر کنم و تلاش هایی که ماها کردیم شاید بتواند برطرف اش کند. دوم آن بحث برق اش بود که در دوره گذشته اگر خاطرتان باشد در سال 83 و 84 تابستان ها تا 12ساعت، گاهی اوقت هم بیشتر تا 17ساعت هم داشتیم، در برخی مناطق 24ساعت هم داشتیم، خاموشی برق را داشتیم. یعنی نیروگاه کازرون با ظرفیت 450مگاوات به علت تزریق گاز ترش به نیروگاه از طرف وزارت نفت توربین هایش سوخته بود. و وقتی یک جایی برق نباشد نباید انتظار سرمایه گزاری داشت. ما تلاش کردیم تا نهایتا نیروگاه کازرون راه افتاد، با 30میلیارد تومان اعتبار تعمیری و بعد هم دو تا نیروگاه دیگر به صورت سیکل ترکیبی کنارش ساخته شد و ظرفیت اش نزدیک به 1200مگاوات افزایش پیدا کرد. یعنی الان این زیرساخت دوم که برق است در این شهرستان وجود دارد. بحث آب است که ما بایستی این را فراهم کنیم. خوشبختانه با احداث خط انتقال آب شرب چشمه ساسان از تنگ چوگان به کازرون که در سال 84و85و86 انجام شد و در سال 87 به بهره برداری رسید که در زمان نمایندگی ما بود، این مشکل هم برطرف شد. بعلاوه حفر 14حلقه چاه پشت سر هم در منطقه پشت پادگان شهید چمران که همه اینها یک مقداری زمینه این زیرساخت را در شهرستان فراهم کرد. بحث بعدی راه های ارتباطی است. کازرون تا قبل از احداث این جاده جدید واقعا یکی از شهرهایی بود که خیلی ها ایراد داشتن، من با خیلی صحبت می کردم حتی از دوستان خودم که بیایید و کازرون ما را در بهار ببینید، آقایان ادعاشان این بود که ما از رد شدن از آن تگه ابوالحیات عاجزیم و خیلی سختمان است نمی توانیم بیاییم. و خوشبختانه با ساختن این راه و اتوبان شدن جاده شیراز به دشت ارژن که همه ی اینها در دوره هفتم انجام شد، یک مقداری از این مشکل برطرف شده. بعلاوه تصویب اتوبان کازرون به کنارتخته و بوشهر که یک بخشی از آن در دوره نمایندگی من انجام شد و یک بخشی هم فکر می کنم ان شا ا... به زودی انجام خواهد شد. و راه های ارتباطی کازرون به فراشبند و کازرون به نورآباد که اینها هم مصوبه مجلس هفتم و دولت نهم است که اتوبان بشود. یعنی این زیرساخت ها فراهم است. اما در عین حال تمام این شرایط که فراهم باشد باز ما نیاز به یک درخواست عمومی داریم. یک مجموعه ای که فکر کنن، افراد را بشناسن، ترغیب کنن، تشویق کنن، امتیازات مختلف را برایشان فراهم کنند تا بیایند و سرمایه گزاری کنند. به نظرم با این اقداماتی که در اون دوره انجام شد و با پیگری آن ما می توانیم امیدوار باشیم که در آن راستا حرکت کنیم و بخشی از نیازها را فراهم کنیم، سرمایه گزارها را تشویق و ترغیب کنیم که بیایند همکاری های لازم را انجام دهند و یک بخشی از اشتغال را از این طریق ایجاد کنیم و بیکاری را برطرف کنیم.
