پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۳۰۶۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۸۸ - ۱۳:۴۲
هفته نامه بیشاپور
حسین رضوی فرد: جناب آقای حاصل عسکری متولد بهمن ماه 1341 در روستای علی آباد کازرون می باشد. در کنار پدری زحمتکش و سه برادر و مادرش، تا یازده سالگی را (کلاس پنجم) در روستا بسر برد و دوره راهنمایی و دبیرستان را در مدارس شهر گذراند. پایان تحصیلات دبیرستان او مصادف می شود با تعطیلی دانشگاهها و اولین کنکوری که شرکت می کند کنکور تربیت معلم است. وی با مدرک فوق دیپلم وارد عرصه معلمی می شود.پس از چهار سال معلمی وارد عرصه مدیریت شده و ضمن کار معلمی به ادامه تحصیل در رشته ی مدیریت آموزشی و اخذ لیسانس در این رشته نیز می پردازد. مدیریت مدارس راهنمایی و مسولیت آموزش راهنمایی تحصیلی آموزش و پرورش و مدیریت گروههای آموزشی در آموزش و پرورش کازرون و بیش از دو سال و نیم ریاست شورا و سه سال و نه ماه مدیریت شهرداری در جایگاه شهردار کازرون، کارنامه مدیریت و خدمت وی را به مردم پر رنگ و پرتحرک نشان می دهد. يك خانواده ی پنج نفری را پدری می کند؛ همسری سختکوش و دو پسر، اولی سال آخر مهندسی عمران دانشگاه خلیج فارس و دومی ترم چهارم علوم کامپیوتر دانشگاه پیام نور کازرون و یک دختر در حال تحصیل دبیرستان. وی در مورد علائقش می گوید: "کارم بر همه ابعاد شخصیتی ام غلبه می کند. در خانه هم همیشه از این کارم گله می کنند". همین نگاه معطوف به خدمتگزاری به مردم و فرهنگ وی باعث می شود عرصه های مدیریتی را با موفقیت پشت سر بگذارد و وقتی برای اولین بار مدیریت یک مدرسه راهنمایی را می پذیرد پس از حدود سه سال رتبه مدرسه را از 45 به رتبه پنجم ارتقا می‌دهد. مدرسه نمونه مردمی اندیشه هنوز مدیریت خوب ایشان را در خاطر دارد و بخش‌هایی از فعالیت‌های فرهنگی این مدرسه بارها از صدا و سیما پخش شده است. آقای عسکری قضاوت در مورد مدیریتش در شهرداری را به عهده‌ی مردم می گذارد. از وی سؤالات متعددی نمودم که در ادامه می‌خوانید:
 
سؤال1: اصولاً موفق‌ترين شهردارها كساني هستند كه بيش از آنچه ظاهر شهر را آراسته كنند به زيرساختها پرداخته اند و جاده مديريت شهرداري را براي اخلاف خود هموار كرده اند. آيا طي سه سال رياست شما در شهرداري از اين قبيل كارهاي زيربنايي انجام شده است.لطفا توضيح بفرمائيد.
 
به این بستگی دارد که زیر ساخت را چگونه تعریف کنید. مثلاً عرض می کنم؛ یکی می آید و می‌گوید ساختن تقاطع غیر هم سطح یک کار زیر ساختی است ولی من می گویم نه، چون نیست، حداقل در کازرون ما و در شرایط فعلی ما. به عنوان مثال مطالعات جداسازی آب فضای سبز از آب شُرب وتهیه طرح تفصیلی آن در این بعد به نظر من یک طرح زیرساخت می باشد که من انجام دادم. این کار به طور کامل مصوب و چیزی در حدود 8 تا چاه آب حفر شد و 6 یا 7 حلقه تجهیز شده که وارد شبکه آبیاری شده و چیزی حدود 8/36 کیلومتر شبکه آبیاری فضای سبز کار کرده ام.
خب اینها مواردی هست که خیلی به چشم نمی آید، دیده هم نمی شود و به نظر خود من جزء زیر ساخت هاست. مطالعات ساماندهی ترافیک بافت مرکزی شهر که نمود ظاهریش اصلاح هندسی تقاطع هاست (اواخر حضور من در شهرداری چهار تا تقاطع کار اصلاح هندسی اش انجام شده است) کار اصلاح هندسی ده تقاطع به اضافه مطالعات ساماندهی کل ترافیک شهر که البته هنوز به تصویب نرسیده و یک جلسه باقی مانده تا به تصویب نهایی برسد. مطالعات تفصیلی بافت فرسوده کازرون نیز در دست مطالعه است. فاز یک و دو کامل شده و فاز سه تحت بررسی مشاور می باشد. مطالعات مکان یابی گورستان جدید شهر که الان این مطالعات برای تصویب روی میز شورای شهر قرار دارد . مطالعات طرحهای جامع و تفصیلی شهر که قبل از من شروع شده بود و در زمان من به لطف خدا به پایان رسید و نهایی شد. و چند کاری که نیز من اضافه کردم به این ازجمله: عکس هوایی از کل شهر، کار عکس برداری انجام شد و کار تبدیل این عکس ها به نقشه که خیلی می تواند در کار شهرداری موثر باشد نیز در حال انجام است. بنچ مارک هایی هم در سطح شهر نصب کرده اند و کار مطالعات میدانی شهر نیز انجام شده اما کار تهیه نقشه هنوز تمام نشده است. یک طرح کوچک و زیبایی انجام دادیم که من فکر می کنم به نوعی می تواند زیر ساخت باشد و آن سامان دادن به سایبان های نانوایی هاست. در مورد برداشتن سایبان مغازه ها، نانوایی ها را استثنا شده است و با هماهنگی معمارانی که در داخل شهر داشتیم یک طرح و نمای زیبایی را که به صورت یکنواخت در کل شهر انجام شود طراحی کردیم و آماده اجراست اما هنوز اجرا نشده است. فعالیت زیربنائی بعدی مطالعات فرهنگسرای مردانی است که فاز اولش را انجام دادیم. کار زیر ساختی که من انجام دادم و فکر می کنم حائز اهمیت است تحول در ساختار مدیریت شهرداری است. با ایجاد شهرداری الکترونیک، که انجام شده کار بسیاری با ارزشی است اگر این روند را بعد از من کند نکنند یا تعطیل نکنند. البته تعطیل شدنی نیست چون مطمئن هستم به گونه ای کار شده که پرسنل شهرداری هم دیگر نمی توانند بدون این تشکیلات کارشان را ادامه دهند و قابل بازگشت نیست. ممکن است روند کند شود مثلاً پرداختهای الکترونیکی عوارض شهرداری با اینترنت که کارهایش آماده است فقط یک رایزنی نهایی باقی مانده که با سازمان بانکها انجام شود و شاید با یک سفر رفت و آمد به تهران این کار نهایی می شد. مورد بعدی اصلاح ساختار درآمدی شهرداری است که شش سال پیش در زمان کار من در شورای شهر شروع شد و تا همین اواخر ادامه داشت کار زیر ساختی دیگر جوان کردن چهره شهرداری و رفتن به سوی تخصصی کردن اموربود . کاردیگری را که من حقیقتاً با اصرار شروع کردم و سعی کردم ادامه بدهم جلوگیری از اعمال نظر و سلیقه شخصی در امور و دادن کار به کارشناسی بود به همین دلیل مثلا من در دوره کار خودم مشاور داشتم. مشاور رسمی در زمینه های مرتبط با شهرداری. کار زیر ساختی دیگر که من انجام دادم احداث کارگاه تولید بتن و نوسازی ناوگان موتوری شهرداری بوده است. تولید بتن استاندارد که در بحث ساخت و ساز شهری می تواند واقعاً یک تحول ایجاد کند. تا زمانی که بنده شهردار بودم شاید بیش از دوهزار متر مکعب بتن را به بازار عرضه کردیم. تا به حال پروژه های ساختمانی بزرگ استقبال کرده اند اما کارهای کوچک هنوز نه. این مورد نیاز به یک مقدار فرهنگ سازی دارد. یک مقدار نظام مهندسی اینجا می تواند در استفاده همه ساخت و سازها از بتن آماده نقش ایفا کند. یک کار دیگر که من انجام دادم و به نوعی به آن افتخار می کنم سامان دادن به موضوع دفن زباله است. ببینید یک فرهنگی که در شهر ما بخصوص در روستاها آزاردهنده بود، ترسیدن از چهره زباله بود. طوری که در شهرستان به این بزرگی هیچ جایی برای اینکه شهرداری زباله هایش را دفن کند پیدا نمی شد، امّا من توانستم در محدوده همان روستایی که قبلاً یک کشته داده بود زباله را به گونه ای دفن کنم و مدیریت کنم که الان بعد از خود من هم هیچ دغدغه ای نداریم. یعنی ذهنیت مردم را نسبت به زباله بنده عوض کردم. این که زباله یک سوغات نامطلوب و نامطبوع است و به اصطلاح از شهر برای روستا می رود این واقعاً دیگر از ذهنها پاک شد و الان آن روستایی که زباله را می بریم آنجا دفن می کنیم، هیچ گله و شکایتی از شهرداری ندارند. برای این کار اعتماد مردم را جلب کردیم. قبلاً زباله می رفت آنجا انبار می شد. در یک گودالی رها می شد. اما الان واقعاً برابر اصول نسبتاً علمی (نمی گویم صددرصد علمی) محل دفن زباله را فنس کشی کردیم اتاق نگهبانی زدیم. فضای سبز ایجاد کردیم و قطعاً در استان فارس بعد از شیراز مطمئنم که هیچ کجا مثل کازرون عمل نکرده و عمل نمی کنند. من به نظرم این تغییر روند و این فرهنگ سازی کار با ارزشی بوده که انجام شده است. فکر می کنم اگر اینهایی را که من گفتم به عنوان زیر ساخت قبول داشته باشید من در زمینه زیر ساختها در این مدت مدیریتم در شهرداری به نظر خودم نمره قابل قبولی دارم. قضاوت باز هم با مردم است.
 
