در يک حديثي است که مضمون اين حديث را عرض ميکنم: «نبي مکرم اسلام فرمودند که وقتي من به رسالت برانگيخته شدم مردم زمان من چند ويژگي داشتند: اول از لحاظ فقر بسيار ، بسيار پائين بودند آدمهاي فقيري بودند به طوري که در روايت داريم که مردم آنقدر فقير بودند که ميرفتند در بيابانها روي سنگهاي نوک تيز که از بين اين سنگها مارهاي کَر عبور ميکرد اينطوري زندگي ميکردند جا نداشتند سر پناه نداشتند. ميدانيد مار کر بدترين نوع مار است چون شنوايي ندارد بسيار آزار دهنده است. اين وضعيت اقتصادي مردم بود. از لحاظ اجتماعي سطح مردم فوقالعاده پائين بود ساليان سال با هم دعوا ميکردند به خاطر يک چيز جزئي يک قبيله با يک قبيله ديگر درگير ميشد صدها نفر را به کشتن ميدادند. از نظر اخلاقي هم بسيار پائين بودند خانههاي فساد داشتند، براي مشخص شدن خانههاي فساد بر در آنها پرچمهايي نصب ميکردند، مرسوم شده بود، در حادثهاي پیامبر ديد يک نفر در اثر قمار بازي تمام اموال خودش را باخته است اينقدر ايشان ناراحت شد، سر به بيابان گذاشت، فساد در اوج، فقر در اوج، مشکلات اجتماعي در اوج.
شما به اين استدلال توجه کنيد ميفهميد که مردم چقدر احمق بوده اند فرد خودش با دست خودش ميرفت دخترش را ميبرد بيرون شهر خاک ميکرد. آن وقت، وقتي ميگفتند چرا دخترت را ميکشي؟ جواب ميداد ما در جنگها ميرويم و در اين جنگها ممکن است ما را اسير کنند زن و بچهي ما را هم به اسارت ببرند غيرت ما به ما اجازه نميدهد راضي بشويم دخترمان در دست اجنبي باشد! به خاطر همين ما خودمان با دستان خودمان دخترانمان را خاک ميکنيم اين استدلال آنها بود اين وضع اجتماعي، اخلاقي، اقتصادي مردم قبل از پيامبر.
انقلاب پيامبر شکل گرفت، همه چيز عوض شد. همان قبايلي که ساليان سال با هم ميجنگيدند، دوست شدند، طرفدار و رفيق و هم پيمان با پيامبر.
معجزه پيامبر را شما ببينيد، پيامبر انقلابش يک بعدي نبود، از ابعاد مختلف جامعه را زير رو کرد مردم تا ديروز ميديدند اين سلاطين اين پادشاهها اين ابوسفيانها، اين ابو لهبها با چه تشريفاتي دارند زندگي ميکنند اما وقتي پيامبر رسالتش را آغاز کرد و با چشمان خودشان پيامبر را در رأس حکومت ميديدند، خودشان تأييد ميکردند که پيامبر متفاوت است پيامبر با دست خودش شير ميدوشيد. در هر مجلسي كه وارد ميشد نگاه نميکرد ببيند رأس مجلس کجاست هر کجا جا بود مينشست. هر کسي از در وارد ميشد نميتوانست تشخيص بدهد کدام يک از اينها پيامبر است. اگر يک عده ميخواستند با پيامبر حرکت کنند پيامبر دستور می داد يا جلوتر از من يا عقب تر از من حرکت کنيد وقتي شما با من حرکت کنيد مردم ميترسند با من ارتباط نميگيرند
يک موقع عمر در همين فلسطين امروز داشت عبور ميکرد. معاويه هم بالاخره با اقوام و انصارش داشت عبور ميکرد عمر وقتي معاويه را ديد يک تشر به او زد، گفت: عجب، اين چه وضعي است، آيا روش محمدي (ص) اين است؟ يعني اصلاً پيامبر همه چيز را زير و رو کرده بود.
نوع حکومت داري و زندگي شخصي، همه متفاوت بود. يک موقع سلمان فارسي که افتخار ما استان فارسيهاست مشاهده کرد، فاطمه صديقه زهراء (سلام الله علیها) چادرش وصله دارد. خيلي دلش سوخت. سلمان فارسي يک آدم محققي است يک دانشمندي است، يک آدم دنيا ديدهاي است جاهاي مختلفي را رفته گشته، پادشاهان را ديده زندگي آنها را ديده، مشاهده کرده آنها با چه وضعی زندگي ميکنند. فاطمه زهرا رسيدند خدمت پيامبر به پيامبر فرمودند: پدر جان، سلمان فارسي وقتي چادر وصله دار من را ديده دلش سوخته، اما سلمان نميداند که ما شبها بر پوستيني ميخوابيم که روزها با همان، علوفه به شترمان ميدهيم!