آقای دکتر در همین جا لازمه اشاره کنیم به همین کارخانه کاشی سرامیک کاشانه. چی شد به این وضع افتاد؟ ضعف قانونی بود، ضعف نظارتی بود؟ نمی شد پیشگیری کرد؟
در دوره ما آقایان آمدند که کارخانه را ببندند، مشکل مالی و نقدینگی داشتند. خواهش کردیم، رو زدیم با بانک با سیستم های نظارتی با خود صاحب کارخانه و 4میلیارد تومان برایشان وام گرفتیم، کارخانه روی پا ایستاد و ادامه داد و بعد یک سال بعد از دوره نمایندگی من این مسیر ادامه داشت، کارخانه کارش را انجام می داد. منتهی طی دو سال گذشته به علت بی توجهی که به نیازهای کارخانه شد و عدم نظارتی که در سطح شهرستان وجود داشت، متاسفانه الان دو سال است که کارخانه بسته شده. من دوباره در همین چند ماه گذشته دارم تلاش می کنم که ان شاا... راه بیافتد.
آقای دکتر بعضی وقت ها یک کسی برای کار یا درخواستی، نامه ای برای وزیر یا نماینده دارد، کمک می کنید یا نمی کنید؟
من در حد توانم، هر کسی بیاد پیش من می گویم اگر واقعا کاری از دست من بر می آید یا نه. من سرکارگز نیستم، کارخانه دار نیستم، وزیر نیستم، یه نماینده ام. یک اعتباری دارم یک نماه ای می نویسم برای عسلویه یا برای جای دیگر بلکه مشکلی حل بشود.
یکی از چیزهای مهم برای جذب سرمایه گزار بحث راه های ارتباطی بود که اشاره کردید. الان جز راه های زمینی، نمی شد چیز دیگه ای هم در دستور کار قرار بدید مثلا طرح راه آهن یا فرودگاه؟
فرودگاه رو من خیلی فکر نمی کنم به نتیجه برسه. ما 100فرودگاه داریم که فقط 10تای آنها اقتصادی است و بقیه را دولت سوبسید می دهد. اما در مورد راه آهن چرا، بارها و بارها پیگیری کردم، مکاتباتم موجوده و جواب های مساعدی هم دادند. امیدواریم اگر تونستیم و از نظر فنی جواب داد که مسیر تهران اصفهان شیراز بوشهر از طریق کازرون رد بشود، این کار را خواهیم کرد. اگر این هم واقع نشد دنبال می کنیم که ان شا ا... به صورت یک خط انشعابی کازرون به راه آهن وصل بشود.
آقای دکتر یک چیزی که در رابطه با علت عقب افتادگی استان اشاره کردید، نبود وحدت و همدلی در مسئولین بود که بطبع در شهرستان هم داریم. چه راهکاری برای همدل شدن مسئولین در شهرستان دارد و آیا فکر می کنید در شهرستان به چیزی به نام فصل الخطاب احتیاج هست؟
بنظرم توی شهرستان حداقل در دوره ما یک همدلی خوبی برقرار بود، بد نبود اوضاع. همدلی صددرصد که هیچوقت حاصل نخواهد شد اما یک همدلی نسبی وجود داشت و یک فهم مشترکی از طرفین چه فرماندار چه امام جمعه چه نماینده چه مسئولین دیگر وجود داشت. فکر نمی کنم حالا اون فصل الخطابی که ما در مورد ولایت گفتیم در یک جایی مثل اینجا بخواهد نیاز بشود. اما بالاخره فهم مشترک در مورد چند تا آدمی که دارن کار می کنند و در یک شهر هستن می توانن خیلی راحت با هم کنار بیاییند. این را ما نیاز داریم. این تفرق و تشتتی که در دوره ششم یا در این دوره در شهر وجود داشت یکی از سم های مهلک برای توسعه کازرون است. ما که با هر کسی می توانیم کار کنیم، خدا را شکر با فرماندار، با امام جمعه، با همه هم رفیق بودیم و هم رفیقیم.