سؤال2: استاندارد سرانه فضاي سبز- جدا از استانداردهاي فضاهاي تفريحي-در دنيا براي هر فرد بین 25 تا 50 متر مربع است و در ايران ظاهرا براي هر فرد 15 مترمربع است. وضعيت كازران در حال حاضر چگونه است ؟ در دوره شما چه كارهايي انجام شد؟
 
در ایران میانگین فضای سبز موجود حدود 9 تا 11 متر است.. اما آنچه که به عنوان استاندارد پذیرفته شده وزارت مسکن و شهرسازی موجود است یک جا من 7 تا 12 متر را دیدم و آنچه که طرح تفصیلی شهر کازرون به آن پرداخته 15 متر است. البته در شهرهای مختلف این استاندارد متفاوت است و یکسان نیست. مثلاً ما نمی آییم شهر کویری یزد را با شهر مثلاً رشت یا ساری مقایسه کنیم. ولی آنچه که به عنوان ایده آل مطرح شده. در دنیا 50 متر است. 20 تا 25 متر مربع را هم سازمانهای بین المللی اعلام کرده اند و برای ایران هم همان 15 متر مربع را به قولی اما روی 25 متر مربع هم تأکید هایی شده است. یعنی بهتر است بگوییم یک عدد ثابت قابل قبول و متفق القول در سطح ملی وجود ندارد. به هر حال طرح تفضیلی کازرون همان 15 متر است و البته در شهرما هم بستگی دارد، چه جور محاسبه کنیم. اعداد مختلفی را به دست می آوریم مثلا می گویم در یک محاسبه، پارک جنگلی غرب پادگان را در محاسبات فضای سبز کازرون می آورند. چون یک زمانی شهرداری آن را بنا کرده است . سرانه می شود حدود 5/11متر اما اگرآن را نخواهیم بیاوریم. الان سرانه فضای سبز شهرکازرون حدود 5/9 متر است. و به نظر می رسد با توجه به جمیع مسائل قابل قبول است و البته ایده آل نیست. دوره ای که من بودم، اعداد و ارقامی را که حقیقتش فضای سبز شهرداری به من اعلام کردند حدود 000/140 متر مربع در زمان من فضای سبز چمنی احداث شده است . که فکر می کنم می شود حدود سرانه 2 متر یا 8/1 مترمربع.
 
سؤال3: براي نجات معماري و نماهاي شهر كازران از اين آشفتگي چه فعاليتي انجام داديد؟ آيا طرح و ايده اي داشتيد كه به دليل كمبود نقدينگي يا محدوديت قانون يا محدوديت زمان رياستتان موفق به اجراي آن نشده باشيد؟در مقاله جديدم اين مساله را مطرح كرده ام كه چرا خيابان بواسحاق و محمدي (كه به صورت منحصر بفردي، بناهاي مذهبي و آموزشي و سنتي متعددي را در خود جا داده اند) با وجود ساخت و سازهاي متعدد فعلي، هيچ بهره اي از يك نماي هماهنگ و ايراني-اسلامي را نبرده اند؟
 
ببینید اواخر دوره شهردار قبل از من و اوایل حضور من در شهرداری، دو تا طراحی بدنه را انجام دادیم. طراحی بدنه را که انجام می دهند شامل کف سازی پیاده را، تابلوهای راهنمایی. تابلوهای سر در مغازه ها، کرکره مغازه ها، جای نصب کولر مغازه ها تا برسد به نما، ترکیب نما ، جنس مصالح ، ترکیب شیشه ، فلز و سنگ و همه ی اینها را شامل می شد تعداد طبقات در واقع طرز قرار گرفتن اینها در کنار هم . که توسط یک تیم خوبی از نظر تجربی و علمی در سطح استان کار شد. یکی برای خیابان ابوذر و یکی برای خیابان معلم. استدلال این بود که بیاییم یک خیابانی را که ساخته شده است، طراحی بدنه انجام بدهیم - یک جایی که اصلاً ساخته نشده- که در عمل ببینم چه اتفاقی می افتد. متأسفانه خیابان ابوذر اصلاً قابلیت اجرایی پیدا نکرد. وقتی طرح تهیه شد دیدیم واقعاً دست به این ترکیبها زدن و مغازه دارها را وادار کردن به یک سری دخل و تصرف کار آسانی نیست. بنابراین باید شهرداری منتظر بماند تا اینکه یک زمانی صاحب مغازه بازسازی یا بهسازی کند،تا بتواند نظرش را اعمال کند. که البته تا به حال هیچ نوع ساخت و سازی در خیابان ابوذر نداشته ایم. ضلع شرقی بلوار معلم هم که یک تک واحد تجاری، اولش هست. و دیگر هیچ ساخت و سازی ندارد. خوب طرح خوبی هم آماده شده بود. 3 گزینه هم داشتیم که مالک در زمان مراجعه به شهرداری در محدودیت قرار نگیرد. حق انتخاب داشته باشد. اما متأسفانه هیچ ساخت و سازی در این خیابان نداشتیم. یک مورد مراجعه داشتیم. آن یک مورد هم دو نفر با هم شریک بودند. به نتیجه نرسیدند. اما کارهایی که به صورت نه رسمی و علمی و مطالعه شده بلکه در حد اعمال نظر شخصی انجام شده کاری است که، در میدان امام حسین، انجام دادیم. یک ساختمان چند طبقه ای الان آنجا ساخته شده نمای آن ساختمان سلیقه شهرداری است البته نه کاملاً. از ساختمانهای یاد شده یکی الان اسکلته، دیگری نما شده. این دو تا از نظر ارتفاع و شکل ظاهری همه چیزشان مثل هم است و اینها قطعات کوچک تجاری بودند. قطعاتی با عرض 8 متر یا کمتر حتی 3 متر،5 متر که من مدتها وقت گذاشتم. هم زمانی که شهردار بودم. هم زمان شورا. مالکین اینها را وادار کردیم با هم مشارکت کردند. تجمیع کردند 2 تا حسن داشت هم توانستند پارکینگ تأمین کنند ، هم توانستند یک نمای واحدی را داشته باشند. در مورد خیابان محمدی و بواسحق هم واقعاً کار خاصی نشد فقط این اواخری که من در شهرداری بودم. ما صحبت کردیم با یکی از دوستان معماری که خودش هم بچه کازرونه و تو کازرون هم مشغول به کاره که یک طرح واحدی را برای نماسازی خیابانهای شهر تهیه کند. بحثمان هم این بود که برای هر خیابان ما نیایم اجبار کنیم بگیم آجر کنند یا همه سنگ باشد یا فلان باشد. تحلیلی که شده بود (حالا یک کارهایی شد در حد مطالعات اولیه که مثلاً در خیابان محمدی الزام بود که حتماً دریچه ها یا درها قوس و هلال داشته باشند و نمای غالبشان را تعریف کرده بودیم که چه درصدی از چه مصالحی بکار برود. ما در این دو خیابان هم متأسفانه فقط شاید یکی دو مورد پروانه صادر کردیم که هنوز به هیچ مرحله ای از ساخت و ساز نرسیده . کار دیگری که انجام داده بودیم و با نظام مهندسی هم طی جلسات شفاهی هماهنگی شده بود که قبل از شروع نما ، یک مرحله ای داشته باشیم در مورد تأیید نقشه معماری (آن هم نما) که بیایند شهرداری مجوز را بگیرند و بعد ساخت نما را شروع بکنند. که این را گفتیم مهندسین ناظر بایستی نظارت بکنند. و بعد پایان کار صادر شود اما واقعاً به مرحله اجرا نرسید.
 