يعني آن چيزي که زير انداز ما است در همان علوفه ميريزيم جلوي شترمان قرار ميدهيم. سلمان فارسي خيلي چيزهاي ديگر را نميداند. اينها بود که انقلاب پيامبر را عظيم کرد، در دلها راه داد و جهاني کرد.
خب مردم اينها را ميديدند. آنچنان عشق به پيامبر موج ميزد که نميگذاشتند آب وضو پيامبر به زمين برسد ميريختند دست ميگرفتند زير آبي که به زمين ميخواهد برسد به سر و صورت خودشان ميريختند. چه کساني ؟ کساني که تا ديروز در توحش به سر ميبردند در ناداني تمام امروز شهادت طلب شدند امروز شيفته پيامبر شدند. ديگر دختر کشي نه تنها برداشته شد، بلکه پيامبر آمد به زنها و دخترها ارزش داد، باور داد، مقام داد.
این وضعیت جاهليت قبل از پيامبر که اسمش را می گذاريم جاهليت اولي و انقلاب پیامبر، اما امروز جهان دارد به سمت جاهليت مدرن پیش ميرود. باید مواظب بود در اين پيشرفت های جهاني حذف نشويم. خدا ميداند اينها پيشرفت نيست. اگر يک زماني دختران را زنده به گور ميکردند و شخص اونها را به خاک ميسپردند، امروز شخصيت آنها را دارند لکه دار ميکنند.
در دنيا امروز از زن به عنوان يک ابزار براي کسب درآمدهايشان استفاده ميکنند و در حقیقت شخصيت آنها را زنده به گور ميکنند در حالي که در بعضي کشورهاي آفريقايي مردم به خاطر گرسنگي جان ميدهند و به انواع و اقسام مشکلات گرفتار شدهاند، در بعضي از کشورهاي اروپايي سالانه يک مقدار بسيار زيادي گندم و برنج در دريا ميريزند که قيمت برنج و گندم ثابت نگه داشته شود. اينها آثار جاهليت است.
اگر در جاهليت اولی به خاطر يک چيز کوچک صدها نفر از يک قبيله را ميکشتند امروز شما کدام روز است که بگذرد و تلويزيون و رسانهاي گوش دهيد که در آن روز صدها نفر در اقصی نقاط اين جهان به دست انسانهاي مزدور و ظالم کشته نشوند، به دلايل واهي، اينها همه آثار جاهليت مدرن است.
يعني همان جاهليت قبل از پيامبر را زرق و برق دادهاند يک مقدار زيبا کردند اسمش را گذاشتند پيشرفت در حالي که حقيقتاً جاهليت است. اگر در آن زمان مردم در بدترين شرايط اخلاقي بودند، امروز دارند مسائل ضد اخلاقي را در خانه های ما گسترش ميدهند. اين جاهليت را کساني دنبال می کنند که ميدانند اگر مردم جاهل نباشند آنها جايگاه ندارند.
وقتي مردم جاهل هستند ابوسفيان ارباب آنهاست وقتي مردم دانا شدند ديگر ابوسفيان جايگاه ندارد حالا ابوسفيان آن زمان امروز عوض شده است اين را ما بايد بدانيم.
با استفاده از نرم افزار «اگر کربلا بودم...» برگرفته از سخنرانی های حجه الاسلام رصاف
چون واقعا خيلي از پيشرفتها نه فقط به نفع انسانها بود بلكه موجب پيشرفت اسلام شده مثلا همين اينترنت كه خيلي از ماها مي تونيم با ان اسلام رو ترويج كنيم اتفاقا در حديثي از امام حسن عسكري نقل شده:
كه ايشان به اصحاب خود فرمودند خوشا به حال مردمان اخر الزمان چرا كه مردم شرق از غرب مطلع اند و غرب از شرق....
خب در اين حديث حضرت اشاره اي به پيشرفتهاي مردمان اخرالزمان دارد و حال اگر اين پيشرفتها نوعي جاهلت بود هرگز امام اين گونه سخن نمي گفتند.
به اين خواننده اي كه نظر گذاشته هم مي گويم كه آقاي رصاف كه نگفته كه هر چيزي كه اسمش پيشرفت است بد است. بلكه بعضي مفاسد را به اسم پيشرفت معرفي مي كنند كه آن بد است.