اگر نماینده شدید تو انتخاب مسئولین شهرستان هم دخالت می کنید؟
در خیلی از موارد نه. خیلی از چیزهایی را که انداختند گردن من واقعا من هیچ دخالتی نداشتم. خب حالا چون من نماینده بودم فکر کردند مثل خیلی از نماینده های دیگه قائل به دخالت جزئی هستم. نه، اما در مواردی که فکر کنم کلیدی است ممکن است من هم نظر بدهم.
تو انتخاب مسئولین شهرستان بومی و غیربومی بودن هم براتون ملاکه؟
اصل اش شایستگی است و اینکه مشکل مردم حل بشود. اما آنچه که می دانم آن است که دست مردم کازرون از ارائه نیروهای توانمند که بتوانند خودشان را اداره کنند خالی نیست. بهتر است وقتی که یک آدم خانه و محل زادگاه خودش دفاع و خدمت کند، بهتر است مسئولیت دست او باشد. اما اینکه الزاما بگوییم الا و لاغیر نه. اینکه حتما کازرونی باشد اما ضعیف و ناتوان، این خوب نیست و زندگی مردم را تباه می کند.اما اگر یک کازرونی باشد و توانمند، یک کازرونی باشد و قوی، این خیلی بهتر است تا بخواهیم شخصی را از جای دیگری بیاوریم و امورات مردم را مشخص کند.
در انتخاب مسئولین تعهد مهمتر است یا تخصص؟
ما قائل به توانمندی هستیم. توانمندی هم معنای تخصصی دارد هم معنای تعهدی. الحمدلله کم هم نداریم افراد متخصص متعهد.
آقای دکتر شهرستان کازرون الان چند دانشگاه دارد و تعداد زیادی استاد به کازرون رفت و آمد می کنند. چگونه می شود از این پتانسیل علمی در کازرون استفاده کرد؟
دانشگاه با خیلی از دستگاه ها و ادارات دیگر متفاوت است. دانشگاه چهره شهر را عوض می کند. شهر را به جاهای دیگر می شناساند و امکان رشد بیشتری برایش فراهم می کند. در خیلی از نقاط دنیا وقتی می خواهند بگویند یک شهر خوب، می گویند یک شهر فرهنگی، یک شهر دانشگاهی. کازرون این توانمندی را دارد. زمانی که من رئیس دانشگاه آزاد کازرون بودم، خیلی ها باور نمی کردند که ما بتوانیم روزی دانشگاهی در این شهر داشته باشیم که ده هزار دانشجو داشته باشد. الحمدلله شد. خب معلوم است که می توانیم. در دوره نمایندگی بنده ما تلاشمان این بود که کازرون را تبدیل به یک شهر دانشگاهی بکنیم. بر این مبنا سه چهار تا کار اساسی انجام دادیم. که الحمدلله به نتیجه هم رسیدیم. یکی اینکه رشته پزشکی دانشگاه کازرون تقریبا منتقل شده بود به دانشگاه شیراز و داشتند به طور کامل پزشکی را می دادند به دانشگاه شیراز، اینرا برگرداندیم و تلاش کردیم و رشته های دیگر هم اضافه کردیم. انصافا کارهایی که قبل ما انجام شده توانستیم تکمیل کنیم. مثلا نمازخانه، سالن ورزشی، دانشکده فنی مهندسی، مسجد، غذاخوری و این جور جاها برای توسعه دانشگاه انجام شد. بعلاوه از اینها مهمتر شروع به ساخت بیمارستان دانشگاه آزاد بود که هم کار بهداشتی و درمانی بود برای شهر، هم کاری بود برای تامین نیازهای آموزشی بخش پزشکی و گروه های پزشکی دانشگاه. این یک بخش کار بود. یک بخش دیگر در مورد دانشگاه پیام نور. سه تا رشته داشت و زیرمجموعه دانشگاه پیام نور نورآباد بود. اگر شما دفترچه های کنکور سال های 83 و 84 را ببینید، نوشته دانشگاه پیام نور نورآباد واحد کازرون. من خیلی تلاش