سؤال4: نمادها و المان هاي شهري، معرف فرهنگ و پيشينه تاريخي هر شهرند و مايه مباهاتند. در دوره ي شما چه فعاليتي براي غناي فرهنگ شهر در اين زمينه انجام شد؟ آيا منتظريم يك شهر از راه برسد و مجسمه سلمان و شاپور و علامه دواني و ديگر نمادها را تصاحب كند بعد گلايه كنيم؟
 
بگذارید من یک مقدمه کلی عرض کنم درارتباط با خیلی از ایده هایی که شهروندان دارند و هم ما به عنوان مسؤول یک زمانی داشتیم من یادم هست در یکمصاحبه آن زمان که من رئیس شورا بودم سال 82 الی 83 من آنجا اسم بردم که ما شش تا از این نمادها را می خواهیم بسازیم آن مصاحبه شاید مال زمانی بود که ما هنوز آن حرارت شهروندی مان بر تجربه ی اجراییمان غلبه می کرد. واقعاً خیلی از ایده ها بر اثر نبود توان مالی در شهرداری خاک می خورد و مظلوم می ماند چه بگویم؟ من می‌خواهم این جوری عرض کنم متأسُفانه شهر ما عقب ماندگی اش بیش از آن چیزی است که به تصور بیاید شاید سال 82 وقتی که ما وارد عرصه شورای شهر شدیم این باور را نداشتیم که شهر کازرون نیاز اولیه اش آسفالت معابرش وآسفالت کوچه هاست، و این نیاز آنقدر پول شهرداری را می بلعد که واقعاً به موارد دیگر نمی تواند بپردازد و منطقی هم نیست وقتی که ما معابرمان که بچه هایمان می خواهند در آنجا بازی کنند و روزانه حداقل چهار بار آمد و شد داشته باشند خاکی است و بعضی وقتها آنقدر گل و لای دارد که نمی شود در آن تردد کرد. اصلاً من یادم هست شهروندانی که توی گل و لای مانده بودند کفششان را در یک کیسه نایلون می آوردند توی دفتر من یا من یک خانمی را دیدم آمده بود توی دفتر من و سبدی را که همراه داشت باز کرد من فکر کردم خدایا این چه چیزی می خواهد به من نشان دهد. یک ماری را توی این سبد به من نشان داد اگر بگویم 5 کیلو وزن داشت درست گفته ام(مربوط به کوچه های مرکز شهر). این نیازمندیهای شهر ما و عقب ماندگی هایی که ما داشتیم در بعد فضای سبز و ابعاد عمرانی مختلف دست شهرداری را بسته که بخواهد به کارهای دیگر بپردازد اما فکر می کنم اگر یک دوره دو یا سه ساله دیگری شهرداری مداومت کند در رسیدگی به این امور شاید بعد برسد به کارهای زیبا سازی و کارهای فرهنگی از این دست البته من یک کارهایی را کردم لااقل یکیش که فکر می کنم خیلی ماندگار خواهد بود همان المان مفبره مردانی است که قطعاً اگر خدا عنایت کند و دوستان این طرح را تکمیل کنند شاید صدها سال ماندگار خواهد بود و بحث احیای مقبره ناصردیوان. ما الان می گوئیم مجسمه ناصر دیوان اما روزی که من شهردار شدم مقبره ناصر دیوان یا ناصر لشکر کازرونی تبدیل شده بود به یک مزبله دانی که همسایه ها از دستش عاجز بودند و اذیت می‌شدند اصلاً قبل از من هیچ نگاهی به این موضوع نشده بود من آنجا را تبدیل کردم به یک پارکی که متناسب است با موضوع و سنگ مقبره ایشان که توسط خانواده اش آماده شده و توی این محوطه سازی که ما انجام دادیم دقیقاً به اندازه یک سنگ قبر جایش را خالی گذاشتیم که آماده نصب می باشد و اگر در این زمان نصبش هم کرده باشند من نرفتم که ببینم. بحث میدان سلمان فارسی که ما شروعش کردیم و پایه های نصب المان را کامل کار کردیم و تندیس سلمان ( که توسط هنرمندی به نام فارسی کار شده است ) را هم در موزه هنرهای زیبای تهران پیدا کردیم و توسط هنرمندی که خودشان هم اعلام آمادگی کردند که بیایند کازرون و این را در آن ارتفاعی که ما نیاز داریم در ورودی شهر نصب کنند که این هم از برنامه های من بود که من همین جا از طریق هفته نامه بیشاپور خواهش می کنم از شهردار بعد از خودم که بعضی از طرح های نیمه کاره من را ادامه دهند و رها نکنند.
 
سؤال5: حدود بيست شهردار پشت ميز رياست شهرداري نشستند و بعد به ديگري سپردند اما هيچكدام نتوانستند مشكل مزمن تمركز مطب پزشكان و عمده فروشها و ترافيك ناشي از آنها را حل كنند. حتي راه حل سطحي و ابتدايي آن كه احداث يك پاركينگ چند طبقه است يا مغفول ماند يا عملي نشد. چرا؟
 
شما فرمودید 20 شهردار این موضوع و این مشکل بیست شهردار نبوده اگر ما واقعاً برگردیم به عقب مثلاً بگویم شاید ده سال پیش که حالا خیلی هم بر نمی گردم به عقب مشکل ترافیک مرکز شهر خیلی حاد نبود. آخر ما در مطالعاتی که امروز داریم گروه بندی می کنند، درجه بندی می کنند مشکل ترافیکی را به D,C,B,A طبقه بندی می کنند و سطح مشکل ترافیکی مرکز شهر هنوز وارد بحران نشده البته باید تا وارد بحران نشده است در موردش فکری بشود. اگر واقعاً بخواهیم منطقی و منصفانه قضاوت کنیم نمی بایست حق هیچ شهرداری را پایمال کنیم. در گذشته هم کارهای خوبی شده ببینید یک زمانی بزرگترین مشکل مرکز شهر ما میدان میوه و تره بار بوده فراموش نکنید بالاخره شهرداران مختلف ، خدا رحمتش کند از شهید مصلحیان گرفته تا بعدیها تلاش کردند ومیدان میوه و تره بار بیرون شهر ساخته شد و عمده فروش های میوه و تره بار از مرکز شهر جمع شدند. پس نگاه کنید کار شده و کار با ارزشی هم بوده، اما مطب پزشکان شاید حالاکم کم دارد خودش را به عنوان یک مشکل نشان میدهد. و یا حتی مشکل بنکداران خیابان سلمان قبلا چندان مطرح نبوده . ببینید اینکه بیست سال پیش آمده در طرح تفصیلی توی مرکز شهر فضایی به عنوان پارکینگ لحاظ کرده و هر شهرداری به سهم خودش بخشی از آن را تملک کرده حرکت خوبی بوده است. حالا یکی ضعیفتر یکی قویتر مثلا خود من شاید بیشترین تملک را در پارکینگ ابوذر داشتم از این 3600 متر ( آمار دقیقی ندارم) ولی فکر می کنم حدود1500 یا 1600 مترش در زمان من تملک شده است. روی بحث ساخت و سازش کارهایی به عنوان استارت مطالعات انجام شده است، قرار داد بستیم اما هنوز واقعاً به یک نتیجه روشن نرسیده ایم. اینکه اینجا چگونه احداث پارکینگ بشود فقط پارکینگ باشد یا مجتمع تجاری با پارکینگ چند طبقه . کاردیگری که در راستای حل مشکل مرکز شهر در زمان بنده انجام شده چیزی حدود سیزده هزار متر زمین حد- فاصل سلمان- شهدا و کوچه روزی طلب توی بافت نسبتاً فرسوده شهربه عنوان پارکینگ کاربری خورده که حدود 1000 متر آن نیز به تملک شهرداری در آمده است. پرداختن به تملک در شهرداری یک زیرساخت است و در مورد زمین پارکینگ ابوذر و سلمان روی هم شاید چیزی حدود 2500 متر زمین تملک شده که عدد کمی نیست در مقایسه با توان مالی شهرداری.
 