کردم. با مسئولین دانشگاه پیام نور کازرون، با مسئولین دانشگاه پیام نور شیراز، با مسئولین دانشگاه پیام نور کشور و واقعا خیلی سخت بود و نهایتا در سال 85 یا86 موفق شدیم که دانشگاه پیام نور کازرون را مستقل کنیم و یک واحد شود. تعداد رشته هایش را از 3 تا به 5تا افزایش دادیم. حدود 3میلیارد تومان پول گرفتیم برای ساختمان های جدیدی که بسازیم و یک سری امکانات دیگر گرفتیم. موضوع سوم بحث ارتقا مجتمع آموزش عالی کازرون بود به دانشگاه که در این دوره من رفتم پیش آقای دکتر ارشاد رئیس دانشگاه شیراز، چون مجتمع آموزش عالی کازرون زیرمجموعه دانشگاه شیراز بود. آقای ارشاد مخالف بود که اصلا دانشگاهی در کازرون وجود داشته باشد. جو سال های 83 و دولت قبلی، بلاخره اختلافاتی هم وجود داشت. نهایتا منتقل شد به دولت آقای احمدی نژاد. باز هم ما مذاکراتمان را شروع کردیم. مواضع آقای دکتر صادقی در دولت نهم به مراتب بدتر از آقای ارشد بود در دولت هشتم و ایشان می گفت اصلا کازرون قابلیت دانشگاه داشتن را ندارد. ما چندین ماه با ایشان مذاکره کردیم، بحث کردیم، جدل کردیم به نتیجه نرسیدیم. رفتیم وزارت علوم و در وزارت علوم هم آقایان متقاعد می شدند آخرش دکتر صادقی زیرآبش را می زدند و باز مخالفت می کردند. ما مجبور شدیم ببریم هیئت دولت و الان جز مصبات هیئت دولت است در همان موقعی که من نماینده بودم که مجتمع آموزش عالی کازرون به دانشگاه تبدیل شود و برنامه زمان بندی هم داشت که ظرف حدود یک سال تعداد رشته ها اضافه شود، ظرف دو سال تعداد دانشکده ها اضافه شود و نهایتا ظرف پنج سال تبدیل به یک دانشگاه جامع شود که این چیزی که الان دارد اجرا می شود در واقع همان سیاست اجرایی تبدیل مجتمع آموزش عالی کازرون به دانشگاه است. وقتی این اتفاق بیافتد اولا بچه های این شهر فرصت می کنند که مدارج علمی را راحت تر و در کنار خانواده هایشان طی کنند. چهره شهر عوض می شود. تعداد زیادی افراد در این مجموعه هایی که عرض کردم بکار گرفته می شوند. این اولا یک آبروست برای شهر ثانیا یک فرصتی است برای جوانان برای اشتغالشان و بعد هم یک فرصتی است برای ارائه خدمات تحصیلی به بچه های کازرون. از این بابت هم می شود روی کازرون کار کرد و کمک کرد و حتی ما یک بحثی داشتیم با وزارت نفت که مجموعه های مربوط به تقویت نیروی انسانی مورد نیاز نفت، مثل پتروشیمی و نفت و گاز و صنایع بالادستی و پایین دستی، در همین مجموعه دانشگاه کازرون ان شاا... راه بیافتد که اگر خدا کمک کرد و نماینده شدیم این را پی می کنیم.
آقای دکتر به اکثر موارد عملکرد دوران نمایندگی تان اشاره کردید. اگر بخواهیم فقط یک مورد را به عنوان شاخص ترین کار از مجموعه کارهایی که انجام دادید نام ببرید به چی اشاره می کنید؟
من به نظرم همه ی آن چیزی را که انجام دادیم مورد نیاز شهر کازرون بود و امروز هم اگر نماینده بشوم همه آنها را پیگری می کنم. جاده که خودش به طور طبیعی خودش را معرفی می کند ولی همه آن کارها از نظر من کارهای اساسی و ارزشمندی بود و امیدواریم مورد رضای خدای متعال و مورد خدمت به مردم واقع بشود.
احساس می کنید در دوران عملکردتان جایی اشکالی داشته که احتیاج عذرخواهی داشته باشد از مردم؟
قطعا، من بشرم و هر بشری هم ممکن است جایی خطا داشته باشد، اشکالی در کارش وجود داشته باشد، از خدا می خواهم که اگر جایی حرفی زدیم، کاری کردیم که حق بنده ای ضایع شده باشه، هر کسی که باشد، از گناهان ما بگذرد و اگر که خواسته یا ناخواسته در حق کسی اجحافی کرده باشیم ازش عذرخواهی می کنم.
و حرف ناگفته ای مانده از دوران نمایندگیتان؟
یکی از کارهای دیگری که در دوره قبل کردیم این بود که کازرون را حتی المقدور به یک منطقه نفتی تبدیل کردیم، چند چاه نفت در منطقه خشت و کمارج داریم ، یک منطقه گازی در منطقه ی جره و بالاده داریم و یک منطقه گازی پشت خود کازرون. آقای مهندس نوذری که وزیر نفت بودند ، وقتی این را دنبال کردیم با نظر موافق با آن برخورد کردیم و گفتیم اگر بتوانیم یک پتروشیمی نیز ایجاد کنیم ، می توانیم کازرون را به یک منطقه نفتی تبدیل کنیم، وقتی این عمل اتفاق می افتاد از دو درصد درآمد نفت و گاز که برای مناطق محروم و برای مناطق نفت خیز است ، بالاخره بخش کمی برای مناطق نفتی کازرون هزینه میشد. ولی کل کازرون هم از دو درصد نفت و گاز بهره می برد و می توانستیم از امتیازاتی که مناطق نفت خیز دارند ، میشد به شکلی از آن برخوردار شویم.
در مورد آن چیزی که شما گفتید در مورد شایسته گزینی برای فرمانداری ، باید بگویم که در قانون خدمات کشوری بود و الان هم هست ، بعضی پست ها سیاسی است و بعضی پستها تخصصی است ، پست های سیاسی مثل ریاست جمهوری ، مثل نماینده مجلس ، مثل وزارت ، مثل استانداری و فرمانداری هستند . پست های سیاسی بیش از اینکه عنوان تخصصی اش مطرح شود عنوان تخصصی مطرح است .بنابراین بعضی ممکن است در این جایگاه قرار بگیرند برحسب صلاحدید رئیس جمهور یا وزارت کشور و یا بالاتر.ولی پست های تخصصی مثل ریاست اداره راه ،آب،گاز،آموزش و پرورش،و درمان وامثال اینها باید دقیقا بایستی براساس چهار چوب اداری و رشد پله ای انجام شود. یعنی با این حساب یک کسی که می خواهد بشود رئیس یک بیمارستان یا رئیس اداره برق یا رئیس اداره آب، حتما باید یا پزشک باشد، یا مهندس برق برای اداره برق، یا مهندی آب برای اداره آب. این که ما یکدفعه قوم و خویش خودمان را بیاریم، یک آدم تازه به دوران رسیده را بیاریم، هم خود آن فرد را ضایع می کنیم، هم خودمان را که حمایت کرده ایم ضایع می کنیم، هم کار مردم را خراب می کنیم. بایستی متن قانون را اجرا کنیم. قانون را اجرا کنیم یقین بدانید که خیلی از این مشکلات پیش نمی آید. این که بیاییم و یک آدم تازه واردی که هنوز استخدام هم نشده، جوهر استخدامش خشک نشده، این را برداریم بگذاریم فرماندار یک شهری، این ضایع است. چون توی باند من بوده، چون توی حزب من بوده، چون توی گروه من بوده. این یک بحث.