سؤال6: از زمان افتتاح جاده جديد كازرون- شيراز نياز به احداث يك كمربندي جديد براي شهر پر رنگ تر شد. اينكه اينكار بايد قبل از اينها اجام مي شد بماند. شما چه فعاليتي در اين زمينه انجام داديد؟
 
می دانید کمربندی از وظایف شهرداری نیست و همان قدری که شهردار می تواند پیگیری کند، مسئولان دیگر هم می توانند. وقتی من رئیس شورا بودم شورای اول حرکاتی را شروع کرده بودند و ما ادامه دادیم اما متأسفانه همه اش جواب منفی بود که چون کازرون جاده ندارد نیازی به کمربندی ندارد و در اولویت نیست اولش این جواب را می دادند ، مکاتباتش نيز موجود است بالاخره این پیگیری ها بود تا در جلسه ای که معاون عمرانی استاندار در فرمانداری حضور داشتند من مهمترین مسئله شهر را مسئله کمربندی عنوان کردم و دقیقاً این را عنوان کردم و گفتم درست است ما کازرونی ها دنبال افتتاح این جاده بودیم و هستیم و آرمانمان هم هست ولی با افتتاح این جاده خیابان خرمشهر ما می شود یک قتلگاه. تا این موضوع به یک مشکل و معضل اجتماعی تبدیل نشده است باید به دادش برسیم. خوب خوشبختانه طي پیگیرهایی که دوستان در شورای شهر، فرماندار، نماینده شهر و همه و همه داشتیم کمربندی در دستور کار قرار گرفت و به طور جدی کار دنبال شد مسیر یابی شد و پاکت مناقصه کمربندی آماده شد. کار مناقصه هم انجام شد، اما در مرحله انتخاب پیمانکار دوستانی که مصلحتها و صلاحدیدهای دیگری مدنظر داشتند از جمله اولویت تونل بناف و بحث هايي از اين قبيل که اگر کمربندی ساخته بشودتونل بناف دیگر هیچ وقت ساخته نخواهد شد و این چنین شد كه بحث کمربندی مسکوت ماند و حقیقتش از تیررس پیگیری ما هم خارج بود. نظر من این است كه کمربندی یک ضرورت است چه تونل بناف ساخته بشود چه نشود چون ببینید کمربندی این نیست که از بوشهر تا شیراز را بخواهد. ساپورت بکند. ما ترددهای ديگري هم داریم فرض کنید از منطقه یاسوج و دو گنبدان می آیند به سمت قائمیه کازرون و می روند به عسلویه ياتصور بفرمائيد همين كارخانه ي پتروشیمی، قطعاتش و ماشین آلاتش به اندازه یک شهر ترافیک ایجاد می کند. ما از جاده خروجی شهر از سمت غرب به شرق یعنی جاده جدید شیراز -کازرون اساساً به کمربندی نیاز داریم پس کمربندی یک ضرورت است و نظر من این بود کمربندی یک پروژه کوتاه مدت سه یا چهار ساله است اما تونل بناف یک پروژه طولانی مدت ده یا بیست ساله. من فکر می کنم هر دوی اینها نیاز به پیگیری دارد .
 
سؤال7: در مصاحبه ام با مهندس صالح پور، در مورد عقب نشيني پادگان ورودي غربي شهر صحبت شد. از يك زاويه ديگر سؤالم را مي پرسم. آيا اساسا ساخت و سازهاي مسكوني كه در تيپ دوم اما سجاد شده است تحت نظارت شما بوده و نقشه هايش مورد تاييد شماست؟ نقش شهرداري در اين عقب نشيني و ساخت و سازهاي مرتبط با آن چيست؟
 
ببینید چند تا بحث شد یکی ساخت و سازهای پادگان، می دانید پادگانها خودشان گروههای مهندسی دارند و تمام ساخت و سازشان زیر نظر گروه مهندسی خودشان است. بنابر قانون فقط باید از شهرداری بر و کف بگیرند در مورد ساخت و سازهای نظامی شان. در مورد ساخت و سازهای مسکونی یا سازمانی بایستی از شهرداری پروانه بگیرند اما جهت اطلاع شما 70 یا 80 درصد این ساخت و سازها قبل از شهردار شدن من انجام شده بود بدون پروانه منتاها زمان من موردي كه پيش آمد این بود که آن اراضی مورد تعریض ورودی شهر یعنی همان عقب نشینی دیوار پادگان هزینه داشت. برابر قانون شهرداری باید پول این اراضی را به پادگان می پرداخت ما این را تهاتر کردیم یعنی هزینه ساخت و سازها را (هزينه پروانه قابل پرداخت به شهرداري) با ارزش زمین های مورد مسير تعريض تهاتر کردیم. هزینه کمیسیون 100 به علاوه پروانه اش به اضافه هزینه کاربری و همه هزینه های دیگرش را محاسبه کردیم زمین مورد مسیر را هم قیمت گذاری کردیم كه چیزی حدود یک میلیارد و سیصد الی چهارصد میلیون تومان شد و با اين كار شکل قانونی به آن دادیم. در مورد عقب نشینی دیوار پادگان هم همان طوری که گفتم و آقای صالح پور هم در مصاحبه شان به آن اشاره کرده بودند یک پیگیری همه جانبه صورت گرفت دوستان شورا، فرمانداری، نماینده مجلس همه دست به دست به هم دادند تا اینکه مجوز عقب نشینی صادر شد و کار دیوار گذاری را باید شهرداری انجام دهد یعنی همین حالا هم شهرداری پیگیر است هزینه دیوارگذاری هم به عهده شهرداری است. اما پشت دیوار اتفاقی که می افتد، مثل ضلع مقابلش ما یک باند تندرو داریم یک باند کندرو و یک فضای سبز حاشیه ای با عمق بیست متر که طراحی شده است و کاملا قابلیت اجرا هم دارد. وقتی این طرح به اتمام برسد از میدان امام حسین این باند کندرو شروع می شود تا انتهای پادگان چمران و یک فضا سازی زیبا انجام خواهد شدکه وقتی تکمیل شود واقعاً تحسین برانگیز خواهد بود.
 
سؤال8: در مورد مشاغل مزاحم مردم (بنگاههاي ماشين و مكانيكي و ...) آيا فعاليتي صورت پذيرفته است؟ در كنار اين مشاغل مزاحم، فروشگاههاي موقتي در شهر يا به صورت خودرو يا با مجوز قابل رؤيتند كه شكل و سيماي شهر را نازيبا كرده است براي نمونه ميوه فروشي هاي كنار دانشگاه آزاد يا فلكه معلم يا كنار بلوار خرمشهر. چه توجيهي براي وجود اين مشاغل وجود دارد؟
 