در خصوص تونل بناف واقعا من مظلوم واقع شدم. به جد مظلوم واقع شدم. شما عکس این نامه های من را بزنید حتما که من مفصل پیگیری کردم تا نهایتا قضیه تونل بناف جز مصوبات مجلس و جز مصوبات دولت واقع شد و قرار شد که این تونل ساخته بشود. اعتبارش هم تامین شد، شرکت پیمانکارش را هم گرفتند و آمدند و شروع به کار کردند. بعد از تقریبا شش هفت ماهی وزیر راه به من زنگ زد و گفت این تونل نشدنی است. گفتم چرا نشدنی است. گفت برای اینکه از نظر فنی قابل اجرا نیست. گفتم آقای وزیر من نمی توانم. گفت من دست تو را می بوسم و این را ولش کن. گفتم من نمی توانم و باید ادامه پیدا کند. بعد کارشناس ها را فرستادند، مهندسان را فرستادند، نقشه ها را آوردند. نقشه های گوگل ارث را آوردند و بحث های مختلفی. من گفتم چه جوری، همین سوال اصلی مردم، چه جوری ایتالیایی ها شروع کردند و بعد حالا مهندسین ما نمی توانند کار کنند. گفتند اصلا فلسفه اینکه ایتالیایی ها این کار را متوقف کردند و جاده رفت و از کمارج آمد، این بود که خودشان فهمیدند این تونل را، برعکس اینکه ما فکر می کنیم سال 57 با پیروزی انقلاب متوقف شد، دو سال قبل از آن متوقف شده بود. یعنی سال 55متوقف شده بود و علت اش هم این بود که بعد از آنکه کلی کار کردند فهمیدند که تونل در جای مناسبی بیرون نمی آید و از نظر اختلاف خروجی تونل و کف دشت کازرون اشکالات جدی وجود دارد. من گفتم این را قبول نمی کنم. با کارشناس ها و با مسئولین مختلفی صحبت کردیم، نهایتا وزی راه گفت شما بگذارید ما کارهای دیگرمان را در شهرستان ادامه بدهیم و مطالعات را به شرکت مهندسین مشاور مربوطه می دهیم تا مطالعات اش را انجام بدهند بلکه یک گزینه مناسبی بجای آن رائه بدهند. چند ماه گذشت و گفتند ما داریم بررسی می کنیم. اینکه آیا این تونل در کمارج در بیاد، اینکه در منطقه پیل مرغک در بیاد، تمام اینها را ما بررسی کردیم و آقایان گفتند که ما داریم گزینه ای را بررسی می کنیم که به کمارج منتهی بشود. که این مصادف شد با انتخابات. بعد گفتند نه آقا محمدصادقی نمی خواهد این تونل ساخته شود، کازرون را نمی گذارد از بن بست خارج شود. حالا جهت اطلاع تان اولین کسی که بعد از انقلاب تونل بناف را در دستور کار دولت قرار داد و برای آن بودجه تعیین کرد و نقشه مشخص کرد منم. هر کسی ادعا دارد که من کردم، بیاید بگوید من کردم. و این چیزی که متوقف شد بحث های فنی بود. حالا یک عده ای می گویند دیدید که ما گفتیم آقای محمدصادقی دروغ می گوید و تونل بناف را ما داریم اجرا می کنیم. من از شمای خبرنگار خواهش می کنم بروید و تونل بنافی را که اسم تونل بناف روی آن بود و این تونلی را که به اسم تونل کمارج یا تونل محرم مطرح است را با هم مقایسه کنید. فاصله خروجی تونل بناف و فاصله تونل محرم، تفاوتشان 15کیلومتر است. یعنی دهنه ی تونل بناف با دهنه ی تونل محرم 15کیلومتر فاصله دارد. پس معلوم است آنهایی که شایعه کردند، جو سازی کردند، تهمت زدند و امثال اینها دروغ بوده. الان اگر من دروغ گفته بودم باید همان تونل اجرا می شد، وقتی یک تونل دیگر با فاصله 15کیلومتر دارد اجرا می شود، پس معلوم است من راست گفته ام. من نامه هایم موجود است. ببینید و تصویر این نامه ها را بگذارید. آنچه که می خواهم عرض کنم این است که حتما این قضیه تونل بناف مورد تایید من بوده و امیدوارم که این کار انجام شود. منتهی با یک جو سازی که مبتنی بر مبانی غیراخلاقی بود این به ما نسبت دادند که ما مخالفیم. نه ما موافق بودیم، از اولش هم خود من دنبال کردم و با این روالی که امروز کار دارد که شما ببینید چقدر کند کار انجام می شود، فقط خود تونل 2400متر است، با این وضعیت سال ها طول می کشد.
در مورد دو تا مطلب هم بگویم. در دوره قبل دو تا شایعه کردند بر علیه من که خیلی ناجوانمردانه بود. یکی از آن شایعات این بود که محمدصادقی در رد صلاحیت آقای بادآهنگ نقش داشته برای اینکه خودش بتواند نماینده بشود. واقعا من به جرات به شما عرض می کنم که هیچ نقشی من در این قضیه نداشتم، هیچ دخالتی نداشتم، هیچ موردی از آقای بادآهنگ سراغ نداشتم که بتوانم ارائه کنم. آنچه که انجام شد کار شورای نگهبان و دستگاه نظارتی بود. وا... من هیچ دخالتی و نقشی در این موضوع نداشتم ابدا.
موضوع دوم اینکه گفتند محمدصادقی گفته من کتم را در مجلس جا گذاشته ام، چه به من رای بدهید و چه رای ندهید من نماینده ام. در حالی که این یک شایعه کاملا دروغ، خیلی ساده شما می توانید سی دی ها و نوارهای من را در جاهای مختلف خودتان بررسی کنید. آنچه که من گفتم این بود که به فضل خدای بزرگ و با عنایات ولی عصر و با همت و رای مردم من به مجلس می روم. من این حرف را زدم. کجای این حرف می شود برداشت کرد که من به رای مردم احتیاج ندارم؟ کجای این حرف معنای این را دارد که من کتم را در مجلس جا گذاشتم؟ وقتی من می گویم با رای مردم می روم مجلس، یعنی من به رای مردم احتیاج ندارم؟ وقتی من می گویم به فضل خدا و همت شما مردم، یعنی مردم این وسط هیچ؟ الان هم متاسفانه دارند دروغ می گویند و شایعه سازی و جو سازی می کنند. بنده خودم را مدیون مردم می دانم و معتقدم در این کشور به جایی نخواهد رسید مگر اینکه رای مردم را پشت سر خودش داشته باشد. این شایعات دروغ بود و امیدوارم که ذهن مردم در این مدت روشن شده باشد.
اگر بخواهید یک قول یا یک وعده به مردم بدهید که اگر نماینده شدید حتما به آن عمل کنید؟
من از اولی که خودم را می شناسم بعد از انقلاب، یک قول به خودم دادم و به خدای خودم، که بنده خدا باشم و خدمتگزار مردم. با تمام توانم و با تمام قوا و با هرچه در وجود دارم از این قول خودم عدول نکنم. سعی می کنم خدمتگزار مردم باشم و آنچه را که از دستم بر می آید برای سربلندی ملتم، برای خدمت به مردمم، برای حفظ خون شهدا، برای برافراشته شدن پرچم جمهوری اسلامی، برای عزت ملت ایران و برای رفاه و سعادتمندی دین و دنیای مردم انشاا... انجام دهم.