ببینید این دو تا مسئله است یکی بحث مشاغل مزاحم و یکی بحث سد معبر و دست فروش ها و دوره گردها، مشاغل مزاحم که من فکر می کنم به زیر ساخت ها که سوال شما بود مرتبط است شاید بزرگترین خدمتی که شهرداری کازرون توی عمرش توانسته انجام دهد همان بحث سامان دهی مشاغل مزاحم شهری است که از سال 82 یا 83 ما شروع کردیم به بحثش و کار مطالعاتش انجام شد، کار تملک اراضی اش انجام شد و يك سری سنگ اندازیها در اين كار صورت گرفت. بحث های اینترنتی و متهم کردن شهردار وشورا و مسائل پنجاه میلیاردی و بیست میلیاردی و این مسائلی که واقعاً بازدارنده بود اما حقیقتش با سماجت به نتیجه رسیدیم . الان کار تملک سیصد و شصت واحد صنفی مطالعه شده ، کارشناسی شده مجوزهای لازم از محیط زیست و همه جا گرفته شده و به تصویب مراجع قانونی و نهايي ترين آن شورای عالی معماری و شهرسازی رسیده است. الان در تملک شهرداری آماده است ، سندش به نام شهرداری است و کار آماده سازیش را شروع کردیم. الان جدول گذاری یک طرف خیابانش اصلی هم کار شده ، کار طراحی آبرسانی اش را به سازمان آب دادیم انجام دهد یعنی طي رایزنی که من کردم قرار شد سازمان آب استان مطالعه آبرسانی اش را تا مرحله تهیه ي پاکت مناقصه برای شهرداری رایگان انجام بدهد. شرکت گاز هم همین طور . آیین نامه چگونگی واگذاریش تدوین شده است که مثلاً ما بر چه مبنایی اینجا را واگذار کنیم. برای اجرایی کردن این پروژه با هماهنگی نماینده محترم شهر مجوز یک وام چهارصد میلیون تومانی را گرفتیم که آماده پیگیری است . اگر این مورد پیگیری شود همه مشاغل مزاحمي که از نظر زیست محیطی تعریف مزاحم دارند از سطح شهر جمع آوری خواهند شد. در مورد بخش ديگر سؤالتان (مشاغل موقت) که الان به عنوان سد معبر، تلقي مي شوند، حقیقتش دو دیدگاه همیشه در شهرداری و شورا با هم دست و پنجه نرم می کنند. یک ایده اینست که باید برخورد کرد و اینها را جمع کرد که ایده خود من هم همین بود و یادم هست یک سال اصلاً مجوز هندوانه فروشی را گفتم به هیچ قیمتی نمی دهیم. ما مثلاً می گوئيم نهایتش می خواهیم 20 تا مجوز بدهیم 20 تا سیصد هزار تومان برای شهرداری می شد چند میلیون تومان؟ این 6 میلیون تومان را از خیرش می گذریم ولی به این مزاحمتها دامن نمي زنيم. اما دیدگاه ديگر اینست که اینها را بایستی ساماندهی کرد. من باساماندهی کردن اینها مخالفم. ببینید اصلاً یک پدیده ای که تجربه نشان داده، آن حلبی نشینهای اطراف شهرها یک زمانی می گفتند حلبی نشین، حالا می گویند حاشیه نشین. هر جا می آييم به حاشیه نشینها یک امتیاز می دهیم یک عده مي آيند و جایگزین اینها می شوند. ما هر چه سدّ معبرها را بیايیم برايشان مغازه های موقتی بسازیم باز هم می آيند و جایگزین می شوند. این جور نیست که اینها صد نفر باشند. ما بیايیم صد واحد ارزان قیمت تجاری را یک گوشه ای طراحی کنیم،تحویلشان بدهیم و تمام بشود، این نیست. هر چه ما اینها را ساماندهی کنیم دو برابر ایجاد می شوند. بنابراین چیزی که حقیقتش من جای های دیگر هم دیدم .مثلا یک بازار در اروميه دیدم با نام تاناگارا يا يك چیزي شبيه به اين نام.. یک بازارچه خیلی بزرگی از دست دوم فروشها ، البسه، کفش، همه چیز . از بوی تعفن اینها آدم واقعاً حالش به هم میخورد. حالا شهرداری آمده بود می خواست در کنار آن بازار، یک بازار امروزی و جدید بسازد و به آنها واگذار کند که قطعاً دوباره یک عده ای می آيند و جایگزین اینها می شوند. تجربه های زیادی را من سراغ دارم. شما بروید به بازار انقلاب شیراز، نمونه خیلی مستندش. آیا با احداث بازارچه انقلاب واقعاً مشکل دست فروشهای دوره گرد در شیراز حل شد؟ خیر.من خودم طرفدار برچيدن اينها بودم اما حقیقتش دوستان دیگری بودند هم در شورا هم جاهای دیگر که طرفدار ساماندهی هستند.
 
سؤال9: رابطه شما با دفتر نظام مهندسي كازرون چگونه بود؟ تصور مي كنيد كجاي كار دفتر نظام مهندسي كازرون نياز به نقد و احتمالا اصلاح دارد؟آيا انتقاد نظام مهندسي را از شهرداري و شوراي شهر در مورد به كار نگرفتن به موقع و بهينه ي مهندسان دفتر نظام در تهيه طرح جامع شهر و عدم تشكيل كميسيون هاي عمران و شهرسازي طي سالهاي اخير مي پذيريد؟
 
درباره نظام مهندسی من چون مهندس نیستم. ممکن است اظهار نظرم حساسیت هایی را ایجاد کند اما با مهندسان واقعاً ارتباط نزدیکی داشتم و در جلسات نظام مهندسی شرکت می کردم. توی این مدت با هئیت مدیره نظام مهندسی جلسات متعددی گرفتیم و هماهنگی خوبی با همدیگر داشتیم. اما گلایه ای که دوستان ما در نظام مهندسی دارند، من این را خیلی به حق نمی دانم. ببنید ظاهر قضیه درست است شورای شهریا شهرداری رسماً خیلی از تجربیات نظام مهندسی استفاده نکرده است . حالا من دلیلش را هم می گويم. تجربه کردیم ،حداقل در دو دوره، هم شورای دوم و هم شورای سوم، دعوت کردند از نظام مهندسی اما نظام مهندسی کازرون تخصصهای مورد نیاز شهرداری را ندارد. کار مطالعات طرح جامع یا تفصیلی شهر به مهندسین عمران خیلی ارتباط پیدانمی کند . ما بیشترین تعداد مهندسین عمران را در نظام مهندسی داریم. بعد مهندسین تأسیسات. مثلاً ما سه یا دو مهندس معمار در کازرون داشتیم خوب این دو تا از پرسنل شهرداری بودند. یا ارتباطشان آنقدر با شهرداری تنگاتنگ بوده که نیاز نبوده است از کانال نظام مهندسی ما پل بزنیم. مثلا آقای عفیفیان (در يك دوره) به عنوان تنها مهندس معمار موجود در شهر بود. (بله مهندسین معمار دیگری هم داریم ولي خارح از کازرون). مدت زیادی پرسنل شهرداری بود بعد هم ارتباط تنگاتنگ با شهرداری داشت، من خیلی از این مطالعاتی که گفتم را از طریق آقای عفیفان انجام دادیم. راجع به مطالعات نمای خیابانها ايشان پي گيري كرده. راجع به مطالعه بوستان مردانی و فرهنگسرای مردانی هم آقای عفیفان بوده‌اند. مهندس نوذری نیز مهندس معماردیگری است که بعد از آقای عفیفان در شهر داریم و از پرسنل ماست. بنابراین نیاز نبوده از طریق نظام مهندسی وارد عمل شویم. اما ببینیند در نظام مهندسی کازرون ما مهندس ترافیک نداشتیم. کسی که در مسئله ترافیک صاجب نظر باشد نداریم. مهندس شهرساز هم نداشتیم. تنها مهندس شهرساز آقای حبیبی بود که معاون شهردار بود وقتی ايشان از شهرداری رفت دیگر ما مهندس شهرساز در کازرون نداشتیم. مسائل شهرداری بیشتر متوجه مهندسین شهرساز، مهندسین ترافیک، مهندسین معمار، یا حتی نقشه بردار است. مثلاً ما در کازرون مهندس نقشه بردار داراي پروانه ي اشتغال نداشتیم. یک آقای مهندس رشیدی داشتیم که ما با او هم قرارداد داشتیم و برايمان کار می کرد. مهندس عمران هم که خوشبختانه ما در شهرداری خودمان، 4 یا 5 مهندس عمران داشتیم و عرض کردم ما در شهرداری کارها را بردیم به سمت تخصص. خوب این واقعیت است. من یکی دو مورد را مي توانم مثال بزنم. در بحث تقاطع میدان علامه دوانی که یک میدان دوقلويي آنجا به خوبی کارشده است و خوشبختانه از روزي که کار شده هم زیبایی خوبی آنجا داشته و هم از نظر ترافیکی جواب داده است. خوب این را در شورای دوم ما کمیسیون تشکیل دادیم. چندین و چند جلسه روی آن بحث شد اما به هیچ نتیجه ای نرسیدیم تا اینکه بالاخره من آمدم يك مشاور گرفتم. آقای مهندس اورنگی کارشناس ارشد ترافیک استان فارس و صاحب نظر است. من استخدامش کردم با یک پول بسیار ناچیز به عنوان مشاور شهردار کازرون، بعد برای موارد این چنین حتی به مشاوره ایشان هم اکتفا نکردم. با گروه مشاورین و یک تیم مشاور قراداد بستم و کار طراحی میدان مذکور را برايمان انجام بدهند. خوب این کار را هم انجام دادیم اما نظام مهندسی در این مورد واقعاً کارایی نداشت. حالا آقای مهندس مؤذنی شاهدند. خودشان هم عضو کمیسیون بودند، حتی آقای بادآهنگ هم عضو کمیسیون ما بودند در شورای دوم. پس بايد گفت در بعضی از بخشهایی که مورد نیاز شهرداری بود نظام مهندسی تجربه و دانش کافی نداشته است. مثال دوم را می زنم که مسأله روشن تر بشود. چون نمی خواهم دوستان گلایه کنند که حالا فلانی که خودش مهندس نیست و چیزی از مهندسی سرش نمیشود مهندسان را به باد انتقاد گرفته است. نه مستند عرض مي کنم. در بحث همین ساماندهی مشاغل شهری یک مورد را اشاره مي كنم. بنگاههای معاملات اتومبیل در خیابان 22 بهمن واقعاً معضل ایجاد کرده است. خوب یک طرحی را ما تهیه کردیم با کمک یک سرمایه گذار در ورودی شهر. یك خیابان 45 متری است و يك خیابان موازی این 45 متری به صورت باند کندرو طراحی کردیم مخصوص دسترسی به این واحدهایی که باحدود 150 یا 160 متر زیر بنا طراحي شده اند. با دسترسی خاص و ویژه مخصوص ساماندهی بنگاه های معاملات خودرو. به تعداد کافی هم پیش بینی شده است. خوب یک بحث این بود که حال سرمایک گذار چگونه بیايد با شهرداری وارد عمل بشود. آیا مثلاً می گويم ایشان مغازه بسازد و شهرداری به عنوان یک دلال ، مغازه های ایشان را واگذار کند و حالا یک سودی هم شهرداری ببرد. یا شهرداری بیايد مشارکت کندو به ایشان بگويد آقا زمین از تو پروانه از من وام هم می گیریم واگذار می کنيم؟ يا نه اصلاً شهرداری بیايد زمین ایشان با طرحش را بخرد و خودش با کمک صنف سرمایه گذاری کند؟ درست؟ خوب سوالات مختلفی بود. راهکارهای مختلفی بود. که برای همین منظور اصلاً شورا این را مصوب کرد که با نظام مهندسی در این مورد مشورت کند ولی می دانم که متأسفانه مشورت شورا حداقل شاید حدود 8 ماه دارد می گذرد و هنوز به هیچ نتیجه ي قابل قبولی نرسیده است. چون اعضای نظام مهندسی حالا نمي گويم همه شان اما اکثرشان اهل معامله و ساخت وساز و در بازار مسکن نیستند. کار تخصصی مسکن را دارند انجام می دهند اما در بحث ساخت و ساز و در بازار مسکن نیستند. بنابراین تقاضاي شورا و شهرداری را واقعاً نمی توانند پاسخ بدهند. حالا من یک چند مورد دیگر هم اشاره کنم وقت خودم هم تنگ است حقیقتش. یکی اینکه خدمات نظام مهندسی به نظر من گران است. شما مهندس هستيد ممکن است به خودت هم این حرف من یک خرده گران بیاید اما واقعاً به نظر من نباید این گونه باشد که توی شهر شیراز و کازرون و توی کوهمره نودان و توی مثلاً خشت و کمارج و لار و لامرد خدمات مهندسی یکسان و یک نرخ داشته باشد. بایستی متناسب با فضا نرخ تعیین بشود و تصویب بشود. نظام مند کردن هر چه باشد خوب است اما فشار می آيد به مردم. اینکه من می گويم گران است ممکن است این مطلق نباشد بلكه نسبی باشد ممکن است توی یک آپارتمان نوع نظارتی که نیاز دارد اصلاً با یک ساختمان معمولی متفاوت باشد. مورد ديگر ببینیددو شغله بودن مهندسین ناظراست اگر نگويم عموماً اما اکثراً مانع از آن شده که خدمات واقعی به مردم بدهند. من یک سوال از شما می کنم. این سوال من را عیب ندارد چاپ کنید دوستان ممکن است گله مند هم بشوند اما من ناظر یک شغلی دارم که محدودیت زمان دارم. آن کسی که من نظارت ساختمانش را به عهده گرفته ام از مهمترین مباحث، کیفیت بتن است . صبح ساعت 7 حالا به تناسب فصلش کارگرها آمده اند دارند بتن می سازند. بتن تولید می کنند. من مهندس ناظر بالای سرشان نیستم. ساعت 4 بعدازظهر می رسم به بتن ریزی تازه اگر خیلی حضور داشته باشم. اگر جزء آن مهندسانی باشم که دو سه ماهی یک سري می زنند به ساختمان که دیگر بماند. من حالا می گويم آن وظیفه شناسی که وظیفه خودش می داند سر بزند این کیفیت بتنی که از 8 صبح تا 4 بعدازظهر آنجا کار شده و با این دستگاههای میکسر دستی هم کار شده. درصد اختلاطش چیست؟ کی جواب می دهد؟ ميزان سنگدانه ها و سیمانش و حتی آبش و اینکه ویبره شده یا نشده است؟ اين موارد است که حقیقتش من می خواهم عرض کنم ما بایستی به این سمت پيش برويم که نظارت باید یک شغل باشد (شغل اول). من می خواهم این جوری بگويم نظام مهندسی را به عنوان یک نهاد نوپا می دانم که بایستی روی نظام مند کردنش بیشتر کار بشود. یک مورد دیگر را که می خواهم به عنوان کسی که شهردار بوده عرض كنم (در سمت شهردار این حرف را می زنم) عدم اشراف مهندسین ناظر به امور بنایی و اجرایی است حالا من این را با توضیح می توانم روشن بکنم. هنوز بناها و معماران تجربي حرف اول را می زنند. در شهرداري ما بر وکف می دهیم اما عملاً می بینیم که بر و کف ما رعایت نشده است چرا؟ چون بنا آمده گفته آقا 20 سانت بالامی گیرم كه آب نیايد داخل خانه ات. آن کفی که ما داده بودیم گفته بودیم آقا نسبت به این آسفالت یا نسبت به این جدول خیابان یا نسبت به این دو همسایه ات تو حق نداری بیشتر از 10 سانت بالا باشی حالا یک دفعه بنا آمده 30 سانت بالا گرفته 10 سانت خودش بوده 20 سانت هم اضافه گرفته شده 30 سانت اینکه خیلی از کوچه های ما یک رمپ آنچنانی جلو درها می خورد خوب این مهندس ناظر ما اینجا نقشش چیست؟ يا در مورد ديگر ما کوچه را 10 متری تعریف کرده ایم. پروانه هم صادر کرده ایم خوب مهندس ما آن فضایی که برای نما لازم است را گاهي اوقات در نظر نمي گيرد. وقتی دوتا ساختمان دو طرف کوچه نماسازی شدند کوچه ما به جای 10 متر شده 80/9 متر. در اين مشكلات است كه نقش بناها نسبت به ناظرها بارزتر و مشخص تر است. یک مطلب دیگر هم اینجا هست . چون حالا شما واقعاً بحثتان بحث "خشت اول" است اگر به مفهوم بخواهيم نگاه بکنیم . کندی کار نظام مهندسی را هم نباید نادیده گرفت. ما در شهرداری وقتی وارد شدیم من خودم را می گويم بررسی کردم دیدم فاصله ی زمانی بین مراجعه فرد تا زمان صدور پروانه خیلی طولانیست. آن مواردی که مربوط به شهرداری بود را ما حذف کردیم و به حداقل زمان ممکن رساندیم. حداقل یک مورد را من دارم که فردی صبح ساعت 8 آمده و یک بعدازظهر پروانه اش در دستش بوده و رفته اما چی؟ نقشه اش آماده بوده گیر معماری یا چیز دیگری نداشته. چون یک ارباب رجوع آمده بود در اداره و گفت: فلانی آمدم تقدیر و تشکر کنم من تعجب کردم چون خیلی کم پیش می آمد درشهرداری یکی بیايد بگويد آمده ام تشکر کنم. گفتم بابت چی؟ گفت من 8 صبح آمدم حالا یک بعدازظهر است دارم میروم پروانه در دستم است باور نکردم گفتم راست می گوئی ؟ گفت بله. گفتم نقشه ات هم آماده بود. گفت بله نقشه آوردم ، مهر زدم ، گفتم بیمه ، تأمین اجتماعی هم رفتی گفت بله. و مورد مذكور استثنا بود . اما کندی خدمات نظام مهندسی در شهر کازرون این اواخر خیلی محسوس بود. عمومیتش اینست که کار کند است مخصوصاً بحث محاسبه. حالا خود محاسبه را قبول دارم یک بحث فنی و زمان بری هست اما نه دیگر این قدر کند. ما پرونده هایی داشتیم که 6 ماه بیشتر طول می کشید اگر هم بین طراح و بازبین یک ذره اختلاف رأی یا اختلاف نظر بود که دیگر واویلا بود. موردي داشتیم که حدود یکسال و هفت هشت ماه طول کشید تا یک نقشه تأیید شد.
 
سؤال10 : در مورد ادارات ديگر چطور؟ خارج از تعارفات مرسوم ميان مسؤولين، ادارات آب و فاضلاب و برق و گاز و ... تا كجا با شما همراه بودند و چه جاهايي سد راه مديريت شما شدند؟ و حال كه بحث ادارات ديگر شد دوست دارم نظرتان را راجع به مديريت واحد شهري كه در مقاله گذشته "خشت اول" اشاره كرده بودم بدانم.
 