آقای دکتر این دوره مورد حمایت حزب یا گروه خاص قرار گرفته اید؟
من متکی به حمایت های مردم ام. در هیچ دوره ای هم خودم را محدود به گروه های سیاسی نکرده ام. شما اگر کارنامه سیاسی بنده را ببینید گاهی اوقات مورد حمایت گروه های متفاوت العقیده یا متفاوت السلیقه بودم. این نشان می دهد که خودم هستم. هر کسی از من حمایت کند از او تشکر می کنم اما هیچ وقت فکر خودم و عقل خودم را دست احزاب و گروه های سیاسی نمی دهم. از حمایت همه آنها تشکر می کنم و دست همکاریشان را می فشارم که قبل و چه بعد از انتخابات، اما نظرات و فکر خودم را خواهم داشت.
آقای محمدصادقی اصولگراست یا اصلاح طلب؟
من اصولگرام.
فکر می کنید این دوره هزینه های انتخاباتیتان چقدر شود؟
تلاش می کنم که به حداقل ممکن برسد. گاهی اوقات دوستان و بستگان هم خیلی مرا تحت فشار قرار می دهند و می گویند شما حتی به ما غذا هم نمی دهید. من چند وقت پیش یک جلسه ای بود در قائمیه و دوستان نزدیک 300نفر را دعوت کرده بودند. و بعد خودشان برای 150نفر از کسانی که دعوت کرده بودند از روستا های دیگر، آنهایی که اهل خود قائمیه بودند که غذا ندادند، آنهایی که اهل روستا های اطراف و نقاط دور دست آمده بودند و جلسه هم تا دور وقت طول کشید، به اینها غذا دادند. من واقعا تا یکی دو روز زنگ هم به اینها نزدم. چون ما قرارمان این است که به بهترین روش های ممکن انتخاباتمان را برگذار بکنیم و کمترین میزان هزینه، نه بخاطر اینکه هزینه فقط به ما تحمیل می شود، بخاطر اینکه یک روش جدیدی را ارائه کنیم و از این ول خرجی ها و کارهای غلط تبلیغاتی که متاسفانه دارد باب می شود جلوگیری کنیم تا در آینده افراد ضعیف از نظر مالی اما توانمند از نظر فکر و عقیده هم بتوانند عرض اندام کنند. این روشی که برخی آقایان پیش گرفته اند، هزینه های سرسام آور و شام های آنچنانی و میتینگ های چندصد نفره در تالارهای مختلف انجام می دهند، به نظرم کار را برای نیروهای توانمند در آینده مشکل می کند.
یه عدد می تونید بگید؟
امیدواریم که کمتر از 100میلیون هزینه کنیم.
از چه روش هایی هزینه های انتخاباتیتان تامین می شود؟
بیشتر بستگانم.
تا آخر می مانید یا احتمال دارد به نفع کسی کنار بروید؟
نه، ان شاا... ما برای برنده شدن آمده ایم.
آقای دکتر من ده تا کلمه می پرسم، اولیم چیزی که به ذهنتان رسید، کلمه جمله یا عبارت، بدون فکر کردن بگید:
جریان انحرافی
یک جریان برای ضربه زدن به انقلاب و ولایت
7+8
امیدواریم که به تفاهم برسند و جریان اصولگرایی را شقه نکنند
تسخیر سفارت انگلیس
کار خیلی پسندیده ای نبود
اصلاح طلبی
امیدواریم که ما هم بتوانیم در امورمان اصلاح ایجاد بکنیم و اصلاح طلب ها مراقب شیطنت های خودشان باشند
محمود احمدی نژاد
رئیس جمهوری که دوره نهم و دهم اش با هم متفاوت بود
جوان
سرمایه کشور و امید آینده ایران اسلامی
میرحسین موسوی
نخست وزیری که همه عملکرد خودش را به باد داد
بانوان
مایه های عزت ایران اسلامی
اصولگرایی
جریان خدمت گزار به مردم اگر که بر اصولشان پایبند باشند
سیدعلی خامنه ای
عزیز دل همه ملت ایران
دستتان درد نکنه و ممنون که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.