شهرداری همیشه با سه چهار اداره درگیره همین اداراتی که شما اسم بردید. آب و گاز و برق و مخابرات. ماهم درگیر بودیم. خیلی هم درگیر بودیم. درگیریهايمان بعضی مواقع به برخوردهای رو در روي مدیریتی می کشید بطوري كه روی همدیگر به قول معروف اخم کنیم و داد سر هم دیگر هم بزنیم. اما هیچيك از این موارد مانع کار نشد. ما دعوا سر حق و حقوقی داشتیم که باید از این ادارات می گرفتیم برای مردم و خوشبختانه توانستیم جا بيندازیم مطلب را. اگر آقای مهندس مؤذنی یادش باشد به عنوان نماینده نظام مهندسي در جلسه حضور داشتند (آن موقع رئیس شورا بودم نه شهردار) اختلاف بین ما و اداره آبفا برسر اين بود كه همان خاکی که توی نوار های حفاری بيرون می آمد همان را بر می گرداندند در ترانشه بدون هیچ نوع كوبيدن، که من یادم هست به آقای لطیفیان مدیر کل خاکشناسی استان در جلسه گفتم آقای مهندس اگر يك آدم بیسواد یک حرف حقی زد شما حرفش را می پذیرید یا به جرم بیسواد بودن می گوئيد آقا برو به سلامت ؟ گفت نه ما حرفش را می پذیریم. گفتم من بی سوادم ولی حرف من اينست كه بایستی شرکت حفار توی این ترانشه ها این کار را انجام بدهد. این خاک را ببرد بیرون شهر و مخلوط دانه بندی شده را بیاورد لایه لایه بریزد و بكوبد و تحویل ما بدهد آقای مهندس این حرف من حساب است یا بی حساب؟ گفت آقا خیلی حساب است مدیر کل آنجا بود، نماینده اداره آبفا و آقاي بنایی هم بود ما این را تونستیم جا بيندازیم. الان امکان ندارد درشهر یک مورد انجام شود که این مراحل در آن طی نشود. یعنی حتماً خاك را مي كوبند وآب کافی می دهند و مراحلش طی می شود بنابراین ما با ادارات اصطحکاک داشتیم. اما این اصطحکاک هیچ وقت مانع انجام کار نشد. با هم بحث وجدل می کردیم. بهتر بگويم بحث و جدل طلبگی می کردیم تا به نتیجه برسیم و من پیشنهاد می دهم اگر خیلی دوست دارید این موضوع را بدانید یک تلفن بزنید به همه ی این ادارات بگوئيد تعامل فلانی به عنوان شهردار با شما چطور بوده است؟ هر جوابی دادند بنویسید من قبول دارم. در مورد مديريت واحد شهري ، تجربه من نشان میدهدکه شهر بایستی یک مدیر داشته باشد مسائل مربوط به خدمات شهری و گاز ، آب، برق، تلفن، مخابرات، چه می دانم، بحث ترافیک ، راهنمایی و رانندگی، حتی بخشی از انتظامات همه و همه بايستي زير نظر يك مديريت باشند.
 
سؤال11: ريشه مشكلات شما با شوراي شهر در چه بود؟ در مقاله گذشته "خشت اول" اشاره كردم كه شوراي شهر در واقع شوراي شهرداريست نه شوراي شهر. نظر شما چيست؟
 
یک مقاله که نه، حالا بگويم یک یادداشت توی هفته نامه بیشابور این شماره اخیرش چاپ شده بود و آقای امان الله زارع گفته بودند که آقا بس است دیگر این قدر به استعفای شهردار نپردازید. فکر می کنم حرف بدی نگفته بود. دیگر بس است. من آنچه گفتنی بود فکر می کنم در همان نامه استعفا گفته ام (منتشر شده در هفته نامه) شما هم در مقالتون یک جا نوشته بودید که پیشنهاد می دهم شهردار هم بیايد، نظراتش را بگويد بیلان کارش را هم بدهد. بیلان کار را من یک مصاحبه 10 ساعته کردم مثل مصاحبه اي که الان خدمت شما هستم و دوستان قرار است توی سايت کازرون نما بگذارندش. همین بخشهایی که الان ارائه کردم به نوعی یک بخشی از بیلان کار من بود . این سوال هایی که شما کردید بنابراین بیلان کار هم اینجا می آيد، علت استعفا هم همان چیزی که نوشتم فکر می کنم کفایت می کند. در عين حال یک اشاره می کنم که سؤالتون بی جواب نماند. من فکر می کنم اختلاف سر دیدگاه ها بود. شورای سوم از همان ابتدا من شهردار مطلوبشان نبودم. یعنی ابقای من بیشتر بنا به خواست و فشار مردم بود. یک مرحله بحث استیضاح را پیش کشیدند و به خاطر مردم می شود گفت کوتاه آمدند. این بار هم شما دیدید ، هر چند یک نوشته ای را آقای مطهری زاده نوشته بودند بحث گروه فشار بحث اینهایی که منافعشان در خطر افتاده که البته من نقد داشتم نسبت به این موضوع چون خدائیش آنهایی که آمدند در دفتر من دوستان شما شاهدند و فیلمش هم موجود است حدود 60 نفری بودند واقعاً می شود گفت از اقشار مختلف بودند معلم داخلشان بود، مهندس بود، بازاری بود. تحصیل کرده بود ، کم سواد درشان بود از نظر خط و خطوط سیاسی چپ و راست و به قول معروف بدون خطوط سياسي همه بودند. یعنی این جور نبود که یک گروه فشاری (حالا عرفاً تو جامعه گروه فشار تعریف خاصی دارد) به دلیل به خطر افتادن منافعش از من حمایت کرده باشد. من فکر می کنم توی آن دو مرحله یا حتی 3 مرحله، شورا تسلیم نظر مردم شد و من راابقا کرد. این بار در استفعايم تاکیدم براین بود که شورا این فرصت را پیدا بكند تا شهردار مورد نظر خودش را انتخاب کند. الان احساس راحتی می کنم. فکر می کنم تلاشم را کرده ام. این که چقدر موفق بودم برای مردم مهم است. یعنی زمانی من دینم را به مردم ادا کرده ام که از خواسته های مردم چیزی روي زمین نمانده باشد. باز تكرار مي كنم من فقط فکر می کنم تلاشم را کرده ام و هرچه باقي مانده يا ناقص مانده يا ناتمام مانده و خدماتی که بایستی به مردم ارائه می شده ونشده از توان من خارج بوده است از قول من بنویسید اصلاً تیتر بزنید واقعاً من شرمنده مردم هستم.
 
دو خاطره؟
 
یک خاطره تلخ می گويم يك خاطره شیرین. خاطره تلخ مربوط به روزهاي آخر رياست شورای من هست نه شهرداریم. زمان شهرداري مهندس صفایی یک معضل عمده و بزرگ شهر بحث زباله شهر بود. زباله شهر توی شهر دفن می شد 300 متری خانه های مردم ، خوب مردم آمدند نگذاشتند که زباله آنجا دفن شود. در مجموع مدیریت شهرستان آن اوايل خیلی حمایت از شهرداری و شورا نکرد ، مي‌گفتند: بابا بروید یک جا دفنش کنید. حتی عین این عبارت : شب بروید یک جايی بریزید. بدون توجه به این که یک شب دو شب سه شب می شود این کار را کرد، صد تن زباله را در هر شب کجا می شود برد و ریخت که صدايش در نیايد؟ این بود که شبهاي متعددي کار شهرداری شده بود این كه زباله ها را روز جمع می کردند در ماشینها مثلاً 20 تا ماشین را آماده و پشت سرهم ردیف می کردند تا شب بشود، هوا تاریک بشود و بروند اطراف شهر یک جایی اینها را خالی کنند و با لودر خاک بریزند روي آن و بيايند. یک مکانی پشت پارک جنگلی، آنجا دفن کرده بودیم. روستایی ها مانع شده بودند. شرق شهر برده بودیم مزاحم شده بودند. بالای شهر برده بودیم مزاحم شده بودند.کارخانه آسفالت متروکه ای شهرداری دارد نزدیک روستای دوان در تقاطع جاده قدیم و جدید دوان. چند شب شهرداری می رفت آنجا زباله خالی میکرد و خاک هم می ریخت رويش و می آمد. زمین هم مال خودش بود روستایی چیزی هم خیلی نزدیکش نبود صدا نکرد روال کار این شده بود. شهردار و بنده که رئیس شورا بودم با بعضی از اعضای شوراي شهر هر شب ساعت یک تا یک و نیم از خانه می آمديم بیرون می شدیم پیش قراول کامیون هاي زباله، دقت کنید می رفتیم ببینیم محیط امن است یا امن نیست. بعضاً چراغ خاموش ماشینهامون حرکت می کردند واقعاً اینجوری بود. یک شب ماشینهای زباله را صف کرده بودیم جلوی پادگان چمران چادر هم رويشان کشیده بودیم خلاصه بگويم انگار تریاک استتار کرده بودیم. رفتیم ببینیم اوضاع آرام است یا نه. من آن موقع (با آقای توحیدیان) به كاميون ها گفتیم مي رويم ببینیم اوضاع چه جور است به شما خبر می دهیم. با مزدای دو کابین شهرداری رفتیم. رسیدیم به تقاطع جاده قدیم و جدید دوان دیدیم دو تا ماشین سواری پیکان در هر سواری پنج نفر دو نفر جلو سه نفر عقب نشسته اند دارند با هم گپ میزنند . ما حدس زديم که اینها دیگر امشب با خبر شده اند و آمده اند منتظر ما هستند. هیچ عکس العملی نشان ندادیم. اصلاً به روي خودمان هم نیاوردیم که ما شما را دیدیم. گفتم آقای توحیدیان برویم توی روستا یک گشتی بزنیم بعد به یک بهانه ای می آیيم رد می شیم می رویم. رفتیم در روستا حدود 10 دقیقه ای هم آنجا معطل کردیم، برگشتن که آمدیم جلو ما را گرفتند . گفتند که آقا شما کی هستید؟ کجا بودید. چه کار می کنید؟ یک آن من همین جوری آمد به ذهنم گفتم که شما اینجا چه کاره اید؟ حکم مأموریت دارید؟ ابلاغ دارید اینجا راه مردم را بستید ما از بسیج هستیم. ما از بسیج آمديم سرکشی پایگاه مقاومت روستا و حالا برگشته ایم. حالا باور کن نمی دانستیم اصلاً روستا پایگاه مقاومت دارد یا نه؟ اینها گفتند که خوب عیب ندارد، ما فکر کردیم که شما از شهرداری هستید. (چون ماشین‌هاي شهرداری شماره دولتی نیستند شماره شخصی هستند شناسایی نشدیم) ما بلافاصله گاز دادیم ماشین را و آمدیم. زنگ زدیم به بچه ها که اصلاً اوضاع مناسب نیست برید یک فکر دیگر بکنید که بعدش زباله را دو سه روز درشهر نگه داشتيم ماشینها ماندند در شهر و فیلم برداری و بردند براي خبر استان و اطلاعیه نماز جمعه و چی و چی و چی. خاطره شیرین هم حقیقتش من اگر در کار نامه ام یک مورد را شما بفرمایید که توی عمرت چه داری بگویی مي‌گويم این یک مورد سفر رهبری به کازرون است. در سفر رهبری به کازرون خدا نصیب کرد آقايان به آقای فرماندار گفتند شما یک نفر به ما معرفی کنید به عنوان مدیر اجرایی این پروژه - پروژه سفر رهبری- آقای فرماندار هم من را معرفی کردند یعنی دیگر تمام کارهای سفر با من هماهنگ می‌شد. همه اش از آب، برق، گاز و هر چیزی که نیاز می شد دیگر من بایستی پیگیری می کردم. هماهنگی می کردم. آن قسمت ظریفی که عرض می خواهم بکنم دقیقاً بعدازظهری که دیگر فردایش رهبری قرار بود تشریف بیاورند کار خیلی کار عظیم و حجیمی بود. قریب 20 روز تا یک ماه ما کار کردیم. و من می خواهم بگويم آن روز دقیقاً لحظه های آخر ، خوب من یک بسیج نیرو کرده بودم نه فقط بچه های شهرداری همه ی ادارات واقعاً لطف کردند و همکاری کردند اما توی یک مورد به خصوصش من هر کجا که احتمال می دادم که رهبری یا همراهان رهبری بخواهند حضور پیدا کنند دستور دادم که آب و جارو بزنند و تمیز کنند به صورت ویژه و خاص ، فرماندهی تیم (مسؤول یا عنوانش هر چی بود نمی‌دانم) مشغول سرکشی موارد بود من رفتم گلزار بهشت زهرا آنجا را داشتیم تمیز آب و جارومی زدیم آنها (تيم حفاظت رهبري) آمدند. آمدند سید محمد بچه ها داشتند کار می کردند رفتیم ترمینال (قرار بود فرودگاه هلی‌کوپتر ها آنجا باشد) من آنجا بودم آنها پشت سرم آمدند هر جايي كه مي‌آمدند من قبل از آنها آنجا بودم. این را که می‌گويم خداییش جدی می‌گویم در مقبره مردانی هم من یک درصد احتمال دادم به خاطر ارتباطی که مرحوم مردانی با رهبری داشتند، رهبری آنجا را هم بخواهد ببیند آنجا هم رفتیم که مطمئن بشویم که دیگر آب و جارو شده و تمیز و آماده شده. آن مسئول تیم گفت: تو که دیگر جای محرمانه برای ما نگذاشتی هر جا ما می‌رویم تا تو آنجا هستی گفتم آقاجان من همه‌ی شهر را آب و جارو زده‌ام چون همه‌ی شهر را آب و جارو زده ام شما هر جا بروید تفاوتی نمی کند. خوب البته نهایتش هم دوستان می دانند دیگر. من آدم پر رویی نبودم که خودم بروم دست رهبری را ببوسم یا آنكه چفیه رهبری را بگیرم از ايشان. واقعاً این جوری نبود افراد تیم رهبری من را صدا زدند و دستم را گرفتند بردند دست رهبری را بوسیدم البته چفیه رهبری که گردن ایشان بود نصیب یکی دیگر از دوستان شد وقتی ایشان در ماشین نشست یک چفيه دیگر انداختند گردن ایشان آنوقت تیم حفاظت خطاب به رهبری گفتند آقا ما به شهردار قول دادیم چفيه شما را بدهیم به ايشان و چفيه رهبری را از آن بزرگوار گرفتند از دست مبارک شون و هديه کردند به بنده که عکسش هست و یک عکسش را آقای صحرابان توی وبلاگ شخصیش گذاشته عکس قشنگی است فکر می کنم خاطره شیریني بود که در این دوره داشتم.
 
يك پيشنهاد (براي بهبود وضعيت ساخت و ساز در شهر همچنين براي بهبود وضعيت شهرداري و شوراي شهر)
 
من حرفم این است و توصیه ام اینكه به شهردار بعد از خودم به شورای سوم و به شورایی که بعد از این شورا می آيد اعمال سلیقه ها را کم کنند. به حداقل ممکن برسانند . بگذارند کارشناسها تصمیم بگیرند در معماری ، درپارک سازی ، در ترافیک فرقی نمی کند در مجموع درکار شهرداری باید این سمت را تقویت کنند من نمی‌گويم من صد در صد این کاررا کردم ولی به این سمت رفتم این را تقویت کنند که کارشناسها تصمیم کارشناسی بگیرند .کارشناسان تصمیم فردی و سلیقه ای نگیرند مثلاً فلان آقا چون دکترای ترافیک دارد یک سفر دو ساعته بیايد به کازرون 10 طرح برای اجرا بدهد این نه ، بلکه بیايد آمار بگیرد، وضع موجود و وضع مطلوب هر دو را بررسی بکند. فاصله ی وضع موجود تا وضع مطلوب را واقعاً برآورد بکند و برنامه بریزد برای رسیدن به وضع مطلوب. اگر این بشود هر کاری من کردم امید دارم که بعد از من هم ادامه پیدا كند. ممکن است بگوئيد که آیا تو خودت کارهای قبل از خودت را ادامه دادی؟ بله من سعي کردم ادامه بدهم و کارهای نا تمام دیگران را تمام کنم.
 
هفته نامه بیشاپور: 13 و 20 مهر 88
 
 
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۲۱ - ۱۳۸۸/۰۹/۰۶
0
0
آب كه سربالا بره قورباغه ابوعطا مي خونه
حالا ديگه مهندسين ناظر بعد از سالها تجربه اجرائي ومهندسي از اصول بنائي چيزي نمي دونند ؟؟؟؟؟؟؟....!!!!!!!!
دست شما درد نكنه
دست مسئولين نمايندگي نظام درد نكنه كه دفاعيه اي براي اعضا نوشتند .
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۹/۰۲
اذان صبح
۰۵:۱۰:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۳۳:۵۴
اذان ظهر
۱۱:۵۰:۱۵
غروب آفتاب
۱۷:۰۵:۰۹
اذان مغرب
۱۷:۲۲:۲۲